به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: بازی فوتبال اشک ها و لبخندهای مردم سرزمین های مختلف است. ملت هایی که همه به عشق و حال و هوای حضور تیم مورد علاقه شان در این بازی پر هیجان می خواهند خودی نشان دهند و یک فرهنگ، یک هویت و نهایتا یک افتخار ناشی از برتر دانستن کشورشان نسبت به دیگر ممالک را در گردونه پرتلاطم بازی فوتبال به رخ ساکنان دهکده جهانی برسانند.
این یکدلی و هدف مشترک که میان مخاطبان و هواداران تیم های مختلف باشگاهی و ملی دیده می شود، همه ناشی از یک ماهیت و حس مشترکی است که در میان تماشاچیان موج می زند. چیستی و چرایی این امر را می توان در فلسفه فوتبال یافت که چندسالی می شود با ترجمه یک اثر ویژه و البته متفاوت به دنیای فوتبالی فارسی زبان راه یافته است.
«عیسی عظیمی» مترجم کتاب «فوتبال و فلسفه» است و دانش آموخته کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی، کارشناسی ارشد ارتباطات اجتماعی(گرایش روزنامه نگاری)؛ پانزده سالی از عمر مطبوعاتی او به عنوان روزنامه نگار آزاد می گذرد و با بسیاری از روزنامه ها و سایت های مختلف از سال ها پیش همکاری داشته و دارد.
عظیمی در مورد علت اینکه سراغ چنین موضوعی برای ترجمه رفته است، گفت: واقعیت آن است که زمانی که می خواستیم از مفاهیم فوتبالی بنویسیم بسیاری از مواقع با کمبود مفهوم مفاهیم فلسفی علمی مواجه بودیم، مثلا در مورد اخلاقی بودن یا اخلاقی نبودن یک حرکت در بازی قصد داشتی بنویسی همیشه یک نقصانی وجود داشت، همواره در مورد منابع به ویژه منابع فارسی زبان با کمبود مواجه بودیم. در نتیجه سراغ این موضوع رفتم. کتاب «فوتبال و فلسفه» را خواندم و دیدم واقعا چه قدر جای چنین اثری در مفاهیم زبان فارسی در مورد بازی فوتبال خالی است. در نتیجه این کتاب را در چهار سال ترجمه کردم.
فوتبال و فلسفه، ترجمه عیسی عظیمی کتابی است که با نگاه تخصصی تلاش دارد بسیاری از موضوعات در گستره بازی فوتبال را برای مخاطبان تبیین کند. بر آن شدیم با توجه به اینکه در ایام جام جهانی قرار گرفته ایم و تیم ملی ایران نیز در این دوره حضوری پرقدرت داشته است با وی گفت وگویی داشته باشیم.
در حالی این گفت وگو با عظیمی انجام شد که وی در روسیه به سر می برد تا از نزدیک به عنوان یار دوازدهم، تیم ملی را همراهی کند، آنچه در ادامه می خوانید مشروح بخش ابتدایی این گفت وگو است که در اوج هیاهوی فوتبال دوستان در استادیوم، با وی انجام شده است:
عیسی عظیمی، روزنامه نگار و مترجم کتاب فوتبال و فلسفه
نسبت فوتبال با مدرنیته چیست؟ چه طور شد که یک بازی در میان صدها رویداد و بازی ورزشی، توانست جای خود را میان جامعه مدرن باز کند و حتی فرهنگ و سیاست را دستخوش تغییرات ناشی از اتفاقات فوتبالی کند؟
فوتبال به نسبت پدیده مدرنی محسوب می شود؛ به بیان دیگر بیش از 150 سال از چیزی که به اسم «فوتبال» می شناسیم، نمی گذرد لذا فوتبال خودش به نوعی محصول دوران مدرن است که توانسته از میان بازی های دیگر ورزشی به این درصد از محبوبیت دست پیدا کند و راز این محبوبیت به ویژگی های ذاتی فوتبال بر می گردد.
فرهنگ و سیاست و تاثیری که فوتبال بر این دو مولفه می گذارد از محصولات جانبی این بازی ورزشی محسوب می شوند. اصلا خود فوتبال و علت اینکه چه طور به اینجا رسید به دلیل حضور بسیار پررنگ درام است، درام در فوتبال به شدت حاضر است؛ درام همان چیزی است که اگر در هر چیز زندگی ما باشد، برایمان جذابیت پیدا می کند.
بازنمایی درام زندگی واقعی در قالب فوتبال
مثلا سینما ساختگی است اما از آنجایی که درام را به مخاطب عرضه می کند در نتیجه تماشاگر آن را جذاب می داند؛ بنابراین، فوتبال از این لحاظ بسیار شبیه به زندگی واقعی است و از این جهت که بازنمایی درام زندگی واقعی را در قالب یک بازی به ما عرضه می کند، منحصربفرد است.
موضوع دیگر مولفه «شانس» است که با این شدت و حدت در فوتبال وجود دارد. البته شانس در ورزش های دیگر هم وجود دارد، مثلا در بسکتبال توپی به سمت حلقه پرتاب می شود و ممکن است دور حلقه بچرخد ولی آیا داخل برود یا نرود؟ این همان شانس تعیین کننده است.
اما شانس فوتبالی اندک است. باز هم مثال بسکتبال را می زنم، در این بازی با هفتاد هشتاد گل نتیجه تغییر می کند ولی در فوتبال حتی یک گل می تواند سرنوشت یک تورنمنت را عوض کند. برای مثال در بازی ایران و مراکش دیدیم که ما بر اساس شانس و البته فشاری که تیم مان به حریف وارد کرد، توانستیم به پیروزی برسیم. البته عوامل دیگری هم در مورد جذابیت فوتبال تاثیرگذار است. از جمله آنها موضوع مناسبت بودن ابزار بازی فوتبال است، زمین فوتبال نه خیلی بزرگ است مثل بازی راگبی و نه خیلی کوچک مثل هاکی. همین باعث می شود تا در فوتبال همه درگیر بازی باشند.
مورد دیگر چشم نواز بودن محیط بازی فوتبال است، شما در این بازی با محوطه سبز بزرگی مواجه اید و توپ هم به اندازه کافی بزرگ است که از همه جا دیده شود. مثلا در بازی هاکی به زمین مسلط هستید، ولی توپ چندان بزرگ نیست. همین موارد از جمله دلایل جذابیت فوتبال برای عموم مردم است. ولی نکته اصلی این است که فوتبال بازنمایی درام زندگی واقعی است و این عامل اصلی جذابیت فوتبال است.
بسیاری از علاقه مندان به فوتبال، یا کسانی که به آنها دیوانگان فوتبال لقب می دهند، این ورزش جمعی را آیینه تمام نمای یک زندگی می دانند که می تواند به زیست یک انسان معنا ببخشد، شاید بارزترین نمونه و شاهد مثال این ماجرا مردم آرژانتین باشند. بسیاری از لژیونرهای امروز فوتبال محصول خیابان های بوئنوس آیرس هستند. فکر می کنید چه طور می شود مفهوم، فلسفه و ارزش یک زندگی را براساس یک بازی تعریف کرد و دو آتشه بر آن پایبند بود؟
دیوانگان فوتبال یا به قولی «هولیگان»ها ژانر خاصی از طرفداران هستند که یک موضوع را نادیده می گیرند و آن تفاوت بازی و زندگی واقعی است. آنها آگاهانه مرز میان بازی و زندگی واقعی را رد می کنند چون می خواهند تمام لذتی که از بازی می برند تمام و کمال و دقیقا مطابق با زندگی واقعی خودشان باشد. این حرکت آگاهانه است و معمولا نتایج جالبی هم ندارد، تمام خشونت هایی که هرازگاهی در مورد فوتبال گزارش می شود نتیجه و محصول همین فرایند است.
اما در مورد اینکه کشور آرژانتین مهد چنین حرکاتی است، کاملا درست است؛ البته این مساله بخشی از فرایند بومی شدن فوتبال به عنوان یک پدیده غربی در هر کشوری به حساب می آید. فوتبال این توانایی را دارد که به قالب فرهنگ کشور مقصد در بیاید.
فوتبال مدرنی که امروز می شناسیم یک پدیده انگلیسی است که به کشورهای مختلف صادر شده ولی هر کشوری این بازی را با فرهنگ حاکم بر خودش مطابقت داده و به نوعی آداپته کرده است؛ بنابراین، افراد هر کشور با توجه به سابقه فرهنگی و تاریخی خودشان با فوتبال تعامل می کنند، برای مثال در همین کشورهای آمریکای لاتین این دیوانگی را در مورد موسیقی نیز شاهدیم که چندان قالب پذیر نیست و جالب آن است که این موسیقی با ویژگی های خاصی که دارد در ژانر فوتبالی که این کشورها بازی می کنند، هم تاثیر می گذارد.
از سوی دیگر مفهوم فردیت در فوتبالی که در آمریکای جنوبی بازی می شود بسیار بیشتر از فوتبالی است که در اروپا و برای مثال در کشورهایی نظیرانگیس و آلمان می شناسیم. روشی که کشورهای اروپایی فوتبال بازی می کنند بسیار با کشورهای آمریکای جنوبی تفاوت دارد، در نتیجه این آداپته شدن فوتبال با فرهنگ حاکم در کشور را می بینیم هرچند که در این مورد مفاهیمی مانند جغرافیا نیز بسیار موثر است و مثلا سبک بازی انگلیس که به عنوان «کیک اند راش» kick and rush می شناسیم فقط در آب و هوای مرطوب و معتدل اروپایی قابل انجام است، شما در برزیل نمی توانید پاس پنجاه متری بدهید. در آمریکای جنوبی بر اساس موقعیت جغرافیایی که عموما گرمای بالای چهل-پنجاه درجه دارد پاس های کوتاه و به قول خودمان با ریزه کاری با فوتبال تعامل دارند.
بنابر این، فلسفه و ارزش یک زندگی در واقع همین محصولات جنبی یک پدیده ناشناخته است، به نظرم فوتبال را آنچنان که باید نشناختیم و این بازی هنوز جنبه های مختلف دیگری دارد که می تواند به ما نشان دهد.
فوتبال بهانه ای برای ارتباط دوستانه میان انسان ها
برای مثال در مورد بازی های جام جهانی، وقتی که از نزدیک در جریان این بازی ها باشید در نهایت متوجه می شوید که فوتبال در آن فضا در نهایت به عنوان یک بهانه مطرح است و موضوع اصلی آن ارتباط دوستانه ای است که آدم ها با یکدیگر برقرار می کنند. در واقع جام جهانی جشن بزرگی برای آدم ها است و فوتبال بهانه ای برای برپایی این جشن محسوب می شود.
گفت وگو از : فاطمه فرامرزی
نظر شما