نشست علمی «تاریخ تدوین میراث نبوی» برگزار شد

نشست علمی «تاریخ تدوین میراث نبوی» به همت بنیاد فرهنگی امامت و با همکاری کانون فرهنگی بصائر برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی امامت، آیت‌الله نجم‌الدین طبسی استاد حوزه علمیه، در نشست علمی تاریخ تدوین میراث نبوی و رونمایی کتاب «گزارش اهل بیت(ع) از تقابل در مدیریت میراث نبوی» که در بنیاد فرهنگی امامت برگزار شد با بیان اینکه با میراث نبوی اعم از اهل بیت و قرآن و ... خوب رفتار نشد، گفت: نقل شده است که فلانی طوری به حضرت زهرا(س) سیلی زد که جای آن باقی ماند و این آیا جواب «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَیٰ» بود.

وی افزود: خاندان رسالت تنها وارث نبوت نبودند؛ بلکه صاحب انقلاب بودند؛ حضرت علی(ع)، هزار زخم در راه اسلام برداشت و هیچ وقت آه نگفت و زمین‌گیر نشد اما قضیه فاطمه او را زمین‌گیر کرد. هیچ وقت آرزوی مرگ نکرده بود اما در شهادت فاطمه(س) صحنه‌ای دید که آرزوی مرگ کرد و شاید آن لگد بر بطن فاطمه و سقط جنین او بود. شیخ مفید گفته است خدا لعنت کند کسی که تو را تکذیب و خسته کرد و کاری کرد که تو نمی‌توانستی آب بنوشی.

طبسی بیان کرد: در آن طرف اهل بیت(ع) چه رفتاری با فاطمه(س) داشتند؟ امام باقر(ع) بیمار می‌شدند به ایشان اغاثه می‌کردند. در آثار الباقیه آمده است که رفتاری با امام حسین(ع) و اصحاب و اهل بیت(ع) او داشتند که با هیچ کسی نکرده‌اند؛ عطش و قتل با شمشیر.

استاد درس خارج حوزه علمیه بیان کرد: مجلسی در مرآه العقول گفته است؛ نگویید یک پهلوی فاطمه، بلکه دو پهلوی  او را شکستند. آن وقت امروز برخی به یهود کمک می‌کنند و منکر این مصائب می‌شوند. 

نگاهی تازه به تاریخ تدوین میراث نبوی؛ از «حسبنا کتاب‌الله» تا تحریف سنت

حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سیدمحمدکاظم طباطبایی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث نیز در این مراسم گفت: بنیان مطالعات مربوط به سیره نبوی را مستشرقان پایه‌گذاری کردند؛ چرا که هدف آنان ایجاد شبهه در مباحث اسلامی، میراث نبوی و حتی قرآن بود. نخستین فاصله میان نگاشته‌های حدیثی با دوره شهادت پیامبر(ص) بیش از یک قرن است؛ از این رو، مستشرقان در میراث حدیثی اهل سنت تشکیک کردند، اما درباره میراث شیعه توفیقی نداشتند، زیرا تا پیش از انقلاب اسلامی، میراث حدیثی شیعه چندان مطرح نبود و پس از انقلاب نیز نحوه انتقال آن مانع از ایجاد خدشه در آن شد.

وی افزود: میراث حدیثی شیعه به‌دلیل انتقال درون‌خانوادگی و عمدتاً شفاهی از امامی به امام دیگر و از طریق اصحاب خاص، از آسیب‌های موجود در میراث اهل سنت مصون ماند؛ بنابراین، امکان تحریف یا خدشه در آن فراهم نبود. از سوی دیگر، منع تدوین حدیث در صدر اسلام، در واقع منع از کتابت سنت نبوی بود نه اقوال صحابه؛ از این رو، روایات امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه(ع) هر چند محدود، اما منتشر می‌شد.

طباطبایی با بیان اینکه دلایل مطرح‌شده برای منع تدوین حدیث، سست و غیرمنطقی بوده است، گفت: دلایلی مانند احتمال اختلاط حدیث با قرآن یا شعار «حسبنا کتاب‌الله» مطرح شد، اما از نگاه علمای شیعه، علت اصلی این بود که نمی‌خواستند فضائل اهل‌ بیت(ع) نقل و حفظ شود.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: بنده در این زمینه نظری متفاوت دارم و معتقدم مسئله فراتر از مسکوت گذاشتن فضائل اهل‌ بیت(ع) است. برای نمونه، در زمان خلیفه دوم، مسئله‌ای فقهی درباره ارث نوه از جد مطرح شد؛ بر اساس دیدگاه شیعه، نوه از جد ارث نمی‌برد، اما اهل سنت قائل به ارث‌اند. هنگامی که نوه خلیفه دوم از دنیا رفت، او برای حل مسئله نزد زید بن ثابت رفت. زید گفت: در زمان پیامبر(ص)، جد از نوه ارث نمی‌برد، خلیفه در پاسخ گفت: این قرآن نیست که نتوان آن را کم یا زیاد کرد؛ می‌توان درباره آن مذاکره کرد. در نهایت، زید نپذیرفت و خلیفه با ناراحتی جلسه را ترک کرد، اما پس از چند روز، مجدداً بازگشت و سرانجام نوه‌اش ارث برد.

وی با اشاره به این ماجرا افزود: عبارت خلیفه که گفت: این قرآن نیست که نتوان کم‌ و زیاد کرد، نشان می‌دهد نگاه او به میراث نبوی با نگاه ما تفاوت داشت و در صورت تعارض احکام با مصالح خود، در آنها تصرف می‌کرد.

طباطبایی ادامه داد: در گزارشی دیگر آمده است که وقتی فردی اعتراض مردم نسبت به برخی احکام خلیفه را به او یادآور شد، خلیفه پاسخ داد: من زمیل پیامبر(ص) بودم؛ یعنی خود را هم‌تراز پیامبر می‌دانست و برای خود نیز حق تشریع قائل بود.

وی تصریح کرد: در حالی که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «اَنا عبدٌ مِن عبیدِ محمد»، خلیفه دوم خود را هم‌پایه پیامبر می‌پنداشت و حتی دو متعه حج و نساء را که در زمان پیامبر(ص) جایز بود، ممنوع اعلام کرد و گفت: این دو متعه در دوره پیامبر مجاز بود، اما من آنها را ممنوع کردم. این رفتار نشان‌ دهنده اعتقاد او به اختیار تشریع بر اساس مصلحت شخصی بود.

استاد دانشگاه قرآن و حدیث افزود: اگر بخواهیم این اقدام را با تسامح تفسیر کنیم، می‌توان گفت وی این تصمیم‌ها را در قالب احکام حکومتی اتخاذ می‌کرد؛ اما تحلیل دقیق‌تر نشان می‌دهد که تأکید او بر «حسبنا کتاب‌الله» ناشی از اعتقاد به مقام تشریع برای خویش بود. از آنجا که هیچ فرد عاقلی قول خلیفه را بر سخن پیامبر ترجیح نمی‌دهد، بهترین راه برای تثبیت چنین نگرشی این بود که سنت نبوی اساساً نوشته نشود؛ و همین تفکر در دوره‌های بعد نیز تداوم یافت.

وی در ادامه اظهار کرد: در کتاب موطأ مالک تنها ۶۰۰ حدیث نبوی نقل شده است، در حالی که تعداد اقوال خلیفه و فرزندش به‌ مراتب بیشتر است. این امر نشان می‌دهد که سنت نبوی ناکافی دانسته می‌شد و نیاز به تکمیل از سوی خلفا تلقی می‌گردید. حتی زید بن ثابت ــ که فقیه درباری و منصوب خود آنان بود ــ در مواردی حاضر به پذیرش برخی احکام نشد.

طباطبایی افزود: اهل سنت کتاب‌هایی با عنوان موافقات عمر دارند که به مواردی می‌پردازد که نظرات خلیفه با پیامبر(ص) متفاوت بوده اما قرآن مطابق نظر خلیفه نازل شده است.

وی در پایان گفت: هرچند آتش زدن اقدامی موهن است، اما خلیفه این کار را درباره میراث نبوی انجام داد تا جایگاه قانون‌گذاری پیامبر(ص) را از حجیت بیندازد. به همین دلیل، سنت نبوی مکتوب نشد، اما اقوال خلفا و صحابه چون ممنوع نبود، برجسته شد و هدف نهایی آن بود که خلیفه دوم خود را مبدأ قانون‌گذاری در اسلام و هم‌تراز پیامبر(ص) معرفی کند.

رازهای جمع قرآن و منع حدیث؛ روایت تاریخی از تقابل قدرت و هدایت

عبدالعلی موحدی؛ نویسنده کتاب «گزارش اهل بیت(ع) از تقابل در مدیریت میراث نبوی» نیز در این نشست در سخنانی به تشریح این کتاب پرداخت و با بیان اینکه حدیث ثقلین و ارجاع به کتاب و سنت راهبرد خدا برای استمرار هدایت الهی بوده است، گفت: دو نوع مدیریت بعد از وفات پیامبر(ص) قابل مشاهده است؛ یکی مدیریت خلفا که بر مصدر امور نشستند و دیگری مدیریت اهل بیت(ع) و این تقابل از همانجا شروع شد. در کتاب به ده رفتار از سوی خلفا و ده تدبیر از سوی اهل بیت(علیهم السلام) اشاره شده است.

وی افزود: هدف اصلی جریان خلفا به حاشیه بردن مرجعیت علمی و سیاسی اهل بیت بود؛ لذا در جمع قرآن، مصحف علی(ع) را با وجود توصیه پیامبر به جمع‌آوری، نپذیرفتند و برنامه منع تدوین حدیث را نیز پیگیری کردند و بستر این کار نیز از جریان قلم، دوات و منع از مکتوب شدن وصیت پیامبر(ص) بود.

موحدی بیان کرد: با تمسک به قرآن جلوی سنت نبوی و پیام آور خدا را گرفتند و به نتایجی نیز رسیدند و به تعبیر دیگر گر چه به ظاهر اعتباربخشی به قرآن بود اما هدف اصلی خدشه در مسیر هدایت الهی بود.

نویسنده کتاب گزارش اهل بیت(ع) از تقابل در مدیریت میراث اهل بیت(ع)، با بیان اینکه علی(ع) با مرجعیت قرآن قصد داشتند تا جایگاه خود را یادآور شوند، گفت: علی(ع) بعد از تجهیز، کفن و دفن پیامبر(ص) به جمع قرآن پرداختند اما این مصحف مورد قبول واقع نشده، لذا میراث کامل بود اما پذیرفته نشد؛ زیرا حواشی، توضیحات تفسیری و تأویل و شأن نزول و علوم قرآن و ... در آن بود که بدون واسطه از زبان مقدس پیامبر شنیده بود. این نپذیرفتن نیز به ظاهر با تمسک به قرآن بود و وقتی از ایشان خواستند که قرآن را تحویل بده و برو، ایشان نپذیرفت و فرمود: من هم ضمیمه به این قرآن هستم.

پیامد سیاست‌های منحرفانه

وی اضافه کرد: پیامد سنگین جریان حاکم، ایجاد گره‌های کور در شیوه و نحوه گردآوری قرآن و مصحف و یکسان‌سازی آن است و نمی‌توانند از پس شبهه تحریف بربیایند. وقتی آیات رجم و رضاع کبیر را حذف می‌کنند، فساد روش آنان هم آشکارتر است اما در سیره عملی و قولی اهل بیت(ع) علاوه بر حفظ مصحف و زیر سؤال نبردن اعتبار قرآن، مصحف ناپذیرفته را به نقل شفاهی تبدیل کردند و این کار از زمان خود علی(ع) آغاز شد. از جمله راهبردهای اهل بیت، تربیت شاگردانی بود که نگذاشتند علوم و معارف قرآن مسکوت بماند.

موحدی تصریح کرد: مخالفان نیز وقتی متوجه این راهبرد ائمه شدند به منع تدوین حدیث نبوی پرداختند و این کار شنیع از خلیفه اول شروع شد. وقتی آتش به در خانه امیرمؤمنان زده شد باب آتش زدن باز شد و آتش زدن مصاحف نیز اتفاق افتاد و حب دنیا، ریاست و حسادت منشأ آن بود.

وی افزود: منع کتابت حدیث سبب شد تا اسرائیلیات، جعلیات و قصه پردازی در بین مردم رواج یابد و قیاس و رأی نیز وارد میدان شد تا هر کسی نظر دهد و بهره خود را داشته باشد؛ ائمه در برابر این راهبرد مخالفان، راهبرد ضد فشار را طراحی کردند که ترویج نقل و کتابت سنت نبوی در بین یاران و اصحاب مورد اعتماد بود.

وی تأکید کرد: اصل ماجرا نبرد بر سر اصالت دین بود؛ اهل بیت(ع) به حفظ پیوند قرآن و علم آن، ترویج کتابت در شبکه یاران پرداختند و هدف تضمین بقای نبوی بود و رویکرد حاکمیت نیز رویکرد تفکیک و تمرکز زدایی بود و در این راستا به جداسازی قرآن از مفسر حقیقی آن، جداکردن سنت از حاملان معصوم(ع) پرداختند و هدفشان تثبیت قدرت سیاسی بود.

کد خبر 1849172

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha