میراث بی قدرمانده نیما/ با پیامبران دروغین شعر نیمایی مقطوع النسل شد

دلیل بزرگ غفلت شاعران بعد از نیما از سنت شعری این شاعر، همین پیامبران دروغین بودند که هرکدام سعی کردند عده ای را دور خود جمع کرده و حواس آنها را از تحولی که نیما بوجود آورده بود، پرت کنند.

خبرگزاری شبستان: آیا با گذشت سالها از مرگ نیما سنت ادبی این شاعر برجسته در ایران بی قدر شده است، بسیاری معتقدند این سنت با وجود تحول شگرف در شعر فارسی دچار جوانمرگی شد چرا که هجوم مانیفست های ادبی تحت تاثیر سنت ادبی غرب اجازه جولان به شعر نیمایی نداد، علی محمد مودب، شاعر جوان خراسانی یکی از کسانی است که معتقدند شعر نیمایی قابل احیاست. این شاعر این روزها مشغول گردآوری شعرهای نیمایی خود است که قرار است به زودی منتشر کند، "روضه در تکیه پروتستان‌ها"، تازه ترین سروده این شاعرچندی است، از سوی سپیده باروان منتشر شده است، "عاشقانه های پسر نوح"، "همین قدر می فهمیدم از جنگ"، "مرده های حرفه ای"، الف های غلط"، "عطر هیچ گلی نیست"، "دروغ‌های..." از دیگر آثار این شاعر است. نظرات مودب را درباره غزل امروز و شعر نیمایی در گفتگوی زیر می خوانید:


_ در مجموعه اخیرتان "روضه در تکیه پروتستانها"، به نظر می رسد از حدت نوآوری هایی که درغزلهای گذشته داشتید، خبری نیست؟ درباره علت این امر توضیح می دهید؟
اشعار این مجموعه در قالب های کلاسیک چون چارپاره، غزل، رباعی، دوبیتی و ... سروده شده، اما در غزل ها رویکرد مجموعه های قبلی تغییر پیدا کرده است. زمانیکه شاعران سعی می کنند، در غزل نوآوری داشته باشند، گرایش زیادی به زبان رسانه ای دارند، و همین رویکرد افت غزل را به دنبال دارد، این شیوه ها که تمرین اغلب شاعران جوان است، غزل را از سنت دیرینه شاعران گذشته چون سعدی، حافظ و ... و شاعران غزلسرای معاصر چون هوشنگ ابتهاج و شهریار دور و به نقیضه غزل تبدیل کرده است. یکی از دوستان منتقد نیز که معتقد است دوران غزل به سر رسیده، غزل های مجموعه های قبلی مرا نقیضه ای بر غزل می خواند. بنابراین من در غزلهای مجموعه اخیر سعی کردم، غزلم در حین داشتن نوآوری، همان غزل آشنای فارسی باشد. در این غزلها واژه های روز آمده است که به نظرم تلاش خوبی بود تا ابتذال ژورنالیستی دامن شعر را نگیرد و شعر، شعر بماند، این شعرها گامی در مسیر نوآوری است که باید منتقدان بگویند چقدر در کارم موفق بودم.


_ فکر نمی کنید که توجه به این انتقادها که سدی است دربرابر نوآوری ها، موجب عقبگرد شما در این مجموعه شده باشد؟
من 12 سال است، سرودن شعر را به صورت جدی شروع کردم، بنابراین دیگر برایم محتاط بودن معنی ندارد، شعرهایی نیز که از من منتشر شده نشان می دهد شاعر محتاطی نیستم، ولی باید از تجربه ها و آزمون و خطاها بهره برداری کرد، بعضی از نوآری هایی که شاعران تازه کار دارند، مشکلاتی را برای شعر فارسی ایجاد کرده است، باید به سمتی حرکت کنیم که نوآوری ها مستحکم تر و قوی تر باشد، نه اینکه بدعتی بنا نهاده شود که غزل فارسی را به قهقرا ببرد، با توجه به ذهنیتی که اغلب ادبا و مردم درباره غزل دارند، نباید بی گدار به آب زد و ساختار شکنی کرد، ایجاد شکل تازه در این قالب باید از جنس همان قالب آشنا باشد که با ذائقه مخاطب ایرانی نیزسازگار است.


_ در این غزل های شما می توان رد و پای شاعران سبک هندی را نیز دید، فکر می کنید این تاثیرپذیری ناشی مطالعه غزلیات این دوره است یا آنکه امروز نهضت ادبی بازگشت به سبک هندی در غزل شروع شده است؟
من به شعر شاعران سبک هندی علاقه زیادی دارم، بویژه انسی که با بیدل دهلوی دارم با دیگر شاعران سرآمد این سبک مثل صائت تبریزی ندارم، به همین دلیل شاید تاثیر این شاعر در شعرهایم محسوس باشد، اما من شاعر خراسانی هستم و جنس شعر شاعران خراسان نیز متفاوت است.


_ در حال حاضر مجموعه شعر جدیدی در دست انتشار دارید؟
بله مشغول گردآوری شعرهای نیمایی هستم که بعد از اینکار با ناشری قرارداد ببندم.


_ چرا شعر نیمایی!؟ چون به اعتقاد برخی شعر نیما بعد از این شاعر دچار جوانمرگی شد و امروز شعر نو مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است؟
مثالی می زنم و بعد مقصود خود را می گویم. بعد از بعثت پیامبر (ص)، در حجاز و سرزمین های پیرامون آن، پیامبران کاذب و دروغینی ظهور کردند که با وجود ختم نبوت، ادعای پیامبری داشتند. این مورد در شعر نیما نیز مصداق پیدا می کند، نیما در درون شعر معرفتی خود نکته چشمگیری ندارد، اما در حوزه شکل و ساختمان شعر حرفهای تازه ای آورده که حاصل یک عمر زحمات این شاعر است و در دوره ای که نیما می زیست، نوآوری بزرگی محسوب می شد. بعد از طرح این رویکرد نو در شعر فارسی، خیلی ها گفتند چرا نیما آغازگر شعر نو فارسی باشد، بنابراین این شاعران مدعی که تعداد آنها کم نبود، مانیفست هایی را صادر کردند و دهها نظریه از دل این مانیفست ها بیرون آمد، در حالیکه کار نیما در مقایسه با کار آنها ممتاز بود.

 

چرا فکر می کنید این مانیفست ها شعر نیمایی را از مسیر خود منحرف کرد؟

اما دلیل بزرگ غفلت شاعران بعد از نیما از سنت شعری این شاعر، همین پیامبران دروغین بودند که هرکدام سعی کردند عده ای را دور خود جمع کرده و حواس آنها را از تحولی که نیما بوجود آورده بود، پرت کنند، که تا حدود زیادی در این کار نیز موفق بودند، امروز نیز شاعران جوان نظریه های زیادی را در حوزه شعر ترویج می کنند که دنباله روهایی را نیز دارد، اما چیز دندان گیری عاید شعر نخواهد شد.

 

پس راهکار پیشنهادی شما برای خروج از وضعیتی که شما آن را یک پس روی می دانید، چیست؟

تنها نظریه ای که می تواند به تحولی ارزشمند در شعر بیانجامد، همان نظریه نیماست، که با زندگی و زمانه ما تطبیق زیادی دارد، چرا که اجازه می دهد شعر در عین شعریت نو و امروزی و در عین حال ظرفیت های جدیدی نیز داشته باشد، بنابراین بلبشوهای شاعران بعد از نیما و غفلت آنها از شعر نیمایی موجب شد مخاطبان از ادعاها خسته شوند، و این میراث گرانقدر به بار ننشیند، دوباره با گذشت چند دهه امروز شعر نیما جان گرفته و شاعران جوان دل به رونق این قالب بسته اند، با مطرح شدن چهره ای شاخص، امید می رود شعر نیما پس از چند سال وقفه به راه خود ادامه دهد. کما اینکه شعر های اخوان ثالث و نیمایی های قیصر امین پور شعر نیمایی را زنده کردو امروز نیز استاد علی معلم دامغانی در این وادی گام می زند.
 

پایان پیام/

کد خبر 73350

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha