خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- لیلا ضامنی : همواره آثار هنری منبع الهام هنرمندان پس از خود بوده اند. در عصر ارتباطات که دسترسی به آثار هنری آسان تر شده، ممکن است شباهت بیشتری نیز در آثار هنرمندان به چشم بیاید اما اینکه چقدر یک هنرمند مجاز به کپی ایده هنرمند دیگراست، موضوع مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. در این زمینه با «مریم کوهستانی»، هنرمند مجسمه ساز و استاد دانشگاه به گفتگو نشسته ایم:
آیا کپی کاری در هنر معاصر با حرفه ای بودن مغایرتی ندارد؟
تا حدودی میتوان گفت در جهان امروز عملا حرف تازه ای برای گفتن وجود ندارد و قله ای برای فتح شدن نیست. هر چیزی که قرار بود بگویند گفته شده است اکنون بد نیست به آنچه پیشتر گفته شده نگاهی دقیق تر انداخت و بازخوانی و بازآفرینی داشت؛ کاری که می بایست انجام دهیم آفریدن ترکیب های تازه از همین چیزهای کهنه است؛ این یک اصل کلی است چه هنرمند در ایران و یا هر نقطه ای از جهان باشد. اما متاسفانه آفت هنر امروز ایران شاید بتوان گفت نقص تخیل است. اغلب تلاشهای هنرمندان یا بطور تصنعی در جهت خلق یک جهان صرفا عجیب و غریب است که نه خود فهمند و نه هیچ کس دیگر که چرایی اش بحث مفصلی ست و اینجا مجال بازگو کردنش نیست و در پاره ای موارد دیگر نیز با آرامش کامل دست اندرکار کپی کردن آثار هنرمندان دیگر هستند بویژه هنرمندان مطرح خارج از ایران.
چرا هنرمند به این وضعیت دچار شده است؟
یکی از مواردی که به این موضوع دامن می زند کمبود مخاطب فعال و آگاه هست. بی شک نوع نگاه و ذائقه مخاطبین و گالری دارها تاثیر بسزایی در روند خلق و ارائه آثار هنرمندان خواد داشت، زمانی که مخاطب ذائقه شخصی ندارد و حتی برای خوش آمدن یا نیامدن ش از یک اثر به انواع و اقسام فاکتورها توجه میکند و نه به خود اثر؛ فاکتورهایی مثل قیمت اثر، گالری ای که اثر درآن نمایش داده شده، میزان تبلیغات و شهرت صاحب اثر و ...در نتیجه در چنین فضایی خود اثر هنری از اهمیت دست چندمی بهره مند میشود که نتیجه چیزی بهتر از موقعیت موجود نخواهد بود. از سوی دیگر هم گالری دار و هم مخاطب در جستجوی آثاری هستند که جهان آشنایی داشته باشند و نه اینکه فضایی بوجود اورد که با دانسته های پیشین همخوان نبوده و نیاز به چالش بحث و تفکر داشته باشد. گالری ترجیح می دهد که از چیزهای آشنا خوراکی به وی برسد چیزهایی که قبلا دیده است و امتحانشان را پس داده اند و در مارکت هنری موفق بوده اند در این سرزمین هنرمند فرصت جستجو و پویش جهان شخصی خودش را ندارد، آنها که در پی یافتن و خلق جهان شخصی خود هستند کارشان شبیه به بند بازی ست بدون امنیت و عاقبت روشن.درنتیجه متاسفانه برخی هنرمندان در چنین شرایط و جامعه بسته ای دست از ماجراجویی برمیدارند و ناچار به شیوه های دنیا و آخرت دار دیگری تن میدهند چیزی برای تایید خریدار و مخاطب و نه اثری در راستای ادراک آنها از حیات و جهان پیرامون. هنرمند هم انسان هست.کپی کردن هم یکی از همین راه هاست.به عنوان مثال یک اثری از هنرمند غربی که مقبول مخاطب و مارکت هنری بوده است را (در بهترین حالت به شیوه خودشان) کپی می کند چون مخاطب این اثر را می پسندد. فروش دارد و از همه بدتر اینکه چون کارشان شبیه فلان هنرمند مطرح غربی ست در اینجا تمجید و تعریف هم میشوند!!
آیا گالری دارها هم در کپی کردن آثار هنری از سوی هنرمند نقش دارند؟
گالری دار ها اغلب به فکر فروش هستند ؛ اکثر گالری ها ایران آثاری را می پسندند که راحت تر فروخته می شوند.
وظیفه هنرمند در شرایطی که مارکت هنری و ذائقه مخاطب گرایش اش به سمت کپی است چیست؟
وظیفه هنرمند در این شرایط وفادار ماندن به خویشتن است، ممکن است هنرمندی که مقاومت کند از مارکت حذف شود؛ کمتر کسی میتواند انواع و اقسام فشارهایی را تحمل که فقط به جرم خود بودن و مستقل بودن با انها روبروست.
آیا درصورتی که اثر هنرمندی کپی بشود هنرمند می تواند شاکی شود و پیگیری قضایی کند که اثرش کپی شده است ؟
قطعا وقتی هنرمند زنده ای وجود دارد و در اینجا زندگی می کند و یک نفر کارش را عینا کپی می کند و موفق هم می شود به آن هنرمند خیانت کرده است ؛ در این شرایط قانون کپی رایت الزامی می شود که این قانون تنها برای ادبیات و فیلم و موسیقی نیست و برای هنرهای تجسمی هم باید باشد.
شما بر روی کپی کردن آثارتان حساس نیستید؟
من شخصا بر روی کپی کردن آثارم حساس نیستم هنرجویان من در هر دوره ای از کارهایم کپی کرده اند و حساسیتی به خرج نداده ام، به این دلیل که در هر دوره ای و هر برهه زمانی حرفم را تمام و کمال زده ام و بعد از آن دوره عبور کرده م و وارد مرحله جدید شده ام، می شود گفت اغلب کسی که چه از من یا هرکس دیگری کپی می کند یک مرحله از صاحب اصلی اثر عقب تر است. این نکته هم هست که هیچ هنرمندی را با یک یا دو اثر یاحتی نمایشگاه نمی شود قضاوت کرد، هنرمند در طول زمان با مسیری که می سازد و فضایی که خلق میکند نقش خود را در زمانه اش روشن میکند در نتیجه فرع و اصل در طول زمان خودبه خود شناخته می شوند. ترجیح می دهم بیشتر دغدغه اصالت و صداقت آثار خودم را داشته باشم تا جستجوی خلاف آن در آثار دیگران. در مجموع معتقدم هرکسی زمین خودش را شخم میزند .
شما هنرمند جریان سازی هستید شاید همین موضوع باعث می شود مخاطب و گالری دار نسبت به کار شما گارد داشته باشد؟
در حال حاضر البته شرایط اینطور نیست بعد از گذشت سالها پافشاری برای خلق جهان شخصیم امروزه مخاطبین و گالریها تاحدودی با من همراه شده اند. اما این مسیر به سختی تا این نقطه طی شده است. چون در کارهایم فضاهای شخصی و جدیدی را خلق می کردم که نه دکوراتیو بود و نه شبیه چیزهای آشنا یک نوع مقابله ای با کارم وجود داشت و مخاطب و گالری دار هم همیشه یک گاردی نسبت به کارهای من داشتند حتی خاطرم هست زمانی مدیر یکی از گالریهای مطرح تهران درمورد آثارم نوشته بود "که به سختی میتوان به آنها مجسمه گفت!" چون با کار من آشنا نبودند و آثارم برایشان مجهول بود نمی توانستند آن را بپذیرند.
کپی کردن حتی در آثار بزرگان هنر هم دیده می شود؟
به هرحال نمی شود منکر این مساله شد. نمی دانم این از عدم اطلاع هست یاخیر هرچند که گاهی آثار دو هنرمند بینهایت به هم شبیه هستند بدون اینکه هرگز از کار هم مطلع بوده باشند. اینجا مساله جهان بینی و تجربه زیستی مشترک که بر خلق اثر تاثیر دارد و این با کپی کردن متفاوت است.
اقتباس در هنرهای تجسمی هست؟
بله مشخصا هست ؛ در تمامی وادی های هنر از گذشته تا امروز دیده شده البته به شرطی که واقعا هنرمند اثر مورد اقتباس را از فیلترهای شخصی خودش عبور داده باشد و صدالبته مهم است که اعلام کند که از فلان اثر اقتباسی داشته
نظر شما