کارت‌های رنگی، دل‌هایی روشن؛ قصه‌ عبادت کودکانه در مسجد روستای آبگل

در روستای آبگل، مسجد با ابتکار ساده‌ای جان تازه‌ای گرفته؛ جایی که کودکان با کارت‌های رنگی و دل‌هایی پرشور، به نماز جماعت آمده‌اند و عبادت را در قالب بازی، عشق و تشویق تجربه می‌کنند. اینجا، بندگی طعم کودکانه دارد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، گاهی همه‌چیز از جرقه‌ای کوچک آغاز می‌شود؛ نه از اتاق‌های پر زرق‌وبرق مدیریتی، نه از طرح‌های مکتوب و بخش‌نامه‌های پرمهر. بعضی از اتفاق‌های بزرگ، درست همان‌جا شکل می‌گیرند که آدم‌ها دلشان گرم است و چشم‌هایشان دنبال نور می‌گردد. مسجد روستای آبگل، یکی از همان نقطه‌های کوچک اما روشن در نقشه تربیتی این سرزمین است؛ جایی که تربیت دینی نه از پشت تریبون، که از دل یک حلقه صمیمی و چند کارت رنگی جوانه زده است.

در عصری که کودک و نوجوان در میان صفحات مجازی گم می‌شود، در زمانی که رابطه با عبادت گاهی تنها به تکرار بدل شده و مسجد برای برخی از بچه‌ها، تنها تصویری دور و جدی‌ست، در همین عصر، عده‌ای کودک با دستان کوچکشان کارت‌های کاغذی بریدند و در آن، رد پای نماز و جماعت را ثبت کردند.

این قصه، درباره کارت‌هایی است که رویشان نه نمره نوشته شده و نه تکلیف. کارت‌هایی که هر علامت کوچک‌شان، گواهی‌ست بر حضوری مشتاقانه در خانه‌ای که نامش «مسجد» است. خانه‌ای که برای این بچه‌ها، خانه اول شد؛ نه با اجبار، نه با وعده، بلکه با بازی، مهر، خلاقیت و یک نگاه تربیتی متفاوت.

در این گزارش، به قلب روستای آبگل سفر می‌کنیم؛ جایی‌که ایده‌ای ساده، از حلقه‌ای با نام شهید آرمان علی‌وردی، توانست پیوندی تازه میان ایمان و کودک امروز خلق کند. اینجا از پروژه‌های میلیاردی خبری نیست، اما اتفاقی افتاده که شاید در سکوت، آینده‌ای روشن‌تر برای نسل مسجدی رقم بزند.

ماجرا از یک جلسه تربیتی در مسجد آغاز شد. سرگروه حلقه شهید آرمان علی‌وردی با نگاهی فراتر از تکرار مباحث تربیتی همیشگی، تصمیم گرفت یک حرکت تربیتی ساده اما خلاقانه را پایه‌گذاری کند. او در همان جلسه از اهمیت نماز اول وقت و حضور در مسجد برای نماز جماعت گفت. اما گفتن کافی نبود؛ باید راهی پیدا می‌کرد برای درگیر کردن دل‌های کوچک با مفاهیم بزرگ.

و این‌گونه بود که ایده «کارت نماز» متولد شد. از بچه‌های مسجد خواست با کاغذهای رنگی، کارت‌هایی مخصوص خودشان بسازند؛ نه کارت عضویت در باشگاه یا کارت بازی، کارتی برای ثبت حضور در خانه خدا.

کارت‌های رنگی، دل‌هایی روشن؛ قصه‌ عبادت کودکانه در مسجد روستای آبگل

‌کارت‌های رنگی، لبخندهای رنگی‌تر

برای بچه‌هایی که هنوز دفترهای مشق‌شان با برچسب‌های رنگی و عکس شخصیت‌های کارتونی جان می‌گیرند، درست کردن کارت نماز، تبدیل شد به یک تجربه مهیج و جذاب. آن‌ها با سلیقه و خلاقیت خودشان، کارت‌هایی ساختند که شاید از نظر بزرگ‌ترها چیز ساده‌ای بود، اما برای خودشان بلیت عبور به دنیای تازه‌ای از تعلق، شوق و ایمان به شمار می‌رفت.

هر بار که نماز جماعتی در مسجد برگزار می‌شد، بچه‌ها کارت به دست می‌آمدند، کنار هم می‌ایستادند، رکوع و سجود را تمرین می‌کردند، و در پایان نماز، نوبت علامت گرفتن از سرگروه بود؛ علامتی که نه فقط روی کاغذ، که بر دل آن‌ها هم می‌نشست.

مادران هم دعوت شدند. حضورشان، وزن جشن را بیشتر کرد. در حضور آن‌ها، از بچه‌ها تجلیل شد، هدیه‌هایی به رسم یادبود داده شد و لبخندهایی که با هیچ قاب عکسی به‌طور کامل ثبت نمی‌شود، در گوشه‌ گوشه مسجد پراکنده شد.

‌وقتی مسجد، خانه جشن می‌شود

پس از گذشت مدتی، کارت‌ها دیگر پر از علامت شده بودند؛ پر از نشانه‌های کوچک یک مسیر بزرگ. و حالا وقت جشن بود. مسجد، که همیشه خانه نماز و مناجات است، این‌بار میزبان جشن بچه‌هایی بود که با «کارت نماز» آمده بودند.

مادران هم دعوت شدند. حضورشان، وزن جشن را بیشتر کرد. در حضور آن‌ها، از بچه‌ها تجلیل شد، هدیه‌هایی به رسم یادبود داده شد و لبخندهایی که با هیچ قاب عکسی به‌طور کامل ثبت نمی‌شود، در گوشه‌ گوشه مسجد پراکنده شد.

این جشن، جشن آغاز یک رابطه عمیق با مسجد بود. بچه‌هایی که پیش‌تر شاید تنها در مناسبت‌های خاص به مسجد می‌آمدند، حالا با دلِ خودشان آمده بودند؛ با انگیزه، با اشتیاق، و با حس دیده شدن و مهم بودن.

‌نشانه‌ای کوچک برای مسیری بلند

در دل این اقدام، فلسفه‌ای نهفته است. اینکه تربیت دینی، اگر با زبان محبت، با چاشنی خلاقیت و با مشارکت خانواده‌ها همراه باشد، می‌تواند اثرگذارتر از هر روش رسمی و تکراری عمل کند.

کارت‌های رنگی، دل‌هایی روشن؛ قصه‌ عبادت کودکانه در مسجد روستای آبگل

«کارت نماز» فقط یک ابزار کنترل حضور نبود؛ یک نماد بود. نمادی از تشویق، تعلق، هویت‌بخشی و رشد. نشانه‌ای کوچک که بچه‌ها را به مسیری بلند و نورانی هدایت می‌کند.

در زمانی که بسیاری از خانواده‌ها و متولیان فرهنگی از دوری نسل نو از مسجد و مناسک دینی گلایه دارند، همین حرکت‌های به ظاهر ساده، می‌توانند نقطه آغاز تحول باشند؛ تحولی از دل روستا، از دل مسجد، و از دل کودکی که حالا می‌داند حضورش در مسجد دیده می‌شود، اهمیت دارد، و جشن گرفته می‌شود.

راه‌های ساده، اثرهای عمیق

ایده کارت نماز، تجربه‌ای است که با کم‌ترین امکانات، بیش‌ترین اثر را بر جا گذاشت. نه تبلیغ پر سر و صدا داشت و نه بودجه‌ای کلان، اما دقیقاً بر نقطه اصلی تمرکز کرده بود: مشارکت فعال کودک در فرآیند تربیت دینی.

از این تجربه می‌توان درس‌های مهمی گرفت از جمله اینکه کودکان زمانی با مسجد احساس نزدیکی می‌کنند که فرصت ساختن و حضور پیدا کنند و البته ابزارهای تربیتی اگر با زبان کودک طراحی شود، نیازی به اجبار و تکرار ندارد. همچنین پیوند میان خانواده و مسجد، کلید ماندگاری حس تعلق در کودک است.

ایده کارت نماز، تجربه‌ای است که با کم‌ترین امکانات، بیش‌ترین اثر را بر جا گذاشت. نه تبلیغ پر سر و صدا داشت و نه بودجه‌ای کلان، اما دقیقاً بر نقطه اصلی تمرکز کرده بود: مشارکت فعال کودک در فرآیند تربیت دینی.

‌آینده‌ای به رنگ ایمان

امروز، شاید یک کارت نماز ساده در دستان یک نوجوانِ روستای آبگل باشد؛ اما فردا، این نوجوان می‌تواند پایه‌گذار صف اول نماز جماعت در جامعه بزرگ‌تری شود.

 مسجد اگر خانه‌ محبت و خلاقیت باشد، برای نسل جدید غریب نیست، اما می‌تواند محبوب‌ترین پاتوق دل‌هایشان هم باشد.

و شاید یکی از آن بچه‌ها، سال‌ها بعد، دوباره همین کار را برای نسل بعد انجام دهد؛ با همان لبخند، با همان ذوق، و با ایمانی که ریشه در همان کارت‌های کوچک رنگی دارد.

شاید در نگاه اول، ساخت یک کارت رنگی کار ساده‌ای به‌نظر برسد؛ اما در نگاه تربیتی، این همان بذری‌ست که اگر با محبت و استمرار آبیاری شود، درختی از ایمان و حضور فعال اجتماعی از آن خواهد رویید. مسجد روستای آبگل، با بهره‌گیری از ایده‌ای ساده و مشارکت کودکان، نشان داد مسیر تربیت دینی از دل محبت و بازی و تجربه مشترک می‌گذرد، نه الزام و تکرار خشک.

امروز، کارت‌های نماز شاید دیگر پُر شده باشند، اما خاطره‌اش تا سال‌ها در ذهن این کودکان خواهد ماند؛ خاطره‌ای از خانه‌ای که در آن نه بچه ها یاد گرفتند بندگی یعنی دویدن مشتاقانه به سوی نور، نه کشیده شدن با اجبار.

کد خبر 1812816

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha