خادمانی که با پای دل آمده‌اند اما تا پای جان بر سر عهدشان هستند

عاشق که باشی و شوق دیدار یار در وجودت شعله‌ور شود گاهی دیگر بُعد مسافت برایت معنا ندارد و با پای پیاده گام در مسیری می‌گذاری که انتهایش به دیدار یار ختم می‌شود.

 خبرگزاری شبستان _ شیروان؛ چه دیدار شیرینی که اشک‌های چشم از تو پیشی می‌گیرد و خودش را قبل از کلام بر پنجره فولاد گره می‌زد. چه دیدار شیرینی و چه عهد محکمی است بین پادشاه و گدا که پایانش حاجت‌روایی است.

 

این روزها علاوه بر حضور میلیونی زائران در مشهد، کاروان‌های پیاده نیز که حرکت خود را از شهرهای دور و نزدیک به سمت مشهد آغاز کرده بودند به‌ تدریج وارد پایتخت معنوی کشور شده و با همان حس و حال معنوی و خستگی مسیر به زیارت بارگاه منور رضوی مشرف می‌شوند.

 

حرکت هزاران زائر پیاده به سمت مشهد زمینه ساز آن شد که در مسیرهای منتهی به این شهر موکب‌های پذیرایی و اسکان زائران توسط گروه‌های مردمی و خیران برپا شود تا هرچند مختصر بتوان از زائران امام هشتم(ع) پذیرایی کرد.

 

این روزها مشهدالرضا(ع) شاهد حضور عاشقان خدمت به زائرین پیاده غریب الغرباست. از دور و نزدیک، زن و مرد، پیر و جوان، سالم یا کم‌توان. اینجا حتی معلولیت جسمی مانع خدمت نمی‌شود.

 

بعضی تحصیلات عالیه  دارند و برخی حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند. اینجا خان پربرکت رضاست؛ سفره‌ای به بلندای ایران، شرق تا غرب، شمال تا جنوب، که فصل مشترکشان عشق به خادمی آقا علی ابن موسی‌الرضاست.

 

خادمان افتخاری ثامن‌الائمه (علیه‌السلام) از مبدأ تا مقصد، همراه و خدمت‌گزار زائرین مولا؛ جان تازه می‌بخشند به پاهای بی‌رمق راه‌پیمایان مسیر عاشقی، گاه با یک جرعه‌ای آب و گاه با سفره‌ای طعام...

 

اینجا عده‌ای از خادمان بی‌نام‌ و نشان آقا از ابتدایی‌ترین ساعات روز تا پاسی از شب می‌کوشند تا جریان خدمت خادمان حریم نور را سازمان‌دهی کنند. اینجا همه با پای دل آمده‌اند ولی تا پای جان پای عهدشان هستند؛ عهدی برای خدمت بی‌منت...

 

شبیه ناظم‌ها و معلم‌های مهربان و منظم دوران شیرین دبستان است. با این تصور جلو می‌روم، خودش را راضه نجومی با تحصیلات دوم دبیرستان معرفی می‌کند.

 

 مادر ۴۸ ساله‌ای که هر روز پرده امید را مقابل چشمان دختر و سه فرزند پسرش کنار می‌کشد و صبح را به عزیزانش یادآور می‌شود. از طریق سامانه پیامکی ثبت‌نام کرده و در جمع خادمیاران رضوی قرار گرفته است. از اول آبان هرروز بانظم وسواسی خاص، سر وقت، در محل ستاد «خادمیاران فرهنگ زائر و زیارت» حاضر و مشغول به خدمت می‌شود. درباره علت این‌همه عشق به خدمت و اهتمام به کارش می‌پرسم، می‌گوید: «من همسایه امام رضا(ع) هستم و با خدمت به زائرین آقا باید حق همسایگی‌ام را بجا آوردم. همه تلاشم این است که از این طریق عشقم به امام هشتم(ع) را نشان دهم.»  

 

خودش نیز دو سال پیاده به زیارت آقا مشرف شده است. در نقل خاطرات از این سفر معنوی، به بانوی مسنی اشاره می‌کند که باوجود پادرد بازهم در جمع زائرین پیاده آقا بوده و وقتی‌ که از او سؤال کرده که چرا با این‌حال پیاده می‌آید، در جواب گفته است: «حتی اگر نتوانم راه بروم باز هم چهار دست و پا این راه را خواهم آمد.»

 

 به خاطرات جالبی اشاره می‌کند که برایش همچون معجزات و کراماتی از عنایت آقا، دل‌نشین و تأثیرگذار است. از نذری می‌گوید که موفق به انجامش نمی‌شد و بادل شکسته سه‌شنبه شبی در حال تلاوت دعای توسل در حرم از آقا خواست که بتواند این نذر ۱۰ ساله را ادا کند و به‌طور عجیبی نذرش در شب‌های بعد ادا شد.

 

این بانوی خادم می‌گوید: «مادرم تازه فوت کرده بود و خواهرم برای عمل جراحی در بیمارستان بستری شد، در یکی از تماس‌هایش از اینکه زنده از زیر عمل بیرون بیاید ابراز ناامیدی کرد.» درحالی‌که چشمانش پر از اشک می‌شود ادامه می‌دهد: «برای دلداری‌اش راهی بیمارستان شدم، در مسیر راه از سمت شهدا به حرم بادل غمگین و شکسته امام رضا (ع) را صدا می‌زدم که «آقاجان، من تازه مادرم را از دست‌ داده‌ام، تحمل درد و بیماری خواهرم را ندارم، مگر غیر از این است که تو بنده برگزیده خدایی، از خدا بخواه خواهرم شفا بگیرد.»

 

 وقتی به بیمارستان رسیدم در کمال ناباوری متوجه شدم خواهرم را از اتاق عمل بیرون آورده‌اند و پزشکانش گفتند که تمام دردهای خواهرم به یک‌مرتبه قطع‌شده است.»

 

وی می‌افزاید: «پزشک بیمارستان به خواهرم گفته بود فعلاً نیازی به عمل نداری و در صورت برگشت درد عمل را انجام می‌دهیم و از آن روز سال‌ها می‌گذرد و هنوز خبری از درد و بیماری خواهرم نیست.» آن‌قدر از تکرار این خاطره به وجد آمده که اشک شوق از چشمانش جاری می‌شود.

 

به‌راستی چه حال خوبی دارد اجابت خواسته‌ات به دست امام رئوفمان. نیت خدمت‌رسانی‌اش را ظهور آقا امام زمان(عج) بیان می‌کند و از زائران می‌خواهد که در حق جوانان، عاقبت‌به‌خیری‌شان و دور ماندن از فتنه‌ها دعا کنند.

 

عصمت نیک زاده نیز یکی از «خادمیاران رضوی» است که قرار است به همراه سه خواهر خود در ایستگاه‌های استقبال از زائر خدمت‌رسانی کند. این ۴خواهر در خانواده‌ای مذهبی رشد کرده‌اند و از کودکی با عشق به اهل‌بیت بزرگ‌شده‌اند.

 

 روایت این شور و حال را این‌گونه توصیف می‌کند:«عشق و ارادت به اهل و بیت از کودکی در خانواده ما نهادینه‌ شده و این علاقه‌مندی و اشتیاق به خدمت به زائرین آقا حاصل نوع تربیت پدر و مادرمان است. آن‌ها ما را طوری تربیت‌کرده‌اند که عاشق و شیفته اهل‌بیت(ع) باشیم.»

 

این بانوی خادمیار می‌گوید: «باید عاشق باشی تا بتوانی مرهم بگذاری بر پاهای خسته و زخم‌خورده پیرزنی رنجور که در هوای سرد، از فرسنگ‌ها راه باتحمل سختی، مسیری بی‌انتها را طی کرده تا به حرم امام مهربانی‌ها برسند.»

 

او ادامه می‌دهد: «در ایستگاه‌های استقبال از زائر در غرفه خدمات درمانی وقتی از زائران پیر و رنجور که حتی توان راه را نداشتند می‌پرسیدم چطور با کهولت سن هم مسیر جاده شده‌اند، پاسخ می‌دادند:" این مسیر طولانی جاده و سختی‌هایش در مقابل عشق و ارادت به امام رضا (ع) هیچ است."»

 

وی از عشق و ارادتش نسبت به اهل‌بیت(ع) می‌گوید: «از بچگی دوست داشتم خادم افتخاری حرم امام رضا(ع) باشم تا اینکه یکی از خادمیاران دبیرخانه «کانون خادمیاران فرهنگ زائر و زیارت» تماس گرفت و گفت که می‌توانم به‌عنوان خادمیار، در خدمت زائران پیاده آقا باشم.

 

با خودم گفتم، حال که شرایط خدمت در حرم امام رضا(ع) را ندارم، می‌توانم در ایستگاه‌ها خدمت‌رسانی کنم. این شد که به همراه ۳تن از خواهرانم در این طرح ثبت‌نام کردیم و قرار است انشاالله، همه باهم، دریکی از این ایستگاه‌ها به زائران پیاده خدمت‌رسانی کنیم.»

 

این بانوی خادمیار بابیان اینکه افتخار خادمی بارگاه شمس خراسان را با هیچ‌چیزی در دنیا تعویض نخواهد کرد، تأکید می‌کند: «هر کاری که بتونم برای زائران آقا انجام می‌دهم، زیرا معتقدم خدمت به زائران آقا خدمت به خود آقا علی بن موسی‌الرضاست.»

 

 

 

کد خبر 847655

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha