خبرگزاری شبستان؛ گروه دین و اندیشه ؛ سوم اسفند ماه، سالروز صدور منشور روحانیت به عنوان آخرین و مهم ترین توصیه ها و دغدغه های امام خمینی (ره) به حوزه های علمیه و طلاب است. منشوری که در آن امام به رسالت مهم حوزه های علمیه اشاره کرده و با بیان خطرات و کجروی های احتمالی و تجربه های گذشته، هشدارهای جدی برای آینده انقلاب را متذکر می شوند. به مناسبت فرارسیدن سالروز صدور این منشور با حجت الاسلام دکتر «احمد رهدار»، عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) گفت وگویی داشته ایم که متن آن را در ادامه می خوانید؛
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) با اشاره به دسته بندی متون و اسناد بالادستی نظام اظهارکرد: ما متونی داریم که می توان از آنها به عنوان «اسناد بالادستی» نظام یاد کرد. منظور از اسناد، صرفا متون حقوقی ِقانونی نیست. بخشی از متون ما، حقوقی قانونی هستند از جمله «قانون اساسی»، «ابلاغیه های مقام معظم رهبری»، «سیاست های کلی»، «سند چشم انداز» و «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» و بخشی از متون نیز سیاق حقوقی قانونی ندارند اما جزو اسناد بالادستی محسوب می شوند مانند «وصیتنامه حضرت امام (ره)».
حجت الاسلام رهدار تصریح کرد: مجموعه نهادها، جریان ها، مراکز علمی و ... در خصوص این متون به راحتی نمی توانند بگویند ما جهت گیری خود را برخلاف دغدغه های این متن تعیین می کنیم. برخی از این اسناد بالادستی غیرحقوقی به حوزه های خاصی اختصاص دارد به عنوان مثال سند بالادستی شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور که مخصوص حوزه فرهنگ است. البته این سند حقوقی است اما مخصوص حوزه فرهنگ است.
«تحجر» و «سکولاریسم» / هشدار امام(ره) به حوزه های علمیه
وی تصریح کرد: به اعتقاد من منشور روحانیت حضرت امام می تواند برای حوزه های علمیه یک سند بالادستی محسوب شود. امام (ره) در این منشور جدای از آنکه دغدغه ها، مبانی و معالی (آمال و آروزهای) خود را درباره روحانیت و حوزه مطرح کرده، در عین حال دو سویه انحراف از مسیر مطلوب خود را نیز اشاره می کنند که یک سویه آن «تحجر» و یک سویه آن «سکولار» است. «تحجر» یعنی روحانیت از دایره زمان خارج شده و پایبند یک سری قوانین و قواعد مربوط به گذشته باشد و به اصطلاح نتواند میان «نص» و «واقع» (واقعیت) پل بزند و صرفا در دایره «نص» باقی بماند. اتفاقی که ما در جهان اسلام در زمانه خودمان می توانیم جریان سلفی تکفیری را به عنوان مصداقی از آن ببینیم. جریانی که شعار پایبندی به اصول اولیه اسلامی دارد اما اساسا توان اینکه آن اصول را بر مقتضیات زمان تطبیق دهد و بتواند از دل آنان نشاط، پویایی و عقلانیت و کارآمدی را دربیاورد، ندارد. لذا در حالی که به نام اسلام جلوه می کند ولی به دور از عقلانیت اسلامی است و طبعا جذابیت و مقبولیت هم ندارد.
سکولارها و ندیدن اصول و ریشه ها
عضو هیئت موسس انجمن های علمی حوزه تأکید کرد: یک جریان و الگوی دیگری از انحراف از مسیر درست حوزه های علمیه، متصور است و آن هم جریانی است که اصطلاحا از آن سوی بام افتاده، یعنی زمانه را دیده اما گذشته را نه، اصل و ریشه ها را ندیده است. این جریان ها موسوم به «سکولار» هستند. افرادی که خروجی کار آنها قداست زدایی از دین و به حاشیه بردن دین در عرصه اجتماع است.
نویسنده و پژوهشگر حوزه دین با بیان اینکه این دو جریان اختصاصی به حوزه های علمیه و مدل ایرانی و شیعی آن ندارد، گفت: ما در جهان اسلام به عنوان مثال در جهان عرب هم جریانی به نام تُراثیون داریم. دغدغه این جریان این است که ما با هر فکری و با هر مشکلی که مواجه می شویم، بهتر است در وهله اول آن را در ترازوی تراث خود بگذاریم و از میراث فرهنگی و گذشتگان خود کمک بگیریم و آن را حل کنیم. جریان تراثیون دوگانه ای با عنوان «ثنانیه الاصاله و المعاصره» یعنی « دوگانه اصالت و معاصرت » خلق کرده اند.
وی در تعریف مفهوم «اصالت و معاصرت» خاطرنشان کرد: منظور از اصالت همان صدر اسلام و گذشته تاریخی ماست. البته گذشته ای که حجیت دارد، مانند دوره پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله) و نصوص دینی ما. شیعه و اهل سنت درباره این دایره گذشته ای که حجیت دارد، اختلاف نظر دارند. یعنی شیعیان علاوه بر دوره پیامبر (ص) و فرمایشات ایشان همه فرمایشات معصومین را تا عصر غیبت امام عصر (عج) حجت می دانند اما اهل سنت همان دوران پیامبر (ص) و بعد هم دوره صحابه را حجت می دانند. ولی منظور کلی از الاصاله، همان «گذشته حجیت دار» و منظور از معاصرت نیز زمان معاصر و حال است.
امام بین «سنت» و «مقتضیات زمان» بلاتکلیف نبود
حجت الاسلام رهدار افزود: آنها نیز این دوگانه را احساس کرده اند و عنوان می کنند یکی از معضلات جدی ما در حال حاضر این است که ما چگونه بین اصالت و معاصرت خود جمع کنیم؟ به این معنا که هم بتوانیم مسلمان باشیم یعنی به سنن، تاریخ، مبانی و اصالت هایمان وصل باشیم و هم در عین حال به روز زندگی کنیم، یعنی در زمانه باشیم، زندگی پیشرو و موثری داشته باشیم.
وی تاکید کرد: این دغدغه آنجا نیز مطرح می شود و چندده جلد کتاب در سده اخیر جهان اسلام برای حل این مسئله نوشته شده است. در جامعه ما هم این دوگانه وارداتی که روشنفکران ما اغلب آن را به نام «سنت و تجدد» مطرح کرده اند، به شکل یک دغدغه دنبال می شود.
رهدار تصریح کرد: حضرت امام (ره) در منشور روحانیت، این دو الگوی انحراف را یادآوری می کنند که روحانیت باید حواس شباشد که نه آنقدر گرفتار «نص» و گذشته شود که از زمان خود جا بماند و نه آن قدر اسیر زمانه شود که اصالت های خود را از دست بدهد. شخص امام در این رابطه یک الگوی شایسته هستند. ایشان به گونه ای حیات فردی، سیاسی و اجتماعی خود را رقم زده که در ارتباط با گذشته کسی نمی تواند بگوید که از سنن و میراث و رویه های علمی و سلوکی حوزه های علمیه فاصله گرفته است، نه تنها کسی چنین سخنی به وی نمی گوید بلکه بسیاری ایشان را یک روحانی سنتی می دانستند. از سوی دیگر امام در نسبت با زمانه اش به گونه ای عمل کرده که هیچ کس به وی نگفته که ایشان زمانه خود را فهم نکرده و خارج از مقتضیات زمان خویش عمل می کند حتی علنا گفتند که او از علمای روشن فکر است. چون امام شخصا بین گذشته، حال و معاصرت جمع کرده و همین سلوک را نیز به حوزه های علمیه پیشنهاد می کند.
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) با بیان این سوال که آیا زمانی که امام این متن را نوشتند در درون حوزه های علمیه مصداق هایی از این جریانات وجود داشته یا خیر گفت: در جواب باید بگوییم بله، هم در آن زمان و هم در زمان حال در حوزه های علمیه، جریان ها و افرادی را داریم که به راحتی می توان به آنها عنوان «تحجر» داد و در عین حال انسان ها، جریان ها و افرادی هستند که به راحتی می توان وصف سکولار را برای آنها به کار برد.
حوزه دچار «تحجر» نیست اما خطر «سکولار شدن» آن جدی است
وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری گفت: در حال حاضر در حوزه های علمیه کمتر می توان از وصف تحجر استفاده کرد ولی خطر سکولار شدن حوزه جدی تر است. مقام معظم رهبری قریب ۱۰ سال پیش از این تعبیر «سکولاریسم حوزوی» را به کار بردند. ایشان عنوان کردند که حوزه باید مراقبت کند تا در دام سکولاریسم نیفتد. البته شاخصه هایی که امام (ره) در آن منشور بدانها اشاره کرده و در سخنرانی های خود هم فرموده اند پیش روی ماست. اگر کسی بخواهد به مجموعه فرمایشات امام (ره) نگاه کند، مسیر آینده برای وی پنهان نخواهد بود و ابهام نخواهد داشت. حال اینکه چرا برخی از افراد و جریان ها در حوزه های علمیه از این مسیر خارج می شوند و به یکی از دو مسیر انحرافی می پیوندند، دلایل مختلفی می تواند داشته باشد؛
این محقق و پژوهشگر دینی در بیان دلایل این انحراف تصریح کرد: شاید دلایل بینشی و علمی آن بسیار کم باشد به این معنا که بگوییم فردی واقعا معتقد است که باید چنین مبنا و سلوکی داشته باشد. بلکه اغلب این جریان های انحرافی زمینه ها و ریشه های غیرعلمی دارند؛ به عنوان مثال مسائل سیاسی تاثیرگذار بوده یا تاثیر اهواء و اغراض بشر است ولی به هر حال این انحرافات بوده و هست. اختصاص به حوزه هم ندارد. شما به جامعه غیر حوزوی هم نگاه کنید اینگونه انحرافات مشهود است یعنی هستند افرادی که می توان وصف تحجر را درباره آنها به کار برد و آدم هایی که می توان از وصف سکولار درباره آنها استفاده کرد. اما از آنجا که در حوزه های علمیه عالمان دین حضور دارند و با متن دین آشنا هستند، انتظار می رود در مقایسه با غیر این قشر و صنف، کمترین مصداق های انحراف هر یک از دو طرف را داشته باشند. به ویژه اینکه ماموریت و رسالت آنها نیز نسبت به دیگر صنوف، ماموریت مهم تری است زیرا آنها با دین و اعتقادات مردم کار دارند. شاید به همین علت بود که حضرت امام (ره) به صورت اختصاصی یک منشور در این خصوص نوشتند.
رهدار در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: هرچند در اواخر دوره حیات حضرت امام (ره) حتی در امر حکومت داری یک اختلاف نظر مبناییِ فقهی میان ایشان و برخی از علمای تراز اول حوزه های علمیه به وجود آمد اما آنجا مسئله انحراف به معنای «تحجر» یا «سکولار» نبود بلکه اختلافات مبنایی و اجتهادی وجود داشت؛ به طور مثال امام (ره) با مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی که بعدها از مراجع عظام تقلید شدند و آن زمان دبیر شورای نگهبان بودند بر سر «روش تطبیق دین بر قوانین موضوعه در مجلس» اختلاف نظر داشتند.
مجتهد و فقیه اگر در چهارچوب از قبل تعیین شده ای حرکت کند، اجتهاد معنای خود را از دست می دهد
وی ادامه داد: نظر امام (ره) این بود که شورای نگهبان اگر ملاحظات و مولفه های دیگری را در کنار اقتضائات وقت، لحاظ نکند عملا از اداره جامعه باز می ماند. لذا با صراحت نگرانی خود را در نامه ای که خدمت مرحوم آقای صافی داشتند، مطرح می کنند که «من نگران هستم این قیل و قال های طلبگی در شورای نگهبان در هنگام بررسی قوانین، باعث شود که نتیجه آن در ذهن مردم این بشود که گمان کنند فقه و دین توان اداره اجتماع را ندارد. » امام (ره) این دغدغه را با صراحت مطرح کردند. این نگاه، در حد اختلاف مبناییِ اجتهادی بین دو «فقیهِ مسلّم» است؛ لیکن امتداد این دو نگاه در حوزه های علمیه وقتی به سطوح پایین می رسد، می تواند خطرناک باشد؛ بنابراین امام تصمیم می گیرند متنی بنویسند _ که حقیقتا هم متن پرنکته و راهگشایی ست_ و به حوزه های علمیه تذکر دهند که مسیر این است تلاش کنید که گرفتار انحراف های دو طرف این مسیر مستقیم نشوید.
رهدار در پایان خاطرنشان کرد: واقعیت این است بعد از ارتحال حضرت امام تا امروز هم این متن در موارد مختلف به کار سیاستگزاران حوزوی آمده و عزیزانی که در شورای عالی حوزه هستند به منشور روحانیت حضرت امام به عنوان سند بالادستی نگاه کرده و بسیاری از تصمیمات کلان درباره حوزه، در چهارچوب این سند اتفاق افتاده است. حوزه های علمیه از همان گذشته سیاقی داشته اند که خیلی در چهارچوب قرار نمی گیرند. علت اصلی این مسئله هم این است که سرنخ جریان های حوزوی به فقیهان و مجتهدان بازمی گردد و مجتهد و فقیه اگر در چهارچوب از قبل تعیین شده ای حرکت کند عملا اجتهاد معنای خود را از دست می دهد. آنها فقیه هستند و استنباط می کنند و این استنباط ها گاهی تفاوت ها و بعضا تضادهایی دارد. حضرت امام (ره) مسیر مطلوب خود را پیشنهاد داده و مادامی که حوزه های علمیه به امام و نظرات ایشان پایبند باشند، علی القاعده می بایست منشور روحانیت را سرلوحه خود قرار دهند.
نظر شما