به گزارش خبرگزاری شبستان از شیروان؛ تاسوعا بزرگداشت اسوه ايثار عباس بن علي(ع) است و هنوز تاريخ، روشن از كرامت هاي او است و نام او با وفا و ادب و مردانگي همراه است. آن سردار فداكار با لبي تشنه و جگري سوخته، پا به فرات گذاشت، اما جوانمردي و وفايش نگذاشت كه او آب بنوشد و امام و اهل بيت و كودكان تشنه كام باشند. لب تشنه از فرات بيرون آمد تا آب را به كودكان برساند.
خود از آب ننوشيد و فرات را تشنه لب هاي خويش نهاد و برگشت و دست عطش فرات، ديگر هرگز به دامن وفاي عباس نرسيد. اين ايثار را كجا مي توان يافت و آيا اين فداكاري را با واژه ها مي توان بيان كرد .حضرت عباس(ع) آموزگار بي بديل فتوت و مردانگي در تاريخ شد.
خاندان حضرت عباس (ع)
در سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گرامي وي فاطمه، دختر حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود. چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، كه اميرالمؤمنين از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري و ازدواج صورت گرفت.
اميرالمؤمنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد. عباس (ع) از برادران ديگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خويش، حسين (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار كردند.
ارادت قلبي ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست داشت؛ به طوريكه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگ هاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).
دوران كودكي حضرت ابوالفضل العباس (ع)
در روزهاى كودكى حضرت عباس(ع)، پدر گرانقدر وي چون آئينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى اش بر وى تأثيرمي گذاشت. او از دانش و بينش على(ع) بهره مى برد. پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد.
فرزند پاكدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و وطن در كنار او حضور داشت.
مقام علمي حضرت عباس (ع)
حضرت عباس (ع) در خانه اي زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن حضرت از محضر اميرمؤمنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) كسب فيض كرد و از مقام والاي علمي برخوردار شد. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است كه فرموده اند: زق العلم زقا، يعني همان طور كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا مي دهد، اهل بيت (ع) نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.
مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع)
اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از ديدگاه امامان معصوم (ع) دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه كنيم.
در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و در رأس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سؤال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.
در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.
روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از اسب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:ا لان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد. اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) است.
ايثار و جانبازي، راز تعالي حضرت عباس (ع)
با توجه به رواياتي كه در شأن حضرت عباس (ع) از ائمه (ع) رسيده و در آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود. فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به طوري كه اميرمؤمنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي مي داند.
در جايي ديگر، امام علي (ع) ايثار را بالاترين عبادت معرفي مي كند و در روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند. امام علي (ع) در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مؤمنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مؤمنان برتر باشد.
حضرت عباس (ع) با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.
القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)
قمر بنى هاشم: بهره مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ساز اين لقب است.
باب الحوائج: كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته هايش را برآورده مى سازد.
طيار: بيانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
الشهيد: شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل(ع) است و در چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ساز اين لقب است.
سقا : دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت آور آبرسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.
سپه سالار: صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.
پرچمدار و علمدار: يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.
ابوقربه (صاحب مشك)، عميد (ياور دين خدا)، سفير (نماينده حجت خدا)، صابر (شكيبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاش ها)، مواسى (جانباز و مدافع حق) و مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران) از ديگر لقبهاى حضرت ابوالفضل(ع) است.
شهادت حضرت عباس(ع)
زماني كه كودكان كاروان امام حسين(ع) نداي العطش العطش در آوردند، حضرت عباس(ع) بيتابانه سوار بر اسب شده، نيزه بر دست گرفت و مشكي برداشت و آهنگ فرات نمود. شايد كه آبي بدست آورد. پس چهار هزار تن كه موكل بر شريعه فرات بودند دور آن حضرت را احاطه كردند و تيرها به چله كمان نهاده و سوي وي انداختند.
حضرت ابولافضل العباس(ع) از هر طرف كه حمله مي كرد لشگر را متفرق مي ساخت تا آنكه به روايتي هشتاد تن را بخاك هلاك افكند . پس وارد شريعه شد و خود رابه آب فرات رساند چون از زحمت گير و دار و شدت عطش جگرش تفته بود خواست آبي به لب تشنه خود رساند.
دست فرا برد و كفي از آب برداشت تشنگي سيدالشهدا(ع) و اهل بيت او را ياد آورد آب را از كف ريخت. مشك را پر آب كرد و از شريعه بيرون شتافت تا خويش را به لشكرگاه برادر برساند و كودكان را از زحمت تشنگي برهاند، لشكر كه چنين ديدند راه او را گرفتند و از هر طرف او را احاطه كردند، و آن حضرت مانند شير غضبناك بر آن منافقان حمله مي كرد و راه مي پيمود. ناگاه يكي از سپايان دشمن از پشت نخلي بيرون آمد و حكيم تيغي حواله آن حضرت كرد آن شمشير بر دست راست حضرت ابوالفضل العباس رسيد و از تن جدا شد.
حضرت ابوالفضل(ع) مشك را بدوش چپ افكند و تيغ را به دست چپ داد و بر دشمنان حمله كرد.اما پس از نبردي شجاعانه بار ديگر سپاهي دشمن دست چپش را قطع كرد، حضرت عباس(ع) مشك را بر دندان گرفت و تلاش كرد تا شايد آب را به آن لب تشنگان برساند كه ناگاه تيري بر مشك آب آمد و آب آن ريخت و تير ديگري نيز بر سنه اش رسيد و از اسب افتاد.
نظر شما