چه خون‎هایی که برای حفظ حجاب در مسجد گوهرشاد جاری شد

۲۱ تیرماه روز عفاف و حجاب و سالروز واقعه خونین مسجد گوهرشاد و به خاک و خون کشیده شدن تحصن کنندگان حامی حجاب و عفاف است.

خبرگزاری شبستان، قم- محمدرضا جایروند: تاریخ ایران مملو از خیانت ها و جنایت هایی حاکمانی است که پست و مقام و تداوم قدرت خود را بر هر چیز دیگری مقدم شمرده و با بی اعتنایی کامل به ملت و حاکمیت کشور، ضربات سنگین و جبران ناپذیری برای ایران به همراه داشته اند.


این ضربات سنگین گاهی با تقدیم بخشی از سرزمینمان به کشورهای دیگر در قالب معاهده و قراردادهایی نظر ترکمنچای بوده و گاهی نیز جمعی از هموطنان را به خاک و خون کشیده و برگی خونین را در تاریخ به ثبت رسانده است.


21 تیرماه یکی از روزهایی است که با خون سرخ جمع کثیری از شهروندان در تقویم تاریخ ایران ثبت شده است و تا ابد به عنوان سندی از جنایت خاندان پهلوی علیه دین و ملت باقی خواهد ماند.


رضاخان پادشاه دیکتاتور آن دوران ایران در روز 21 تیرماه سال 1314 با جنایت علیه دین و ملت، نام خود را در تاریخ به عنوان ثبت کرد تا هر زمان که نام حجاب بر زبان جاری شود، جنایت او بر روی ذهن مرور شود.


رضاخان میرپنج که مهره نظامی انگلیس برای کودتای سال 1299 بود، در 4 اردیبهشت سال 1305 تاجگذاری شد تا بدینوسیله دوران حاکمیت سیاه و سراسر ظلم و ستم علیه ملت ایران آغاز شود.


وی همانند پادشاهان پیش از خود بخش هایی از سرزمین ایران را بر باد داد و ارتفاعات آرارات در غرب ایران را به ترکیه، قسمت‌هائی از شرق ایران را به افغانستان و منطقه سوق الجیشی اروند رود (شط العرب) را به عراق بخشید.


رضاخان پهلوی که خود را در ابتدا خود را فردی مذهبی معرفی کرده بود، به تدریج درصدد اجرای تز اسلام زدایی و جایگزینی ارزش های لیبرالیستی در جامعه برآمد و یکی از بزگترین توطئه ها که کشف حجاب بود را به نام خود ثبت کرد.


وی تنها یک مسافرت خارجه داشت و در خرداد سال 1313 به ترکیه سفر کرد و یک جلد قرآن کریم و یک قبضه شمشیر به آتاتورک اهدا کرد. اما در مقابل، بزرگترین سوغات پهلوی به ایران، کشف حجاب بود.



رضاخان که بی حجابی بانوان را نشانه پیشرفت و تمدن ترکیه می پنداشت، با اعلام بیزاری از زنان چادری و اینکه چادر دشمن ترقی و پیشرفت مردم است، بخشنامه کشف حجاب را در سال 1314 به تصویب رساند و دستورالعمل اجرای آن در دی ماه به سراسر کشور ارسال شد.


دولت پهلوی همچنین دستورالعمل هایی نظیر اجبار استفاده از کلاه بین المللی تمام لبه ای به اسم شاپو و یکسان سازی لباس را صادر کرد؛ دستورهای آمرانه ای که سبب گسترش اعتراضات مردم شد.


علمای مشهد طی جلساتی پیشنهاد دادند که آیت الله حسین قمی به تهران سفر کرده و با رضاخان برای توقف این دستورالعمل مذاکره کند که پس از ورود به باغ سراج الملک توسط نیروهای امنیتی محاصره و ممنوع الملاقات شد.


این مساله به اعتراض علما و روحانیان مشهد و تجمع آنان به همراه جمع کثیری از مردم در مسجد گوهرشاد منجر شد.



صبح روز جمعه 20 تیر 1314 نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را کشتند و زخمی کردند. مردم پس از این جنایت به صورت گسترده روانه مسجد گوهرشاد شده و در تحصن شرکت کردند.


مسجد در روز شنبه 21 تیرماه به مکانی برای شعارهای ضدسلطنت و مخالفت با کشف حجاب تبدیل شده بود و این مساله سبب وحشت مسئولان شده بود. رضاخان دستور بازداشت همگانی را صادر کرد و سران شهربانی نیز مقرر کردند که نیمه های شب به مسجد حمله کنند و بر این اساس مسلسل های سنگین بر بام های مشرف به مسجد کار گذاشته شد.


نیمه های شب بود که همه درها و راه های ورود و خروج مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد. مردم در واکنش به این مساله اقدام به شکست درها کردند اما در این هنگام دستور شلیک صادر شد و مردم از هر سو آماج گلوله قرار گرفتند.


مرحوم شیخ «محمد علمی اردبیلی» در خاطرات خود از آن حادثه می گوید که «درها را که شکستند، به افراد پشت در با سرنیزه حمله کردند. مردم کمی مقاومت کردند اما تیراندازی از بالای دیوارها شروع شده بود و مجبور بودند پناهگاه پیدا کنند ... فکر می‌کنم بالای ایوان حدود ۲۰ مسلسل بود که دایم شلیک می‌کرد ... مردم را مثل کشاورزانی که گندم درو می‌کنند، درو می‌کردند؛ بنای آن ها این بود که همه را بکشند. در آن گیر و دار، تیری به دست چپ من خورد. خواستم از داخل دالان بگذرم و بگریزم اما دیدم پر از جنازه است. با خودم گفتم خدایا، چطور از میان این‌ها رد بشوم که صدایی آمد؛ یکی از خادمان، راهی را نشان داد و مرا بیرون برد.»


تعداد فراوانی از تحصن کنندگان بر اثر این گلوله باران به خاک و خون کشیده شدند. صبح که فرارسید کامیونهاى نظامى اقدام به حمل پیکرها کردند. گفته می شود 56 کامیون اقدام به حمل پیکرها و انتقال آنها به باغی در منطقه گلهشر مشهد کردند.


همه شهدا در گودال ها دفن شده و تعدادی از تحصن کنندگانی که زخمی شده و زنده بودند نیز زنده به گور شدند.



 «حسین آستانه پرست» که در زمان واقعه گوهرشاد 11 سال داشت می گوید که سرهنگ دولو یک تیربار سه پایه را در دالان مسجد گذاشته بود. جمعیتی که به طرف دالان می‌آمد بر زمین می‌افتاد و کوهی از اجساد در دالان افتاده بود ... قریب هزار و ۱۰۰ نفر از مردم را دستگیر کردند. اجساد را بردند در جاهای مختلف. از خیلی‌ها شنیدم که برخی از افراد را زنده زنده دفن کردند.


درباره تعداد کشته های جنایت مسجد گوهرشاد آمار مختلفی وجود دارد اما علی محمد نجات از طلاب حوزه علمیه مشهد که در جریان قیام دستگیر و به سمنان تبعید شد، می گوید که میان آن مسجد خیلی مشکل بود راه رفتن (که کشته نباشد) صحن مسجد پر از کشته بود، خیلی به زحمت رد می شدیم که پا روی کشته یا مجروح نگذاریم... وقتی که من از دالان شبستان رَد می شدم تا دو متری همه مغز و کله های مردم که داغان شده بود و به در و دیوار چسبیده بود از نزدیک قابل مشاهده بود، و از همین رو یکی از رانندگان حمل جنازه ها، 1670 نفر کشته را اعلام کرده است.


امام خمینی(ره) درباره جنایت هولناک رضاخان در مسجد گوهرشاد می گوید: در زمان خود رضا شاه، قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم، و کسانی که به سن من هستند به خاطر دارند که در مسجد و معبد مسلمین- که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود- اینها ریختند و یک عده از مظلومین که برای دادخواهی آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام کردند و از بین بردند. (صحیفه امام؛ ج ‏11، ص 32)

کد خبر 808438

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha