ویژه‌گرایی؛ منطق صهیونیسم در  اشغال‌گری و تبعیض نظام‌مند

در جهان معاصر، ایدئولوژی صهیونیسم، بازتاب مهمی از این منطق ویژه‌گرایانه و انحصارگرایانه در عرصه بین‌الملل است. نظریه ( Am Segula یا «قوم برگزیده» در گفتمان صهیونیسم، مبنای هویتی و سیاسی رفتارهایی قرار گرفته که منجر به اشغال‌گری، تبعیض نظام‌مند و بی‌اعتنایی به حقوق ملت‌های دیگر شده است. این پیوند میان توجیه الهیاتی و عملکرد سیاسی، میراث تاریخی ویژه‌گرایی را در قالبی مدرن و قدرت‌محور بازتولید می‌کند.

به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: بیست و یکمین جلسه از سلسله‌ جلسات «قوم یهود در قرآن» با سخنرانی حجت‌الاسلام «محمدمهدی میرجلیلی» و موضوع ««نقد ویژه‌گرایی و انحصارگرایی اخلاقی و سیاسی با تأکید بر مصادیق صهیونیسم معاصر» در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.

ویژه‌گرایی، به‌عنوان گرایشی فکری و رفتاری در حوزه اخلاق و سیاست، مبتنی بر اصل محدودسازی تعهدات و مسئولیت‌ها به اعضای یک اجتماع یا فرهنگ خاص است؛ گویی حقوق، عدالت و وفاداری تنها برای «درون‌گروه» الزام‌آور بوده و نسبت به «دیگران» هیچ تعهدی وجود ندارد. در سطح سیاسی، این رویکرد به‌صورت انحصارگرایی بروز می‌کند؛ انحصارگرایی، سازوکارهای قدرت، منابع و تصمیم‌گیری را به دست گروهی برگزیده می‌سپارد و مشروعیت محروم‌سازی سایرین را از مشارکت و حقوق اساسی، از دل یک هویت بسته و خودمرکز استنتاج می‌کند. نگرش ویژه‌گرا ـ انحصارگرا به‌ویژه در جوامع مبتنی بر میراث‌های دینی، از پوشش الهیاتی برای تقویت مشروعیت خود بهره می‌گیرد؛ این پوشش در طول تاریخ، گاه به‌صورت آموزه‌هایی همچون «قوم برگزیده» تجلی یافته است.

از منظر قرآن، این گرایش نه‌تنها انحرافی از مسیر توحید و عدالت، بلکه نوعی تحریف مسئولیت‌های عهد الهی به شمار می‌رود. آیه ۷۵ آل‌عمران، نمونه بارزی از نقد چنین نگرشی است که به رفتار بخشی از اهل کتاب، که عدالت و امانت‌داری را نسبت به غیرهم‌کیشان خویش منتفی می‌دانستند، می‌تازد و این توجیه را «دروغ بر خدا» می‌خواند. به‌عبارت دیگر، قرآن این نوع ویژه‌گرایی را به‌مثابه خروج از پیمان اخلاقی جهانی و فروکاست آن به قراردادهای قوم‌محور تفسیر می‌کند.

در جهان معاصر، ایدئولوژی صهیونیسم، بازتاب مهمی از این منطق ویژه‌گرایانه و انحصارگرایانه در عرصه بین‌الملل است. نظریه ( Am Segula یا «قوم برگزیده» در گفتمان صهیونیسم، مبنای هویتی و سیاسی رفتارهایی قرار گرفته که منجر به اشغال‌گری، تبعیض نظام‌مند و بی‌اعتنایی به حقوق ملت‌های دیگر شده است. این پیوند میان توجیه الهیاتی و عملکرد سیاسی، میراث تاریخی ویژه‌گرایی را در قالبی مدرن و قدرت‌محور بازتولید می‌کند.

لذا با تکیه بر تحلیل قرآنی، بازخوانی انتقادی از ویژه‌گرایی و انحصارگرایی و مقایسه آن با مصادیق صهیونیسم معاصر، تلاش داریم نقاب الهیاتی این ایدئولوژی را کنار بزنیم؛ تا از رهگذر آن، بتوان جایگاه عدالت جهانی و مسئولیت‌های اخلاقی فرادینی را در گفتمان‌های امروزین بازیابی کرد.

تحلیل مفهومی آیه آیه ۷۵ سوره آل‌عمران

«وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»

«برخی از اهل کتاب هستند که اگر او را به مالی فراوان امانت گذاری، آن را به تو باز می‌گردانند، و برخی از ایشان کسانی‌اند که اگر او را به یک دینار امانت گذاری، آن را به تو باز نمی‌گردانند مگر آنکه پیوسته بر او سختگیری کنی؛ این به سبب آن است که گفتند: بر ما در حقِ اُمّیّین هیچ راه مؤاخذه‌ای نیست، و آنان بر خدا دروغ می‌بندند، در حالی که خود آگاهند.»

این آیه تصویری دوگانه از رفتار اقتصادی و امانت‌داری در میان اهل کتاب ارائه می‌دهد. یک دسته از آنان همچنان به اصول اخلاقی پایبند بوده، حتی در مال فراوان، امانت را ادا می‌کنند؛ اما دسته دیگر، به‌رغم اضغر بودن امانت، جز با فشار و مطالبه مستمر حاضر به بازگرداندن حق دیگران نیستند. نکته کلیدی در تحلیل قرآن، و علت این رفتار، رد می‌شود، یعنی محدود کردن تکلیف به دایره قومی و بستن راه مسئولیت نسبت به دیگران.

به این ترتیب، مستندات پس از هفت اکتبر نشان می‌دهد که گزاره «لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ» نه‌تنها یک باور تاریخی منسوخ نیست، بلکه در گفتمان و سیاست معاصر صهیونیستی، در قالب‌های جدید زبانی و نهادی تداوم یافته و به هسته ایدئولوژیک سیاست‌های داخلی و خارجی اسرائیل تبدیل شده است. این استمرار، نقد قرآنی بر خصوصی‌سازی عدالت و انحصارگرایی اخلاقی را به شکلی زنده و امروزین پیش چشم ما می‌گذارد.

بررسی آیه ۷۵ آل‌عمران نشان داد که قرآن کریم با بیان گزاره «ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ» نقدی بنیادین بر منطق انحصارگرایی اخلاقی وارد کرده است؛ منطقی که عدالت را درون‌گروهی و مسئولیت را صرفاً نسبت به اعضای قوم یا دین خاص معتبر می‌کند. این نقد، نه صرفاً یک هشدار تاریخی، بلکه تذکری جهان‌شمول است که در هر زمان و مکان می‌تواند مانع خصوصی‌سازی عدالت و حذف دیگری از حوزه اخلاق گردد.

شواهد معاصر، به‌ویژه از گفتار و سیاست‌های نهادهای صهیونیستی پس از رویداد هفت اکتبر ۲۰۲۳، نشان می‌دهد که این منطق همچنان زنده است و در لباس‌های نو بازتولید می‌شود. گزارش‌های مؤسسه JPPI و Jewish Journal بر حفظ اولویت موجودیت ملت یهود و انسجام درون‌گروهی تأکید کرده‌اند؛ بیانیه Chosen People Ministries دیگری را از حوزه اخلاق حذف کرده و یادداشت محرمانه‌ای مانند Zionist memorandum reveals exclusivist, racist ideology با تأکید بر تمرکز صرف بر منافع یهودیان، مرزهای اخلاقی را به‌طور سیستماتیک بسته است. همه این داده‌ها نشان می‌دهد که منطق ویژه‌گرایی و انحصار طلبی اخلاقی، که در آیه ۷۵ با عبارت «لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ» نقد شد، امروز در گفتمان و سیاست عملی صهیونیسم معاصر تداوم یافته است.

این استمرار تاریخی از مدینه تا تل‌آویو، یادآور آن است که هرگونه حذف تکلیف اخلاقی نسبت به بیرون‌گروه، نه تنها مغایر عدالت وحیانی است، بلکه زمینه‌ساز تبعیض ساختاری، خشونت سیاسی و فروپاشی بنیان اخلاق جهانی خواهد شد. در نتیجه، نقد این منطق در متون دینی و فلسفی ـ همچون نقد قرآنی ـ وظیفه‌ای امروزین است که می‌تواند به بازگشت عدالت از حصر هویتی به افق انسانیت مشترک یاری رساند.

کد خبر 1842007

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha