خاتم سلیمانی بهشت بر تو مبارک

هیچ تاریخی ننوشته است که سلیمان در شب عاشورا چگونه بود، روز عاشورا در کدام لحظه جنگید و چگونه به شهادت رسید اما سلام موعود در زیارت رجبیّه،ترجمان پایگاه و جایگاهی است که او در کهکشان صحابه‌ی آفتابی عاشورا دارد.

خبرگزاری شبستان: عاشقان، زمان و زمین و زمینه نمی‌شناسند. رها از دلیل و توجیه و بهانه زندگی می‌کنند و تنها به یک بهانه می‌میرند. رَسته از همه‌ی دام‌ها و دانه‌ها، اسیر دام محبوبند.

سلیمان، عاشق بود و سالک؛ جانی ساخته و روحی گداخته داشت. هنگامی که لگام بر اسب می‌زد و از کوفه آهنگ کربلا داشت، دوستان و خویشاوندان قبیله‌ی ازد، در محاصره‌ی چشمان بارانی بدرقه‌اش کردند. او رها از کشش‌ها و کشمکش‌ها جان بالنده‌ی خویش را بر بال اسب نشاند تا آسمان قُدسی کربلا را ادراک کند. اشک همسر، نگاه و آه فرزندان، در او درنگ و رنگ نیافرید.

 

هنگام زیارت محبوب چه شوق و شکفتنی داشت

 هیچ‌کس نمی‌داند کدام لحظه و کدام منزل، مولایش حسین را همسفر شد و در هنگام زیارت محبوب چه شوق و شکفتنی داشت. در کربلا خیمه در همسایگی مسلم‌ بن‌ کثیر ازدی داشت؛ پیری پارسا و عارف که پیامبر و علی(ع) را درک کرده بود و در جمل با پای تیرخورده جنگیده بود. مصاحبت این پیر و همدمی و همنفسی با یاران حسین روز به روز جان سلیمان را شعله‌ورتر ساخت. دریغا که هیچ تاریخی ننوشته است که سلیمان در شب عاشورا چگونه بود، روز عاشورا در کدام لحظه جنگید و چگونه به شهادت رسید.امّا نام او در منظومه‌ی کربلا در کنار خیل ستارگان روشن نگاشته شده است. و سلام موعود در زیارت رجبیّه، ترجمان پایگاه و جایگاهی است که این شهید در کهکشان صحابه‌ی آفتابی عاشورا دارد: السّلامُ علی سلیمان‌بن‌سلیمان‌الاَزدی.

سلامت باد سلیمان که ارغوانی و سرخگون بال و پر کشیدی و در عطش و آتش و شمشیر و دشنه قامت افراشتی تا حریم آفتاب را پاسدار و یاور باشی.سلامت باد که لبان متبرّک آفتاب سلامت گفته است. سلامت باد که کوفه‌ی تزویر را رها کردی و بی‌هراس از خطرگاه‌های راه، رها از تعلّقات و رسته از فتنه‌ی اموال و اولاد به کربلا آمدی تا جان خویش را در زیباترین دادوستد به محضر دوست تقدیم کنی. روزی که به کربلا رسیدی، چنان شعله‌ور از عشق اهل‌بیت بودی که بی‌درنگ خود را به مولایت رساندی و پروانه‌سار طواف حرم محبوب کردی. کدام زمزمه بر لبت بود در آن شب شادی و شوق و شکفتن و اشک، و کدام رجز در گستره میدان وقتی در تیرباران پسر سعد جان را بر روی زره پوشاندی و مردانه و عاشقانه در ازدحام تیرها قدم گذاشتی؟ سلیمان بودی و هفت مُلک جهان و جِنان از آن تو شد وقتی خونین و خندان از خاک داغ کربلا آسمان وصل را پرنده شدی.

خاتم سلیمانی بهشت و سلام محبوب‌ترین وجود هستی بر تو خجسته و مبارک باد.

پایان پیام/

 

کد خبر 88507

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha