به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین «ابراهیم بهاری»، استاد اخلاق در مطلبی با عنوان «عزت ظاهری و واقعی» آورده است:
وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ[1]
در تبیین این فراز نورانی بیان شد که انسان فطرتاً عزتخواه است و اسلام هم به این خواست فطری انسان پاسخ مثبت داده است. به همین جهت اجازه نمیدهد شخص مؤمن کاری کند که عزت و احترام او در جامعه مخدوش شود. در این رابطه چند نکته قابل توجه است که به آنها اشاره میگردد.
نکته اول این است که از نظر اسلام دو نوع عزت داریم. عزت ظاهری و موقت که منحصر در حیات دنیوی است؛ و عزت واقعی و دائم که علاوه بر دنیا در آخرت نیز ادامه دارد.
خواست اسلام این است که انسان هم در دنیا و هم در آخرت عزت داشته باشد. عزت ظاهری که موقتاً در دنیا حاصل میشود کافی نیست، بلکه اگر همراه با عزت در آخرت باشد، مطلوب اسلام خواهد بود.
در دعایی که از امام صادق علیه السلام در وداع ماه رمضان نقل شده، آمده است: «اللّهُمَّ أکرِمنی فی مَجلِسی هذا کرامَةً لا تُهینُنی بَعدَها أبَدا، و أعِزَّنی عِزّا لا تُذِلُّنی بَعدَهُ أبَدا».[۲][۳]
خداوندا! در این جایگاهی که هستم، مرا چنان گرامی بدار که پس از آن هرگز خوارم نسازی و چنان عزّتی بخش که پس از آن هرگز ذلیلم نکنی.
نکته دوم این است که اگر عزت دنیا همراه با عزت آخرت نباشد، اصلاً ارزشی ندارد. این جمله از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده که میفرماید: «لا تَتَنافَسوا فی عِزِّ الدُّنیا و فَخرِها... فَإِنَّ عِزَّ الدُّنیا و فَخرَها إلَی انقِطاعٍ[4]
در کسب عزّت و افتخارات دنیوی با هم به رقابت برنخیزید [دنبال رأی آوردن و رئیس شدن نباشید]، زیرا که عزّت و افتخارات دنیا به سر میآید.
نکته سوم این است که عزت دنیا اگر بدون عزت آخرت باشد نه تنها ارزشی ندارد، بلکه موجب هلاکت انسان میشود.
از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است که میفرماید: «مَنِ اعتَزَّ بغَیرِ اللَّهِ سبحانه أهلَکهُ العِزُّ[۵] هر که بجز از خدا عزّت جوید، آن عزّت او را به هلاکت افکند. »
اگر عزت دنیا از ناحیه خدا باشد، هم عزت دنیا است هم عزت آخرت؛ اما اگر عزت غیر الهی بود، تنها عزت دنیا است که عامل هلاکت انسان میشود، یعنی همان ریاست و افتخار دنیایی او را بیچاره میکند. این همان عزتی است که یزید داشت و امثال او دارند.
حضرت زینب سلام الله علیها در آن خطبهای که در مجلس یزید خواند به همین نکته اشاره فرمود. ایشان پس از تلاوت آیه ﴿ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای﴾ [۶]فرمود: «أظَنَنتَ یا یزیدُ... أنَّ بِنا عَلَی اللّهِ هَوانا وبِک عَلَیهِ کرامَةً! و أنَّ ذلِک لِعِظَمِ خَطَرِک عِندَهُ!... فَمَهلًا مَهلًا، أنَسیتَ قَولَ اللّهِ تَعالی: ﴿وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ﴾[۷][۸]؟
ای یزید! آیا گمان بردی [این وضعیتی که ما پیدا کردیم] نشانه خواری ما نزد خدا و کرامت خدا برای تو است؟ و این، از بزرگی ارزش تو نزد اوست؟... اندکی بِایست و مهلت بده! آیا سخن خدای متعال را از یاد بردهای که فرمود: و کافران نپندارند که مهلت ما به آنان، برایشان نیکوست. ما به آنها تنها برای آن، مهلت میدهیم که بر گناهان خود بیفزایند و آنان، عذابی خوار کننده دارند.
امیدواریم خداوند به همه ما عزت ظاهری و واقعی و دائمی عنایت فرماید.
پی نوشت ها:
نظر شما