خبرگزاری شبستان-کرمان؛ سیدمحسن آل نبی*:
ماه ربیع الاول برای مسلمانان بسیار گرامی و ارزشمند تلقی شده است زیرا ولادت رسول مکرم و عظیم الشان اسلام در این ماه اتفاق افتاده است و اصلاً عنوان « مولد» (به فتح میم و کسر لام) یعنی زمان تولد، عنوان خاصی است برای اشاره به این واقعه و رخداد مهم؛ مشهور شیعه هفدهم ربیع الاول(و ولادت امام صادق علیه السلام) را و اهل سنت دوازدهم ربیع را سالروز ولادت دانسته اند، اختلافی که در کشور ما موجب همگرایی و تقارب بیشتر شده و هفته وحدت را پدید آورده است.
چنان که در متون تاریخی و سیره ثبت شده است از دیر زمان مسلمانان جشن ها، آداب و مراسم خاصی را برای گرامیداشت و تکریم این روز داشته اند، غذا می پختند، شیرینی پخش می کردند، شعر می سرودند و دید و بازدید از یکدیگر داشتند و این روز تعطیل رسمی بود، هر چند در این اواخر برخی از عالمان وهابی با آن مخالفت کرده و یا به زعم خود به تصحیح آن نظر داده و در مقابل، دیگران از جمله طه حسین مصری به نقد این مخالفت ها پرداخته و به درستی میگویند که چرا باید مسلمانان را از این مواهب منع کرد؟۱ اما فارغ از سالروز تولد، آنچه اهم است تاثیر گذاری ولادت این مولود پاک بر زندگی و زمانه خویش و پس از خود است و افق جدیدی را به روی بشر گشوده است که تا ابد ادامه دارد.
شأن و جایگاه پیامبر اسلام در قرآن و مکتب اهل بیت و باور مسلمانان به عنوان الگو و اسوه بودن پیامبر (به تصریح قرآن)، مستلزم بررسی دقیق و موشکافانه شخصیت و سیره و زندگی ایشان است. همچنین هجمه ها و مخالفت های شدیدی که امروزه علیه پیامبر اسلام (ص) صورت می گیرد، ایجاب می کند که قدمی هر چندکوتاه در جهت معرفی ایشان برداریم.
پیامبری که بیشترین توصیف و تمجید را خدای متعال در قرآن کریم از ایشان داشته است و او را در عین این که یک تن بود رحمة للعالمین۲ معرفی کرده است و در آیه دیگر ایشان را صاحب خُلق عظیم۳ دانسته است. شرح صدر او چنان است که می فرماید اگر این قرآن را بر کوه نازل کنیم متلاشی می شود۴ اما همین قرآن بنا بر نزول دفعی، در آن واحد بر قلب مقدس او نازل شد.
اهل بیت نیز در مقابل مکتب خلفا که سعی در مخفی نگه داشتن چهره نورانی پیامبر و نادیده گرفتن آن داشتند، بیشترین تلاش و کوشش را به کار گرفتند تا پیامبر را چنان که بود به مردم معرفی کنند و غبار فرو نشانده شده بر چهره ایشان را بزدایند. از این رو در متون زیارتی و روایی ما، پیامبر با بالاترین و عالی ترین عناوین از قبیل سید المرسلین، سید الانام، سید البشر و خیر البشر توصیف شده است.
امیر المؤمنین علیه السلام به عنوان نزدیکترین فرد به رسول الله (ص)، عمیق ترین و زیباترین تعابیر را در مورد پیامبر به کار برده است و سیری کوتاه در نهج البلاغه بیانگر این مطلب است که حضرت اصرار زیادی در بازشناسی پیامبر و سیره و سنت ایشان داشته است.۵ «حَتّی بَعَثَ اللّهُ مُحمّداً شَهیداً و بشیراً وَ نَذیراً، خَیْرَ الْبَریَّةِ طِفْلاً و اَنْجَبَها کَهْلاً وَ اَطْهَرَ الْمُطَهَّرین شِیْمَةً»خداوند محمّد را برانگیخت در حالی که گواه [اعمال مردم] و بشارت دهنده و انذار کننده بود. بهترین مردم در دوران کودکی، نجیب ترین مردم در دوران سالمندی، پاک ترین پاکان از نظر خوی و اخلاق، بود.۶»
اهل بیت علیهم السلام به روشنی تبیین کردند که پیامبر جلوه کامل و نمونه تمامی از قرآن و مظهر صفات پروردگار است. امام سجاد (علیه السلام) می فرماید: ۶« حتى لا یساوى فى منزله و لا یکافا فی مرتبته و لا یوازیه لدیک ملک مقرب و لا نبى مرسل ۷»هیچ کسی در رتبه با او برابرى نمى کند و در مقام همانند او نمى باشد و هیچ فرشته عالى مقام و پیامبر مرسلى همپایه او نمى باشد.
به اختصار به دو سه مورد از خصوصیات و سجایای اخلاقی پیامبر اسلام (ص) اشاره می شود:
اخلاق پیامبر
خلق و خوی پیامبر که به تصریح قرآن نقش زیادی در نشر دعوت ایشان ایفا کرد۸، راه ارتباط و تعامل با ایشان را آسان می نماید تا آن حد که ضعیف ترین اقشار جامعه، به تکلف و زحمت نمی افتد. جذبه پیامبر در جذب عامه مردم در روایات تاریخی منعکس شده است تا جایی که سر سخت ترین دشمنان ایشان (ابوسفیان) در مورد پیامبر گفته بود «ما رایت قوما اشد حبا اصحابهم من اصحاب محمد له..۹» تا کنون ندیده بودم که کسانی صاحب خویش را آن اندازه که اصحاب محمد (ص) او را دوست می دارند، دوست داشته باشند.
مردمی بون
هنر پیامبر این بود که در عین حال که این مقام بلند را دارا بود، اما مردم دار بود و بیشترین وقت و همت خود را صرف مردم و اصلاح و تربیت آنان کرد. از عبدالقدوس کنگهی نقل شده است که گفته بود اگر من به جای پیامبر بودم و به مقام قاب قوسین او ادنی (معراج) می رسیدم دیگر از آنجا به زمین بر نمی گشتم اما رسول الله (ص) با تمام جلال و شکوهی که در معراج ظهور یافت، به زمین بر می گردد و دوباره در کنار مردم و مؤمنان از هر قشر و طبقه و نژادی قرار می گیرد و تعلیم و تأدیب آنان را پی می گیرد. جویای حال اصحاب خود می شود و آنان را مورد تفقد قرار می دهد. «یتفقد اصحابه و یسال الناس عما فی الناس۱۰» انس بن مالک نقل میکند « همواره پيغمبر اكرم (ص) چنین بود که اگر سه روز يكى از اصحاب را نمي ديد از حالش جويا مى شد، اگر مى گفتند غايب است برايش دعا مى كرد و اگر نه به ديدنش مي شتافت۱۱.»
آیه 128 سوره توبه بازنمایی زیبا و جامع از این خصلت پیامبر دارد که پيامبرى از خودتان به سوى شما آمد. «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ.» گويى پارهاى از جان مردم و از روح جامعه در شكل پيامبر (ص) ظاهر شده است. به همين دليل تمام دردهاى آنها را درد خود مى داند، و در ناراحتي ها و سختی ها با آنان شريك است نه اینکه بی تفاوت باشد.«عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» به عبارت دیگر نه اینکه پیامبر فقط از درد مردم آگاه است بلکه با تمام وجود لمس می کند آنچه بر مردم می گذرد از این رو تفکیکی بین او و سایر مسلمانان نیست. به عنوان نمونه پیامبر هم بسان سایر پیروان خود سختی و تلخی شعب ابیطالب و جنگ ها و غزوات را می چشد و سپس آیه شریفه می افزاید «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ»او شیفته هدایت و سعادت همه مردم است.
تمرکز بر اصول
نکته قابل توجه و درس آموز دیگر این است که در مسائل فردى و شخصى و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملايم و اهل گذشت بود چنانکه وقتی مشرکان مکه آن حضرت را آزار می کردند، به جای نفرین می فرمود: «اللّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمی؛ فَاِنَّهُم لایَعْلَمُونَ۱۲»خدایا قومم را ببخش، زیرا آنها نمی دانند.»اما در مسائل اصولى و عمومى و آنجا كه حريم قانون بود، سختى و صلابت نشان مى داد و ديگر جاى گذشت نمى دانست. پس از فتح مكه و پيروزى بر قريش، تمام بدي هايى كه قريش در طول بيست سال نسبت به خود او مرتكب شده بود را ناديده گرفت و همه را يكجا بخشيد؛ توبه قاتل عموى محبوبش حمزه را پذيرفت؛ اما در همان فتح مكه، زنى از بنى مخزوم مرتكب سرقت شده بود و جرمش محرز شد؛ خاندان آن زن كه از اشراف قريش بودند و اجراى حد سرقت را توهينى به خود تلقى مى كردند، سخت به تكاپو افتادند كه رسول خدا از اجراى حد صرفنظر كند؛ بعضى از محترمين صحابه را به شفاعت گرفتند اما رنگ رسول خدا از خشم برافروخته شد و گفت: چه جاى شفاعت است؟! مگر قانون خدا را مى توان به خاطر افراد تعطيل كرد؟ هنگام عصر آن روز در ميان جمع سخنرانى كرد و فرمود: اقوام و ملل پيشين از آن جهت سقوط كردند و منقرض شدند كه در اجراى قانون خدا تبعيض مى كردند؛ هرگاه يكى از اقويا و زبردستان مرتكب جرم مى شد معاف مى شد و اگر ضعيف و زيردستى مرتكب مى شد مجازات مى گشت. سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، در اجراى «عدل» درباره هيچ كس سستى نمى كنم هرچند از نزديكترين خويشاوندان خودم باشد.۱۳
به راستی سهم و بهره ما از خلق و خوی این شخصیت برگزیده الهی و سایر معصومین علیهم السلام چیست و چه سنخیتی بین ما و آنان است؟ امید که همه مسلمانان و جامعه ما نیز ضمن گرامیداشت این ایام مبارک و ارتقاء شناخت خود، در تأسی و پیروی عملی از پیامبر اسلام (ص)کوشا باشند تا دین و دنیای خود را سامان بخشند و کاستیها و ضعفهای فردی و جمعی را اصلاح کنند؛ همان که در زیارت جامعه می خوانیم:« بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا »
* دکترای معارف اسلامی و مبلغ حوزه علمیه قم
۱.آنه ماری شیمل محمد رسول الله اثر ترجمه حسن لاهوتی تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383، در فصل هفتم با عنوان جشن میلاد پیمبر از صفحه 253تا 275 مفصل گزارش آن را بر اساس متون تاریخی از قبیل وفیات الاعیان ابن خلکان و نیز مقریزی در اتعاظ الحنفا و .... آورده است.
۲. انبیاء، 107.
۳. قلم، 104.
۴.حشر.۲۱
۵.به خطبه های 26، 72، 116، 126، 178، 213 و نامه های 9 و ... مراجعه کنید.
۶. نهج البلاغه، خطبه 104.
۷.صحیفه سجادیه تحت عنوان: وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ بَعْدَ هَذَا التَّحْمِيدِ فِي الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، ص38.
۸. آل عمران، 159.
۹.محمدبن سعد، طبقات الکبری، ج2 ص56.
۱۰. بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص388.
۱۱. كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا فَقَدَ الرَّجُلَ مِنْ إِخْوَانِهِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ سَأَلَ عَنْهُ فَإِنْ كَانَ غَائِباً دَعَا لَهُ وَ إِنْ كَانَ شَاهِداً زَارَهُ وَ إِنْ كَانَ مَرِيضاً عَادَه، طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ص19.
۱۲ . سید بن طاوس، الاقبال بالعمال الحسنه، ج1، ص385.
۱۳. رک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص258 به نقل از صحیح مسلم، ج5، ص 114.
نظر شما