آن ها که عرق ریزان روح دارند کمتر دیده می شوند

نویسنده و گارگردان تئاتر معتقد است در جامعه فرهنگی هنری ما، آن ها که در پشت صحنه، امور پژوهشی را برعهده گرفته اند و عرق ریزان روح دارند کمتر دیده می شوند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، درگذشت «داریوش اسدزاده» بار دیگر این نکته را به جامعه هنری ما یادآوری کرد که اندیشمندان حوزه هنر تا چه اندازه ممکن است عمر خود را در بی توجهی جامعه سپری کنند. اسدزاده که عموم جامعه ایران او را به عنوان بازیگری دوست داشتنی اما کم کار می شناختند، در واقع گنجینه ای از مباحث پژوهشی و آکادمیک حوزه تئاتر و تاریخ زنده نمایش در ایران بود. وجوهی از شخصیت او که در همه این سال ها کمتر رسانه ای شد و به گوش علاقمندان عام تر تئاتر رسید. حال که بار دیگر بزرگی از عرصه هنر بدون این که قدر ببیند و بر صدر نشیند، از میان ما رفته و تازه پس از فوتش، همگان از توانایی های علمی او سخن می گویند، این پرسش مطرح می شود که وضعیت موجود جامعه ما محصول چه شرایطی است و چرا وجوه شخصیتی و حرفه ای داریوش اسدزاده -در زمان حیات او- تا این اندازه تقیل پیدا کرده بود. برای کنکاش درباره چرایی این وضعیت با «شکرخدا گودرزی» نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینمای ایران گفتگو کرده ایم:

 

در جامعه ما وقتی بزرگی از عرصه هنر فوت می کند، همه به یاد ویژگی های او می افتند و از آن سخن می گویند. این وضعیت محصول چه نگرشی در جامعه ماست؟

باید پذیرفت که فرهیختگان در جامعه ما جایگاه قابل توجهی ندارند. این، محصول این نکته است که به قول معروف «عقل مردم جامعه به چشمشان» است. در این شرایط اگر فردی جلوی چشم باشد، دیده می شود و در غیر این صورت از یادها می رود.

 

حتی حضور مسئولان، هنرمندان و مردم در تشییع جنازه داریوش اسدزاده هم چنان که انتظار می رفت، نبود.

عمق این ماجرا را وقتی درک می کنیم که در تشییع جنازه بهمن فرزانه تنها چند نفر(کمتر از ده نفر) حاضر بودند.

 

انگار این وضعیت درباره اهل اندیشه بغرنج تر است.

دقیقا، در میان اقشار فعال در عرصه فرهنگ و هنر، آن ها که در پشت صحنه، امور پژوهشی را برعهده گرفته اند و عرق ریزان روح دارند، کمتر در میان  دیده می شوند و مورد توجه قرار می گیرند.

 

درباره اهالی تئاتر چه طور؟ با توجه به ارتباط بیشتر جامعه با آن ها.

متاسفانه درباره اهالی تئاتر هم این گونه است. مثلا شنیده ام روزی حمید سمندریان برای کارهای مرتبط با نمایش خود، به یکی از نهادها رفته بوده، اما مسئول مربوطه او را نشناخته بود.

وضعیت نخبگان ما در عرصه تئاتر از پژوهشگر گرفته تا کارگردان و نویسنده همین گونه است.

 

جالب است، در میان عوامل نمایش هایی که روی صحنه می روند، باز هم نویسنده کمتر مورد توجه است.

بله، تصور می کنید چند درصد از مردم جامعه ما مهم ترین نویسندگان تئاتر ایران را می شناسند؟ وقتی اکبر رادی که در قله نویسندگی تئاتر ما قرار دارد، ناشناخته است، درباره سایر نویسندگان چه می توان گفت.

 

ارتباط خود اهالی تئاتر با با بزرگان این عرصه چگونه است؟

ممکن است افرادی در درون جامعه تئاتر از جزئیات مشکلات بزرگان نمایش باخبر باشند اما درباره عموم جامعه این یک وضعیت بی توجهی و بی خبری کلی است و محدود به داریوش اسدزاده نمی شود.

 

این وضعیت را محصول چه آسیبی در جامعه ما می دانید؟

این روزها کمتر انتظار می رود نیروهای اندیشمند و نمایش نامه نویس در جامعه قدر ببینند؛ چون برای دیده شدن باید در رسانه ها به خصوص فضای مجازی دیده شد. در این شرایط است که مثلا بازیگرها بیش از همه اقشار فعال در حوزه تئاتر و سینما مورد توجه قرار می گیرند اما نویسنده و طراح اثر به حاشیه می روند.

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 828929

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha