به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از شهرستانهای تهران؛ چه جمعه هایی که با خیال آسوده به نماز جمعه می رفتیم و چه جمعه هایی که کم کاری کردیم و به نماز پرفیض جمعه نرسیدیم...
روزی که با تمام وجودم نماز جمعه را مامنی برای خالی شدن از غصه ها حس کردم، شهادت سردار بود....
از غم شهادت ایشان در خود فرو رفته بودم، نمی دانستم به کجا پناه ببرم و نماز جمعه را محلی برای تسکین درد فراغ سردار عزیزم یافتم....
مثل مادری بود برایم، که سر بر پایش بگذارم و از غم رها شوم...
اولین بار که اعلام کردند نماز جمعه برگزار نمی شود ،انگار دنیا روی سرم خراب شد...
حس کردم زیر پایم خالی شد...
با خود گفتم چه اتفاقی دارد می افتد...
غم نبودش، باعث شد که بیشتر عظمت این نماز را درک کنم...
به یاد نماز جمعه حضرت آقا افتادم...
با چه شوقی رفتیم با فاصله خیلی زیاد بیرون مصلی هوای بارانی و زمین سرد...
اما صحبت های دلنشین و دلگرم رهبر عزیزم...
به یاد روز های قبل کرونا افتادم....
داشتم در تقویم روز سال تحویل ۹۹ را نگاه میکردم...
جمعه....
با خود گفتم :چه عیدی بشه امسال، همدیگر را در نماز جمعه ملاقات خواهیم کرد....
اما انگار تقدیر جور دیگری رقم زد ...
سال نو بی نماز جمعه...
اما شب سال نو عجب با شهادت امام موسی کاظم علیه السلام عجین شده بود امسال...
انگار که اقام باب الحوائج می دونست این بلا میاد...
عجیب بود...
دلم گره خورد با اقام لحظه ی تحویل سال...
یا باب الحوائج آقا جان ،تو را به مادرت زهرا(س) این بلا را از ایران خیمه گاه امام حسین زمان دور کن و نماز جمعه ما هر چه زودتر برگزار شود.
ف.م، طلبه
جمعه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۹
نظر شما