خبرگزاری شبستان_ خرم آباد؛ خانواده یک واحد اجتماعی، ناشی از ازدواج یک زن و یک مرد است که در سایه تولد فرزندان تکمیل می شود.
در دین مبین اسلام هم خانواده با ازدواج مشروع زن و مردی وجاری شدن خطبه عقد تشکیل می شود و در سایه عقد نکاح زوجیت بین زن و مرد برقرار شده و در پس آن طرفین دارای وظایف و حقوق جدید می شوند.
با تشکیل خانواده زن و مردی می کوشند تا امور زندگی را بر حسب توان خود و با هدف رشد و تربیت فرزندان پیش ببرند.
اما زن سرپرست خانوار واژه ای است به معنای محوریت زن در امور خانواده و این واژه زمانی پدیدار می شود که زن خانواده به دلایلی چون مرگ همسر و یا طلاق به تنهای بار خانواده را به دوش می کشد.
در این صورت زن سرپرست خانواده وظایفی پدربودن و مادر بودن و از همه مهم تر تامین معاش خانواده را متحمل می شود و غالب این زنان قصه ای تلخ و سخت را در سرنوشت خود رقم می زنند.
کافیه بانوی اهل یکی از روستاهای اطراف شهرستان دورود در استان لرستان است، این بانوی صبور در 16 سالگی با نظر والدین ازدواج می کند و در حدود 28 سالگی به دلیل سانحه ای با مرگ همسر مواجه شده و خود به تنهای بار زندگی خانوادگی را به دوش می کشد.
وی با پنج فرزند که یکی از آنان معلول است، به جنگ سرنوشت می رود و به رغم پیشنهاد افراد خانواده برای ازدواج مجدد تنها به حفظ کانون خانواده با هدف بزرگ شدن فرزندان فکر می کند.
این بانو به دلیل سکونت در روستا تنها راه برای معاش خانواده را کار در مزارع و کارهای چون فرش بافی و صنایع دستی می داند که به دلیل ناآگاهی با بازار به رغم مشقت کار درآمد چندانی حاصل نمی شده است.
وی به سختی فرزندان را بزرگ می کند و دختران عروس و پسران داماد می شوند و این مادر در حالی که هم اکنون حدود 55 سال عمر دارد، اما بسیار پیرتر از سن خود در خانه ای کاه گلی به همراه فرزند معلول خود روزگار می گذارند.
این بانو همچنان سرپرست خانوار است و با سختی های چند برابر دوران جوانی برای کسب درآمد و زندگی آسوده فرزند معلول خود می کوشد.
کافیه در خصوص سختی های زندگی خود به خبرنگار خبرگزاری شبستان در خرم آباد، گفت: به رغم سختی های زیادی که تحمل کردم هر بار با یاد خداوند آرام می گرفتم و با کمک فرزندانم به فکر تامین معاش و گذراندن زندگی بودیم.
وی ادامه داد:سال های زیادی از عمر خود را در خانه کاه گلی و با سختی ها زندگی در این خانه ها بویژه در زمستان ها گذارندم و به دلیل کهنه بودن ساختمان امکان برق کشی و گاز شدی را نداشتیم.
این بانوی لرستانی افزود: دو سال قبل بود که گروه های جهادی برای کارهای خیر وارد روستا شدند و با وضعیت زندگی ما آشنا شدند و به حمد الله با کمک سپاه و بسیج خانه ای نو به متراژ 50 متر برای من و فرزند معلولم بنا شد و امروز بعد از عمری مشقت با آرامش خاطر بیشتری زندگی می کنیم.
کافیه که بسیار مشتاقانه از خدمات گروه های بسیج و سپاه قدر دانی می کرد، بیان کرد: بیشتر عمر را در خانه گلی بدون برق، گاز و حتی اتاق مناسب گذارندیم و امروز بابت سقف بالای سر فرزند معلولم بسیار آسوده خاطر هستم.
وی با اشاره به اینکه در طول عمر خود زحمت های زیادی متحمل شدم و به تنهایی بار سنگینی از زندگی را به دوش داشتم، افزود: امروز حمایت های خوبی از سوی نهادهای چون کمیته امداد برای کمک به من و فرزند معلولم انجام می شود که باعث شده چون سابق احساس تنهایی نکنم و با آسودگی خاطر بیشتری زندگی کنم.
کافیه ادامه داد: با داشتن فرزند معلول سختی های زیادی را روزانه به دوش می کشیدم و علاوه بر غم تهیه نان دغدغه نگهداری از فرزند معلول را هم داشتم.
این بانوی لرستانی گفت: با ایجاد سقفی امن برای فرزند معلولم، این روزها احساس آرامشی عمیق در زندگی دارم و شب ها آسوده خاطر به خواب می روم.
نیم نگاهی به وضعیت زندگی این بانوی درد کشیده می اندازم، آرامشی که در سایه سقفی امن ایجاد شده است موجب تقویت حس آرامش و امید به زندگی می شود.
حس خوب وجود دستان یاری گری که بدون نام و نشان دست نیازمندان را می گیرند و احساس رضایت و آرامش موجود در چشمان مادری درمند و مهربان آرامشی عمیق را در هر شخصی ایجاد می کند.
نظر شما