حمله به ایران؛ آیپک و بند 601 گزارش کمیسیون وزارت خارجه آمریکا

دولت آمریکا که در خصوص ایران دستور کاری دیکته شده اسراییل را اجرا می‌کند در به راه انداختن جنگ دچار سیاستی پیچیده شده است چرا که در واقع خود اسراییل هم نمی داند به چه عنوانی این جنگ را به راه بیندازد.

به گزارش خبرنگار شبستان، اسراییل بعد از به راه انداختن لابی‌های متعدد درباره عضویت فلسطین به سازمان ملل و سپس قطع کمک‌های مالی آمریکا به یونسکو فرصت را از دست نداد و به سرعت سوژه شماره یک را برای مطرح کردن خود اعلام کرد.

«به ایران حمله کنید» در این‌باره اسراییل به تعیین برترین‌ بازیگران خود را در این نمایش برمی‌گزیند.

در طول هفته‌های گذشته اسراییل بی‌پرده اعلام کرد که مراکز هسته‌ای ایران را با همکاری آمریکا مورد حمله قرار می‌دهد اما بسیاری از تحلیل‌گران حمله او را به دلایلی روشن غیرممکن می‌دانند.

هدف اصلی اسراییل از طرح چنین مطلبی تعهد در روابط با آمریکا و وارد کردن فشار بیشتر به ایران است همزمان که بتواند رای آژانس بین المللی هسته ای را به نفع خود تغییر دهد.

به طور طبیعی، کنگره آمریکا که از طریق لابی دستورات سیاسی اسراییل درباره خاورمیانه را دریافت می کند به نوبه خود نقش موثرتری از اسراییل در وارد کردن فشار به ایران ایفا خواهد کرد که حتی اگر به قیمت تمام شدن تمام وقت کنگره در بررسی به این موضوع تمام شود و بیکاری و هزاران مشکل دیگر کنار گذاشته شود.

بهترین مصداق درباره نیات و تمایل به راه اندازی جنگ در آمریکا علیه ایران بند 601 گزارشی است که کمیسیون وزارت خارجه آمریکا درباره تحریم ایران تنظیم کرده است.

هیج فردی از طرف دولت آمریکا نمی تواند چه به عنوان رسمی و یا غیررسمی با هر یک از مقامات دولتی ایران تماس بگیرد که بتواند تهدیدی برای آمریکا محسوب شود و یا وابسته به گروه تروریستی باشد.

تحریم ایران و بستن راههای مذاکره از سوی آمریکا، سیاست پیچیده ای از جنگ را تعریف می کند زمانی که دو کشور مطلقا با هم ارتباط نداشته باشند چگونه می شود که یکی برای دیگری تهدید محسوب شود؟

پس تعیین این سیاست که نباید با ایران رابطه ای داشت به خودی خود هر نوع اختلافی را ثابت نگه می دارد و به بهانه های مختلف جنگ پایان می دهد.

بنابراین آمریکا در گزینش راهی برای به راه انداختن جنگ علیه ایران دچار سردرگی بزرگی شده است، از یک سو فشارهای اسراییل و از سوی دیگر سیاست هایی که در قلب کاخ سفید اتخاذ می شود و کاملا به بهانه های جنگی بی ربط است.

اگر رییس جمهوری آمریکا از بند بالا چشم پوشی کند و آن را کنار بگذارد که بی شک آن را در نظر نمی گیرد ایران به طور گسترده ای تهدید بزرگ برای منافع حیاتی امنیت ملی آمریکا محسوب می شود.

برای توضیح بیشتر باید خاطرنشان کرد که هر یک از رییس جمهور، وزیر امور خارجه و دیپلمات های آمریکایی به تبع کمیسیون وزارت امور خارجه این کشور که متاثر از آیپک است همواره تایید می کنند که ایران تهدید بزرگ و جدی برای امنیت ملی آمریکا است.

در هیچ کجای تاریخ کاخ سفید ثبت نشده که آمریکا با دشمنانش هیچ رابطه و گفت و گویی نداشته باشد.

این مساله اینگونه مصداق پیدا می کند که روزولت، رییس جمهور آمریکا اگر خواهان دیدار با هیتلر بود هرگز با استالین ملاقات نمی کرد.

در طول جنگ سرد، دیپلماتهای آمریکایی تماس های بسیاری با اتحادیه جماهیر شوروی گرفتند.

اما اختصاصاً در مورد ایران باید گفت که در حال حاضر ایران فعالیت های هسته ای مشخص دارد، رفتار سران آمریکایی بسیار قابل انتقاد است که ادعا می کنند از سویی نباید با مقامات ایرانی ارتباط داشت و از سویی بهانه جنگ با ایران را در تهدید خواندن این کشور برای آمریکا می داند.

مامورانی که در کمیسیون وزارت امور خارجه آمریکا این طرح را ارایه داده اند بی شک به دنبال راه انداختن جنگی علیه ایران هستند.

به طور مثال در زمان بحران نظامی کوبا، آمریکا و داستان پردازان و جماهیر شوروی در حال حمله به کوبا بودند که می توانست کل کره زمین را به نابودی بکشاند. در این زمان کندی، رییس جمهور آمریکا نمی دانست چگونه به بحران پایان دهد.

فرید زکریا نویسنده و تحلیلگر در واشنگتن پست نوشت: بهترین راه از منظر آمریکا تحریم و عدم ارتباط با ایران است که بی شک ناکارآمدترین روش است.

اوباما باید تلاش کند به جای ارایه بهانه های مختلف خود را به واقعیت نزدیک سازد او باید تلاش خود را در راه هموارسازی مشکلات مشترک متمرکز کند تا بستن همه راههای چاره ساز.

در این باره باراک اوباما استراتژی ای را برگزیده است که به تغییر سیاست کلی کشور ختم می شود این درست همان شیوه ای است که آمریکا در سال های 1970 تا 1980 در مورد شوروی و چین پیش گرفت.

ایران با 80 میلیون جمعیت کشوری ساخته شده و فعال است و بخش حیاتی از جهان را تشکیل می دهد آمریکا نمی تواند آن را برای همیشه تحریم کند.

برخی از تحلیلگران بر این باورند که اگر آمریکا به دنبال جنگ افروزی علیه ایران است باید در پی بهانه های جدی تر و منطقی تری باشد تا بتواند این حمله را طراحی و آغاز کند، گرچه این سردرگمی ناشی از آن است که نویسنده اصلی این خصومت یعنی اسراییل نیز هنوز نمی داند به چه عنوانی باید به ایران حمله کند.

پایان پیام/


 

کد خبر 81522

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha