مادرانه‌ای برای گهواره خالی علی اصغر(ع)/ شیرخوارگان حسینی نذر« قیام» شدند

همایش شیرخوارگان حسینی در خراسان جنوبی به یاد معصومیت و مظلومیت طفل ۶ ماهه دشت کربلا با استقبال چشمگیر مادرانی برگزار شد که آمده بودند کودکان خود را نذر قیام امام زمان(عج) کنند.

خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ امروز در صبح نخستین جمعه از ماه محرم سال 98، مادران و کودکان در ضیافتی عاشورایی در 200 نقطه استان خراسان جنوبی گرد هم آمدند تا همنوا با مادر داغدار کربلا نوای ماتم سر دهند و جگر گوشه‌هایشان را بیمه حضرت علی اصغر علیه السلام و نذر یاری قیام و سلامتی حضرت بقیة الله الاعظم امام حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف کنند.

 

اینجا در حسینیه جماران بیرجند، اشک و آه مهمان دل‌ها است. در گوشه‌ای از حسینیه، سربند مزین به نام صاحب الزمان(عج) و تن‌پوش های سبز توزیع می‌کنند. هر دقیقه بر جمعیت مادارنی در حسینیه جماران افزوده می شود كه با پای دل به اينجا آمده‌اند. اغلب افراد به صورت خانوادگی آمده‌اند تا در همایش شیرخوارگان حسینی شرکت کنند.

 

در شلوغی و ازدحام جمعیت، مراسم با نوای روح انگيز و معنوی آیات وحی آغاز می شود. در گوشه گوشه حسینیه شیرخواره‌هایی دیده می‌شوند که با چشمان بهت‌زده اطراف را می‌نگرند، برخی می‌گریند و برخی در انتظار گریستن هستند.

 

 

از هر گوشه صدای یا حسین در فضا عطرآگین است. مادری در حالی که اشک تمام صورتش را گرفته کودکش را بلند می‌کند و فریاد می‌زند کودکم فدای تو «یا حسین(ع) جان».

 

امروز عشق به اهل بیت (ع) را می توانستی از چهره مادران عاشق، چشم انتظار و دردهای کربلا را در ورای گریه طفل های شیرخوار احساس کرد. مادران نیز همنوا با رباب (س) در سوگ سرور و سالار شهیدان و طفل مظلومش  می‌گریند و با چشمانی‌ اشکبار به کودکان خود با عشق و ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) شیر می‌دهند.

 

آری، چه زیبا گفت شاعر:

من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
 روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم

 

مادرانه‌ها اینجا رنگ دیگری دارد؛ مادران فرزندان کوچک خود را آورده‌اند تا دخیل ببندند بر حنجره پاره شده سرباز شش ماهه سرور و سالار شهیدان ...

 

مادری که در کنار دستم ایستاده و نازدانه خود را روی دست بالا گرفته با عجزولابه از حضرت رباب (س) می‌خواهد که به‌ حق آبروی فرزندش او را شفا دهد. کافی بود مداح اهل بیت(ع) از گهواره و قنداقه و تشنگی سخن به میان بیاورد یا اشاره‌ای به تیر سه شعبه و حرمله کند تا بی اختیار آتشی از دل‌ها به دیدگان شراره زند و سیل اشک به مدد بر چهره‌ها جاری شود.

 

 

صدای بی امان گریه کودکان، لب‌های تشنه و گریه‌های جگرسوز نوزاد شش ماهه ارباب را تداعی می‌کرد که در آن ظهر عاشورا نه نوای لالایی مادر، نه صدای نرم و آرامش بخشش و نه حتی آغوش گرم و پر مهرش آرامش نمی‌کرد...


امام حسین (ع) شیرخوار خود را گرفت و بردست بلند کرد و گفت: پروردگارا تو می‌دانی غیر از این کودک کسی را ندارم و این طفل شیرخوار از شدت عطش بر خود می‌پیچد، آنگاه به ‌طرف لشکر رفت و برای او آب خواست.

 

هنوز سخن امام علیه السلام تمام نشده بود که تیر سه شعبه زهرآلود «حرمله بن کاهل اسد» بر گلوی نازک علی ‌اصغر (ع) نشست. پدر فرزندش را دید که چون ماهی به خود می‌غلتد و می‌پیچد، دست برد زیر گلوی علی‌اصغر (ع) و خون او را بر جامه خود مالید و به آسمان پاشید و فرمود: «خدایا شاهد باش، این قوم بر ذریه پیغمبرت (ص) رحم نکردند».

 

گهواره خالی علی‌ اصغر (ع) به ‌صورت نمادین بر روی دوش زنان سیاه‌پوش حمل و نوای «لالا لالا بخواب ای امیدم» و «لالا لالا اصغر بخواب گل مادر» در حسینیه جماران طنین‌انداز می شود. مادران دل شكسته، گرد گهواره جمع شده‌اند تا شايد شميم حضور جگرگوشه مولايشان یاور نگاه فرزندانشان شود. چرا که گهواره می داند؛ غربت چیست، گهواره غم را می فهمد، خوب می‌داند اشک‌ها چه می گویند. گهواره سنگ صبور دل مادران شده بود. گهواره مظلومیت علی اصغر(ع) را زمزمه می کند.

 

کنار مادری می‌نشینم و از وی درباره دلیل حضورش می‌پرسم، می‌گوید: «امروز آمدیم تا به حضرت علی ‌اصغر (ع) توسل بجویم و فرزندم را نذر قیام حضرت مهدی (ع) کنم».

 

مادری دیگر در حالیکه با من صحبت می کرد چشمانش گریان مظلومیت 6 ماهه کربلا بود و تنها یک کلمه گفت: بای ذنب قتلت؟

 

 

به سراغ یکی از مادران حاضر در مراسم که کودکش بر روی دستانش خوابیده می روم و در حالی که داغدار مصیبت حضرت علی‌ اصغر(ع) است، می‌گوید: این لباس، کفنی است که به تن کودکم کرده‌ام تا در راه ولایت قربانیش کنم.

 

حالا وقت آن رسیده که نذرنامه خوانده شود؛ همه باهم یک‌صدا می‌خوانند: یا صاحب‌الزمان ادرکنی. یا صاحب‌الزمان (عج) فرزندم را نذر و راهی قیام تو می‌کنم. کودکان با سربندها و تن‌پوش‌های سبز با شش‌ ماهه کربلا همنوایی می‌کنند و صدای گریه‌های مادران بیرجندی در رثای علی‌اصغر، شیرخواره کربلا در آیین شیرخوارگان حسینی طنین‌انداز  است.

 

امروز مادران سرزمینم این واقعیت را دوباره فریاد زدند که تا راه و نام حسین زنده است لشکر عاشقان ارباب برای پیمودن این راه الهی در همه اعصار و زمان‌ها آماده‌اند.

 

 

«شیرخوارگان حسینی» بازخوانی حماسه ای است که در آن دشت پربلا، کوچک ترین طفل تشنه امام حسین(ع) لب هایش از تشنگی مفرط خشک شده بود، دهان کوچکش نیمه باز بود و دیگر حتی نای گریه هم نداشت، سه روز بود که آبی نخورده بود، با دستان کوچکش مدام به سینه مادرش رباب چنگ می انداخت تا شاید آبی به او برسد، مادر تاب نگاه کردن به چشمان معصوم شش ماهه اش را نداشت و دردلش خدا خدا می کرد که جرعه ای آب برای علی اصغرش بیابد.

 

امام حسین(ع) شیرخوار خود را گرفت و بردست بلند کرد و گفت: پروردگارا تو می دانی غیرازاین کودک کسی را ندارم و این طفل شیرخوار از شدت عطش بر خود می پیچد، آنگاه به طرف لشکر رفت و برای او آب درخواست کرد.

 

هنوز سخن امام تمام نشده بود که تیر سه شعبه زهرآلود «حرمله بن کاهل اسد» بر گلوی نازک علی اصغر(ع) نشست. پدر فرزندش را دید که چون ماهی به خود می غلتد و می پیچد، دست برد زیر گلوی علی اصغر(ع) و خون او را بر جامه خود مالید و به آسمان پاشید و فرمود: خدایا شاهد باش، این قوم بر ذریه پیغمبرت(ص) رحم نکردند.

 

 

 

کد خبر 829436

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha