روایت قرن‌ها تاثیر کنش اجتماعی زنان  بر معماری روستایی/ وقتی مقام زن بر معماری بومی تاثیر می گذارد

در گیلان، زن و مرد دوشادوش هم در اقتصاد معیشتی سهیم هستند، به‌همین دلیل در معماری هم کمتر شاهد فضاهای مختص زنانه و مردانه هستیم. این نوع کنش‌های اجتماعی ما را به این می‌رساند که فرهنگ برون‌گرایی داریم و در پس آن معماری برون‌گرا زاده شده است.

خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ معماری روستایی گیلان اگرچه با احداث موزه میراث روستایی، از خطر نابودی کامل حفظ شده است، ولی دکتر مژگان خاکپور، استادیار گروه هنر و معماری دانشگاه گیلان می‌گوید: پیرامون اشتراکات و ادغام فرهنگ و معماری کمتر تحقیق شده و پژوهش‌ها نشان می‌دهد معماری گیلان به غایت همسان و همخوان با فرهنگ برون‌گرایی گیلان است. 

وی که کتابی پیرامون زن، فرهنگ و معماری در دست تدوین دارد، معتقد است به دلیل حضور دوشادوشی زن و مرد در اقتصاد زیستی، کمتر شاهد فضاهای مختص زنانه و مردانه در معماری بومی گیلان هستیم. برخلاف آنچه در معماری نجد ایران مشاهده می‌شود.

قرن‌ها کنش اجتماعی زنان و تاثیر بر معماری روستایی گیلان را در گفتگو با دکتر مژگان خاکپور بررسی کردیم که در زیر می‌خوانید:

*در شناخت معماری روستایی گیلان تاکنون تلاش‌های بسیاری داشته‌اید. درباره این ویژگی معماری مختص گیلان بیشتر توضیح دهید؟
متاسفانه ارزش‌های معماری بومی گیلان کمتر شناخته شده و سال‌ها این معماری ناشناخته بود. سالهای 1369 و 1370 که دانشجوی ارشد معماری بودم، اساتید در مورد معماری روستایی گیلان کمتر اطلاع داشتند. به‌همین دلیل برخود وظیفه دانستم در شناخت این نوع معماری تلاش کنم. البته درباره معماری بومی گیلان به لحاظ سازه زیاد صحبت شده اینکه چگونه معماران ما از دانش بومی استفاده کردند تا بتوانند یک بنا را به صورت پایدار در محیط نگه دارند به‌نحوی که همخوان با محیط باشد و مثلا چگونه بنایی بسازند که در زمان فقدان تاسیسات سرمایشی و گرمایشی، متناسب با اقلیم، سازه‌ای ساخته شود تا آسایش ساکنان فراهم شود.
متاسفانه با جهانی شدن، معماری بومی به سرعت درحال تغییر است و انگار چیزی بنام معماری بوم زاد و بوم سرزمین نداریم. بنابراین اول باید بدانیم این معماری که از بین می‌رود، چه ارزش‌هایی داشته است و چگونه بوجود آمده و مهمترین عوامل موثر بر این نوع معماری چیست؟

در تحقیقاتم دنبال این نکته بودم که صرفنظر از اقلیم، چیزی در ذات این معماری هست که باید کشف شود.


*شما معتقد هستید بجز اقلیم، کنش‌های اقتصادی و زیستی مبتنی بر اقتصاد معیشتی بر نوع معماری تاثیر داشته است. این زیست گروهی چه تاثیرات دیگری بر معماری بومی گیلان بجا گذاشته است؟
زیست گروهی، یک سری خصوصیات اجتماعی و فرهنگی دارد. فرهنگی که برگرفته از اجتماع است. بنابراین نیم‌نگاه فرهنگی به معماری می‌تواند ریشه‌های این معماری را برای ما کالبدشکافی کند. اصولا «فرهنگ» پدیده پیچیده و چندساختی است و علاوه بر تاثیر اقلیم و اقتصاد، آیتم فرهنگی معماری را دستخوش تغییر می‌کند.


*مهمترین تفاوت بارز معماری گیلان با فلات مرکزی را در چه می‌بینید؟
معماری درون‌گرایی فلات و برون‌گرایی در گیلان. معماری نجد ایران بسیار پرطمطراق و شامل اندورنی و بیرونی و تزیینات زیاد داخلی بناست. تا مدت‌ها این نوع معماری به عنوان نگین دوره‌های معماری در جهان مطرح می‌شد اما معماری گیلان محروم ماند. در پس ظاهر ساده و بی‌پیرایه معماری بومی گیلان، ناگفته‌های فرهنگی زیادی دخیل است. وقتی هنر و معماری ذیل فرهنگ تعریف می‌شود، بنابراین فرهنگ بیشترین تاثیر را در معماری دارد. با شناخت نوع معماری می‌توانیم به ریشه‌های فرهنگی و هویت جمعی هر منطقه پی ببریم.

بنظر صاحبنظران، نوع معماری در شمال کشور برون‌گراست. البته تقلیل‌گرایانه گفته‌اند بخاطر تاثیر اقلیم است. اینجاست که اگر شرایط آب و هوایی یکسان باشد، قاعدتا باید معماری یکسانی داشته باشیم. ولی باز تفاوت‌هایی در نوع معماری گیلان و مازنداران دیده می‌شود. اینجا نه پایداری طبیعی که پایداری اجتماعی فرهنگی بر معماری مطرح است.
 

*این معماری که زاده فرهنگ است، چه ویژگی دارد که آن را از باقی معماری‌ها متمایز می‌کند؟
باید به صبغه تاریخی خودمان توجه کنیم. عواملی که موجب این تمایزات فرهنگی شده است. در گیلان، زن و مرد در اقتصاد معیشتی دوشادوش سهیم هستند، به‌همین دلیل در معماری هم کمتر شاهد فضاهای مختص زنانه و مردانه هستیم. این نوع کنش‌های اجتماعی ما را به این می‌رساند که فرهنگ برون‌گرایی داریم و در پس آن معماری برون‌گرا زاده شده است. بنابراین معماری بومی ما بغایت با فرهنگ برون گرایی ما همخوان است.

*با مثال توضیح دهید که این کنش اجتماعی زنان چه تاثیری در معماری داشته است؟
مثلا زنی را تصور کنید که روی تَلار خانه ایستاده و با همان پوشش درون خانه فرای جنسیت با مرد همسایه گفتگو می‌کند. زن گیلانی در خانه پوششی دارد که با همان فرم لباس به شالیزار می‌رود، بازارمَج دارد، در بازارهای هفتگی کسب درآمد می‌کند. اینگونه است که در معماری بومی فضاهای مختص زنانه و مردانه نداریم.


*آیا این نوع شاخصه در معماری را می‌‌توان بر معماری مسکن سواحل دریای کاسپین تعمیم داد؟ یعنی معماری گلستان و مازنداران هم مشابه گیلان است؟
البته بنظر می‌رسد در مازندران فعالیت‌های اجتماعی زن کمتر و تاثیر آن هم بر فرهنگ و معماری کمتر بوده است. در مازندران زن در بازتولید فعالیت‌های اقتصادی نقش کمرنگ‌تری دارد و انگار در معماری هم حضور کمتری دارد. به‌ویژه تفاوت در نوع معماری روستایی در بخش سوادکوه را می‌توان مورد مطالعه قرار داد.


در استان گلستان شاهد پراکندگی اقوام هستیم مثل کردها، ترک‌ها و ترکمن‌ها که اقوام آسیای میانه هستند و هرکدام با فرهنگ خودشان زندگی می‌کنند.
در گیلان هم پراکندگی اقوام داریم. مهاجران کرد در چمخاله و پیرکوه و یا اقوام لر در گیلان. در مهاجرت‌ها ابتدا بر مبنای آموخته‌ها و دانسته‌ها شروع به ساخت مسکن می‌کنند و بعد از مدتی فرهنگ‌ها عجین و یکی می‌شود. مثلا در مناطق کوهستانی پیرکوه نوع معماری با جلگه متفاوت است و فضاهای بازی که زن براحتی در این فضای باز و امن تردد کند، کمتر دیده می‌شود.


در باورهای عامه این جایگاه چقدر بازخورد داشته؟
در افسانه‌ها و باورهای عمومی باز زن جایگاه والایی دارد. به‌عنوان نمونه در ترانه رعنا که برگرفته از یک داستان واقعی است، مردم از رعنا می‌خواهند که به جمعیت خود بازگردد و رعنا را طرد نمی‌کنند. این نشان‌دهنده نوع تفکر و برخورد مردم با زنی است که بخاطر عشق فرار کرده است.


به‌نظر من کنش‌های اجتماعی طی هزاران سال بر باورهای عمومی ما تاثیر گذاشته و زن در گیلان فرودست نیست. هنوز هم می‌بینیم 80 درصد فعالیت شالیزارهای گیلان برعهده زنان است و زن در اقتصاد گیلان مولد است.

 
کد خبر 804187

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha