خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: دهمین روز از ماه رجب در تقویم شیعه مزین است به سالروز میلاد باسعادت حضرت جوادالائمه(ع)، امام جود و سخا که نه فقط در زمان حیات بلکه قرن ها پس از شهادت نیز وجود مبارک شان ملجاء نه فقط شیعه بلکه پیروان همه ادیان و مکاتب هستند و از مشکلات آنها به ویژه در مسائل مادی گره گشایی می کنند.
از این رو، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت جوادالائمه(ع) مروری کرده ایم بر سیره آن حضرت(ع) که در ادامه مرور می شود:
مبارزات علمی فرهنگی
«واقفیه» یکی از فرقه های موجود انشعابی از شیعه بود که به صورت معضلی بزرگ در مقابل شیعیان مطرح شده بود، آنان کسانی بودند که پس از شهادت امام کاظم(ع) بر آن حضرت(ع) توقف کرده و امامت فرزندش علی بن موسی الرضا(ع) را نپذیرفتند. «زیدیه» نیز فرقه ای بود منشعب از شیعه که طعن آن ها بر امامان معصوم(ع)، سبب موضع گیری تند ائمه(ع) در برابر آنان شد، چنان که در روایتی از امام جواد(ع) واقفیّه و زیدیّه مصداق آیه «وجوه یومئذٍ خاشعةٌ عاملةٌ ناصبة»[1] خوانده شدند و در ردیف ناصبی ها قرار گرفتند.
امام جواد(ع)، غالیانی همچون ابوالخطاب و پیروان او را لعن میکرد. او همچنین کسانی را که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید میکردند، لعن مینمود.[2] آن حضرت(ع) علاوه بر مقابله با افراد غالی، به مقابله با باورهای غالیانه این دوره نیز پرداخته و کوشیده است با روشنگریهای خویش، شیعیان را از عقاید غالیانه دور نگه دارد.[3] همچنین جوادالأئمه خطاب به محمد بن سنان، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به پیامبر(ص) و امامان را رد کرد.
همچنین، جوادالائمه(ع) در برابر فرقه هایی که در آن دوران وجود داشتند، شیعیان را راهنمایی می کرد. یکی از این فرقه ها «اهل حدیث» بود که مجسّمی مذهب بوده و خدا را جسم می پنداشتند. امام(ع) درباره آن ها به شیعیان می فرمود: شما اجازه ندارید پشت سر هر کسی که خدا را جسم می داند، نماز بگذارید و به او زکات بدهید. .[4]
مبارزه با جاعلان حدیث
پس از آن که مأمون دخترش را به ازدواج امام جواد(ع) درآورد، در مجلسی که وی (مأمون) و بسیاری دیگر از جمله فقهای درباری مانند: «یحیی بن اکثم» حضور داشتند، یحیی به امام جواد(ع) گفت: روایت شده که جبرئیل به حضور پیامبر(ص) رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام می رساند و می گوید: من از ابوبکر راضی هستم! از او بپرس که آیا او از من راضی است؟
امام(ع) فرمود: کسی که این خبر را نقل می کند باید خبر دیگری را که رسول خدا(ص) در حجة الوداع بیان کرد، نادیده نگیرد.
پیامبر(ص) فرمود: کسانی که بر من دروغ می بندند، بسیار هستند و بعد از این نیز بسیار خواهند شد. هر کس عمداً بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنّت من عرضه کنید، آن چه با کتاب خدا و سنّت من موافق بود، بگیرید و آن چه مخالف با کتاب خدا و سنّت بود، رها کنید. روایت مذکور با کتاب خدا سازگاری ندارد، زیرا خداوند فرموده: « وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛[5] ما انسان را آفریدیم و می دانیم در دلش چه چیزی می گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیک تر هستیم.»
آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بود تا از پیامبر(ص) بپرسد!؟ [6]
تربیت شاگرد
پیشوای نهم شیعیان(ع) با توجه به این که در سن جوانی به شهادت رسید، در عمر کوتاه و با برکت خویش علاوه بر انجام وظایف سنگین رهبری امّت، به تربیت شاگردانی که بتوانند پیام آسمانی خاندان نبوّت و امامت را به نسل بعدی منتقل سازند، توجه خاص داشت.
دانشمندان علم رجال و تراجم تعداد اصحاب و شاگردان امام محمد تقی(ع) را 110 نفر ذکر کرده اند. [7] 26 نفر از آنان مجموعاً 78 اثر نوشته اند که یکی از آنان «علی بن مهزیار» است با تألیف 35 اثر. دیگری «محمد بن عبداللّه بن مهران» است که دارای هفت اثر است و سومی «معاویه بن حکیم» با هفت اثر. [8]
یکی از اصحاب مهم امام جواد(ع) حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) است که مقدار قابل توجهی حدیث از امام نقل کرده است. [9]
بنابر آنچه به اجمال گذشت، منزلت و مقام بالای علمی حضرت جوادالائمه(ع) علی رغم جوانی و سن کم مشخص می شود چنان که نه فقط عالمان و بزرگان شیعه بلکه بزرگان اهل سنت به این مقام و منزلت تصریح دارند. ابن رستم طبری از دانشمندان قرن چهارم می نویسد: «زمانی که سن امام جواد(ع) به شش سال و چند ماه رسید، مأمون پدرش امام رضا(ع) را به شهادت رساند و شیعیان در حیرت و سرگردانی فرو رفتند و در میان مردم اختلاف نظر پدید آمد و سن ابوجعفر را کم شمردند و شیعیان در سایر شهرها متحیّر شدند.»[۱۰]
پی نوشت ها:
1- حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، رسول جعفریان، ص 490؛
2-رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸؛
3-«غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، ص۲۲۶؛
4- التوحید، ص 101؛
5- سوره ق، آیه 16؛
6- بحارالانوار، ج 50، ص 84؛
7-رجال طوسی، صص 397 – 409؛
8-سیر حدیث در اسلام، ص 266 – 278؛
9-حیات فکری و سیاسی امامان شعیه(ع) ص 491.
۱۰- دلایل الامامة، ص 204.
نظر شما