بازگشت به سنت شعری در عصر انقلاب حرکتی رو به جلو بود

موسی بیدج معتقد است، بازگشت به برخی از قالب های سنتی بویژه قالب غزل در عصر انقلاب نه به معنای پس رفت بلکه راهی اندیشیده و واکنشی به هجوم بی رویه قالب های شعر غربی بود.


موسی بیدج، مترجم و استاد زبان و ادبیات عرب با بیان اینکه شعر فارسی و عربی دارای وجوه افتراق و اشترک بسیاری هستند به خبرنگار شبستان، گفت: منشا شعر روح آدمی است و ارواح انسان ها بدون در نظر گرفتن جغرافیا همه به یکدیگر شبیه هستند و تنها نوع پوشش، نژاد و زبان انسان ها متفاوت است، اما به طور کل اشتراکات شاعرانه بین افراد صد در صد شبیه به یکدیگر است، مثلا حرفی که انسان را به وجد می آورد و یا حرفی که سبب خندیدن یک فرد می شود در همه فرهنگ ها یک جور است و به عبارتی می توان گفت یک لطیفه در هر کشور اگر با زبان آن کشور بیان شود، باعث خندیدن افراد می شود.


وی با اشاره به این نکته که از نگاه من شعر خوابی است که انسان در بیداری می بیند، افزود: با در نظر گرفتن این موضوع آنچه به خیالات و رویا مربوط می شود مرز بندی نمی شناسد و در هر مرز و زبان دارای اشتراکات بسیاری است و این اتفاق در مورد ایران و عرب بیشتر افتاده است از این رو وجه افتراق و اشترکات بسیاری را می توان بین شعر فارسی وعربی جستجو کرد.


ادبیات بر منطق عقلانی استوار است/ در ادبیات مرزبندی های سیاسی رنگ می بازد

بیدج با بیان اینکه در ادبیات مرزبندی های سیاسی رنگ می بازد خاطر نشان کرد:گاهی اوقات افراد زبان و شعر و فرهنگ کشوری را دوست ندارند که البته این مسئله مربوط به مرز بندی های سیاسی است به عبارتی سیاست باعث این تفرقه افکنی ها شده است و این در حالی است که ادبیات برای وصل کردن بین مرزها و تفهیم اشتراکات فرهنگی بین افراد آمده است و برای فصل کردن نیست در ادبیات محور تفکر باید بر اساس منطق عقلانی استوار باشد یعنی ما هر جا که دیدیم که چیزی خوب است بشنویم و بپسندیم و فکر نکنیم که این جمله از دشمن است یا دوست .


این مترجم و پژوهشگر با تاکید دوباره بر پیوند نزدیک زبان و ادبیات فارسی با زبان و ادبیات عرب تصریح کرد:ادبیات این دو زبان در یکدیگر تنیده است در واقع یک پژوهشگر زبان و ادبیات عرب برای اینکه بتواند در حوزه کار خودش یعنی در حوزه ادبیات موفق باشد ناگزیر از فراگیری زبان و ادبیات فارسی است برای اینکه در رشته زبان ادبیات فارسی به حد عالی در پژوهشگری دست یابد ناگزیر از فراگیری زبان و ادبیات عربی است از این رو یک شاعر پارسی گو برای اینکه جریانهای شعر را از ابتدا تا کنون بشناسد ناگزیر باید در کنار قله های شعر پارسی اشعار کسانی را مانند بشار ابن برد ، مهیار دیلمی و دیگران را بخواند.


وی با یاد آوری این نکته که فرهنگ فارسی و عربی به هم تنیدگی خاصی با هم دارند، عنوان کرد: یک پژوهشگر برای رسیدن به موفقیت باید با فرهنگی که اشعار بسیاری از شاعران پارسی وعرب زبان در آن سروده شده اند و با یکدیگر تنیده شده و قابل تفکیک هم نیست به خوبی آشنا شود چرا که ما وقتی اشعار زبان و ادبیات فارسی را مطالعه می کنیم ،می بینیم که بسیاری از شاعران ما به زبان عربی شعر می گویند،جلو تر که می آییم می بینیم که کسانی مثل حافظ نیز در دیوان اشعار خود اشعار عربی زیادی دارند و شاهد تسط این بزرگان به زبان عربی هستیم که البته همه اینها نشان از این به هم تنیدگی در بین دو زبان و ادبیات دارد .


وی در پاسخ به این سوال که جریان شعر در قرن حاضر شاعران عرب و پارسی گو را به کدام سمت پیش برد عنوان کرد: در قرن بیستم هم که جریان شعر تغییر کرد ما و عربها با هم به سمت غرب گرایش پیدا کردیم و صنعت با خودش فرهنگ غرب را آورد و حتی بعضی چیزها را به صورت مشترک به ما تحمیل کرد و این درست در زمانی بود که شرق به دنبال صنعت بود بنا براین خیلی چیزها را به راحتی پذیرفت در این عرصه جریان شعر هم تغییر کرد چرا که ما می خوستیم با جهان گفتگو کنیم و شعر کلاسیک ترجمه بردار نبود و به دشواری ترجمه می شد بنا براین جریان شعر نو فراهم آمد و در این زمان بود که هم ما و عربها به جریان شعر نو تن دادیم و حتی این اتفاق در زبان کردی هم افتاد. در واقع تغییر جریان شعر کلاسیک به شعر نو در یک دوره زبانی در ادبیات فارسی ، عرب و کردی اتفاق افتاد.


همزمانی جریان نو در ادبیات ایران و کشورهای عربی

بیدج در ادامه این مطلب خاطر نشان کرد: به عبارتی اگر ما تولد شعر ققنوس نیما را به عنوان مبدا شعر نو در نظر بگیریم می بینم که 10 سال بعد از آن شاکر سیاب با شعر «آیا عشق بود» جریانی نو در ادبیات عربی پدید آورد البته می توان گفت آن شاعر عرب که چنین طرحی در انداخته نیم نگاهی به شعر نیما نیز داشته است اما به نظر من تاریخ اینکه چه کسی زودتر به جریان شعر نو گرایید اصلا مهم نیست اینجا تاریخ به کمک ما نمی آید و ما می بینیم که امروز کشورهایی که حدود 200 سال تاریخ دارند چه تحولاتی را پایه گذاری کرده اند بنابراین براین اصل موضوع در این است که ما چه خدمتی را توانسته این انجام دهیم مهم زمان انجام خدمت نیست.


 

پنجره ادبیات فارسی رو به ادبیات عرب باز است
این شاعر با بیان اینکه باید از زاویه های متفاوت به جهان شعر نگریست، خاطر نشان کرد: من از دو پنجره به جهان شعر می نگرم چرا هم به زبان عربی و هم به زبان فارسی شعر می گوییم و و به هر دو زبان مجموعه شعر دارم و از این بابت است که می گوییم شباهت های زیادی بین شعر فارسی و عربی است و این دو شعر از هم تاثیر گرفته اند زیرا آدمهایی که به این زبانها شعر می گویند آدمهایی یک کوچه هستند و یک جور فکر می کنند و این افکار را در شعرشان بروز می دهند و از این روست که وقتی یک شاعر عرب شعر فارسی را می خواند بر دلش می نشیند و یا برعکس و این نشان از دلمشغولی ها و اشتراکات فکری و عقاید مشترک بین آنها دارد .


بیدج در پاسخ به این سوال که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گرایش به برخی از قالبهای شعر سنتی در ایران رواج یافت که در مقابله با برخی از قالبهای شعر جدید بود که از غرب آمده بود، عنوان کرد: گرایش بعد از انقلاب بازگشتن به برخی از قالبهای سنتی در مقابل قالبهای نویی بود که از غرب آمده است بنا براین این مسئله که شعر سنتی(بخصوص غزل) بعد از انقلاب رواج پیدا کرده است به معنی بازگشت نیست، بلکه بروز کردن قالبهای گذشته است.


وی درپایان اضافه کرد: در همین دوره غزل سایه، منزوی و دیگران به شکل قالب اشعار جامی است اما تصویر سازی هایشان، تصویر سازی های نو و شعر نیمایی است که در این زمینه موفق هم بوده اند و از این رو می توانیم بگوییم که دوره شاعری به هیچ سبک و سیاقی به پایان نرسیده است و هر سبکی دریک دوره اوج می گیرد و در یک دوره افول می کند اما همچنان به راهش ادامه می دهد و زنده است. در شعر عرب نیز همین اتفاقات می افتد و شعر در کنار روند و سیر طبیعی خود هموراه فراز و فرود هایی را تجربه می کند و گاهی تجربه ای از سر گذرانده را بار دیگر مرور و تجربه می کند.


پایان پیام/

کد خبر 72990

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha