سرنخ‌های نقض جامعیت عهد الهی در تحرکات صهیونیستی

پدیدهٔ «نقض جامعیت عهد الهی» تنها یک رخداد الهیاتی در صدر اسلام نیست، بلکه سرنخ‌هایی از آن در مسیر طولانی تحولات فکری ـ سیاسی یهودیت تا روزگار معاصر قابل پیگیری است.

به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: بیست و دومین جلسه از سلسله‌ جلسات «قوم یهود در قرآن» با سخنرانی حجت‌الاسلام «محمدمهدی میرجلیلی» و موضوع «نقض جامعیت عهد الهی از مدینه تا تل‌آویو: تطبیق قرآنی-تاریخی بر ویژه‌گرایی ربّی و بازتولید آن در صهیونیسم معاصر» در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.

مشروح این جلسه در ادامه مرور می شود.

پدیدهٔ «نقض جامعیت عهد الهی» تنها یک رخداد الهیاتی در صدر اسلام نیست، بلکه سرنخ‌هایی از آن در مسیر طولانی تحولات فکری ـ سیاسی یهودیت تا روزگار معاصر قابل پیگیری است. در چارچوب سنت‌های ابراهیمی، عهد الهی همواره بر پیوستگی وحی و فراگیری آن نسبت به تمامی انسان‌ها استوار بوده است. قرآن کریم این اصل را در موارد متعددی، و به‌ویژه در آیهٔ ۸۹ سورهٔ بقره، با صفت «مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ» برجسته می‌کند؛ واژه‌ای که پیوند میان وحی لاحق و کتاب‌های پیشین را نشان می‌دهد.

با این‌حال، تجربهٔ تاریخی نشان می‌دهد که در میان بخشی از ساختارهای ربّی، از مدینه تا دوران پساروشنگری اروپا، یک گرایش ویژه‌گرایانه شکل گرفت که وفاداری به عهد را به مرزهای قومی و نژادی محدود کرد. این گرایش نه‌تنها موجب فاصله گرفتن از جامعیت وحی شد، بلکه در گذر زمان، از حوزهٔ صرفاً دینی خارج و به سیاست و ایدئولوژی بدل گردید. همین دگرگونی، فهم ما از مناسبات الهیات و قدرت را دگرگون می‌کند.

در قرن نوزدهم، این خط فکری در قالب صهیونیسم مدرن نمودی تازه یافت؛ اندیشمندانی چون موشه هس با پیوند زدن روایت‌های عهد به گفتمان ناسیونالیستی اروپا، بازگشت به «سرزمین موعود» را نه بر اساس رسالت اخلاقی جهانی بلکه در چارچوب احیای قوم خاص توجیه کردند. آحاد هعام این مسیر را با تأکید بر نقش فرهنگی و تمدنی یهود در فلسطین ادامه داد، و به این ترتیب، ویژه‌گرایی ربّی در قالبی سکولار و ملی‌گرایانه بازتولید شد.

تحلیل مفهومی آیه ۸۹ سوره بقره

متن آیه: «وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّـمَا مَعَهُمْ وَکَانُوا مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَّا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکَافِرِینَ»

ترجمه: و هنگامی که کتابی از سوی خدا برای آنان آمد که آنچه نزد ایشان بود را تصدیق می‌کرد — و پیش از این بر کافران طلب پیروزی می‌کردند — چون آنچه را خود می‌شناختند برایشان آمد، بدان کفر ورزیدند. پس لعنت خدا بر کافران باد.

۱. شناسایی ضمیر و مخاطبان واقعی آیه

ضمیر «هُم» در «جاءهم» و «معهم» از نظر سیاق آیات و اجماع مفسران، به اهل کتاب بازمی‌گردد، با مصداق برجستهٔ یهود مدینه در عصر نزول. از آغاز آیات ۴۰ تا حدود آیهٔ ۱۲۳ سورهٔ بقره، خطاب اصلی این بخش بر بنی‌اسرائیل متمرکز است.

• علامه طباطبائی (المیزان، ج ۱، ص ۳۵۵) ضمیر را ناظر به همان یهودیان می‌داند که تورات در اختیار داشتند و با پیامبر اسلام ﷺ مواجه شدند.

• آیت‌الله جوادی آملی (تسنیم، ج ۲، ص ۴۲۰) با تأکید بر «مَعَهُم» توضیح می‌دهد که این گروه صاحبان کتاب پیشین‌اند؛ و چون قرآن همان حقیقت وحی را استمرار می‌بخشد، از آنان انتظار پذیرش آن می‌رود.

• فخر رازی (مفاتیح الغیب، ج ۲، ص ۴۶۲) و ابن‌کثیر (تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۱۱۵) نیز تصریح می‌کنند که این یهودیان، پیش‌تر در کشمکش با مشرکان عرب، به وعدهٔ ظهور پیامبر موعود استناد می‌کردند («یستفتحون»)، ولی هنگام تحقق آن، تغییر موضع دادند.

۲. کلیدواژهٔ «مُصَدِّق» و معنای الهیاتی آن

واژهٔ «مُصَدِّق» در این آیه، صرفاً به تطابق شکلی میان قرآن و کتب پیشین اشاره ندارد، بلکه از نظر الهیاتی، نقش «حلقهٔ استمرار عهد» را ایفا می‌کند.

• طباطبائی (المیزان، ج ۱، ص ۳۵۶) این تصدیق را آزمونی برای وفاداری به میثاق الهی می‌بیند؛ اگر اهل کتاب واقعاً به عهد خود پایبند بودند، ظهور قرآن را باید استقبال می‌کردند.

• جوادی آملی (تسنیم، ج ۲، ص ۴۲۱) پیام تصدیق را چندلایه تفسیر می‌کند: تصدیق متنی، تصدیق معنوی (ارزش‌ها)، و تصدیق هدفی (رسالت مشترک).

۳. بُعد تاریخی و روان‌شناسی رفتار اهل کتاب

عبارت «کَانُوا مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ» حالت پیشین ایشان را تصویر می‌کند: انتظار و بهره‌گیری از وعدهٔ الهی به‌عنوان ابزار امید یا حتی مزیت سیاسی. ابن‌کثیر (ج ۱، ص ۱۱۵) نقل می‌کند که برخی قبایل یهود با تکیه بر این وعده، خود را برتر از مشرکان می‌دانستند. اما رویارویی واقعی با آن وعده، آزمایش دشواری بود که بسیاری از ایشان در آن ناکام شدند. این تحول رفتاری، از منظر فخر رازی (ج ۲، ص ۴۶۲)، نشان می‌دهد که انگیزه‌های نفسانی، جای انگیزه‌های ایمانی را گرفت.

۴. جامعیت عهد و مسئولیت انسانی

اشتراک نظر مفسران ـ بدون تمایز فرقه‌ای ـ بر این است که عهد الهی ذاتاً جامع و فراگیر است. تصدیق قرآن نسبت به کتب پیشین به معنای ابطال‌ناپذیر بودن خط رسالت است. انکار وحی لاحق، شکستن زنجیره‌ای است که از نوح و ابراهیم تا موسی و عیسی و محمد ﷺ امتداد دارد. این پیام، نه صرفاً برای یهود مدینه، بلکه برای هر جماعتی که پیام الهی را می‌شناسد، مسئولیت اخلاقی ایجاد می‌کند.

۵. نتیجهٔ مفهومی

آیهٔ ۸۹ بقره، با ترکیب دو عنصر «تصدیق» و «شناخت قبلی» (ما عرفوا)، بر یک اصل الهیاتی مشترک تأکید دارد: پذیرش وحی تازه زمانی که با مبانی پذیرفته‌شدهٔ پیشین تطابق دارد، تکلیف اخلاقی و ایمانی است. ضمیر «هُم» ما را به زمینهٔ تاریخی یهود مدینه می‌برد، اما پیام آیه، فراتاریخی و فرامذهبی است و به هر جامعهٔ دینی که در برابر استمرار وحی قرار می‌گیرد، هشدار می‌دهد.

از مدینه تا تل‌آویو: پیوست تاریخی نقض جامعیت عهد الهی در سنت ربّی و بازتولید آن در صهیونیسم معاصر

در آیهٔ ۸۹ سورهٔ بقره، خداوند یهودیان مدینه را به یاد می‌آورد که پیش از نزول قرآن، همواره بر مشرکان به وعدهٔ ظهور پیامبر موعود افتخار می‌کردند، اما هنگامی که کتابی از سوی او آمد که آنچه نزدشان بود را تصدیق می‌کرد، کفر ورزیدند. ضمیر «هُم» در «جاءهم» و «معهم» به اهل کتاب و به‌طور خاص یهودیان مدینه بازمی‌گردد؛ همان جماعتی که تورات در دست داشتند و با پیامبر اسلام ﷺ مواجه شدند (طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۳۵۵؛ جوادی آملی، تسنیم، ج۲، ص۴۲۰؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۴۶۲؛ ابن‌کثیر، ج۱، ص۱۱۵). کلیدواژهٔ «مُصَدِّق» در این آیه، از نظر الهیاتی نشانگر استمرار عهد الهی و پیوستگی وحی است؛ پیامی که مفسران بزرگ آن را آزمون وفاداری اهل کتاب به میثاق الهی دانسته‌اند. ردّ پذیرش وحی لاحق، به معنای شکستن زنجیرهٔ رسالت مشترک از نوح تا محمد ﷺ است.

این ردّ جامعیت عهد، محدود به رفتار یهودیان مدینه نبود و ریشه‌ای دیرینه در سنت ربّی داشت. سعدیا گائون در کتاب الامانات والاعتقادات، بخش سوم، آشکارا وحی اسلامی را بیرون از عهد سینا می‌داند و ختم نبوت را به انبیای بنی‌اسرائیل محدود می‌سازد. در مناظرات قرون وسطی، شِموآل بن یهودا، در گفت‌وگو با فقهای مسلمان، همان عدم پذیرش «پیوستگی وحی» را تکرار می‌کند، آیندهٔ مسیّا را تنها برای «خلق اسرائیل» ترسیم می‌کند و جهان‌شمولی منجی ـ که شرط جامعیت عهد است ـ را نفی می‌نماید.

این دیدگاه‌ها، در مجموع، عهد الهی را از مفهوم فراگیر و جهان‌شمول به مفهومی قومی و انحصاری فرو می‌کاهند؛ همان حالتی که قرآن آن را در مدینه «نقض عهد» ثبت کرد.

صهیونیسم معاصر این ویژه‌گرایی عهد را بی‌کم‌وکاست به ساحت مدرن منتقل کرد، اما قالب آن را از دینی-الهی به سکولار-سیاسی تغییر داد. 

کد خبر 1842388

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha