حجت الاسلام احمد شیخ بهایی استاد درس خارج فقه و اصول در مصاحبه به با خبرنگار خبرگزاری شبستان ضمن تبریک سالروز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با اشاره به اینکه آن حضرت در نیمه ماه مبارک رمضان در سال سوم هجرت متولد شدند؛ افزود: پس از تولد، مادرشان حضرت فاطمه سلام الله علیها و پدر بزرگوارشان حضرت علی علیه السلام نامی بر حضرت نگذاشتند و از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله در خواست کردند که نام وی را انتخاب کند که حضرت از این امر امتناع کردند و از ذات باری تعالی این درخواست را کردند که خداوند از طریق جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله فرمودند که نام وی را شُبّر بگذار که یک واژه عبری است و به زبان عربی به معنای «حسن » و کلمه شُبّر نام پسر حضرت هارون است.
وی افزود: حضرت محمد صلی الله و علیه و آله، امام حسن علیه السلام را بر دوش خود می گذاشتند، برای اینکه در پناه خداوند باشند، برایشان سوره ناس و فلق می خواندند و می فرمودند: هر کس مرا دوست می دارد، امام حسن علیه السلام را نیز باید دوست بدارد و در جایی دیگر آن حضرت بعد از اتمام نماز همین جملات را برای آن امام بکار می بردند.
این استاد درس خارج فقه و اصول عنوان داشت: امام صادق علیه السلام می فرمایند: امام حسن علیه السلام از همه مردم در زمینه عبادت و زهد برتر و والاتر بود، سفر های حج به صورت پیاده می رفت، هر وقت یاد مرگ می افتاد بی اختیار گریه کرد و در هنگام گرفتن وضو، نماز و تلاوت قرآن حال حضرت دگرگون می شد لذا این حالات حضرت باید برای ما در زندگی الگو باشد، همچنین امام حسن علیه السلام 2 یا 3 بار تمام اموال خود را تقسیم و نصف آن را به فقرا دادند.
وی با اشاره به حلم و بردباری امام حسن علیه السلام، ابراز داشت: آن حضرت سوار بر مرکب بودند، مردی از اهل شام با وی برخورد و شروع به فحاشی و ناسزا کرد اما در پاسخ، امام حسن مجتبی علیه السلام با نهایت ملایمت به آن فرد فرمود: به نظر می رسد در این شهر غریبه هستی، اگر چیزی نیاز دارید می توانیم در اختیار شما بگذاریم، اگر باری دارید بر می داریم، اگر جایی ندارید، پناه می دهیم، اگر حاجتی دارید، برآورده می کنیم و یا اگر به مال احتیاج دارید می توانیم در اختیار شما قرار بدهیم، هنگامی که آن فرد برخورد حضرت را دید به گریه افتاد، شهادتین را جاری کرد و گفت تا قبل از این شما در نزد من دشمن ترین افراد بودید اما اکنون بهترین و محبوب ترین شخص هستید، سپس مهمان حضرت شد.
حجت الاسلام شیخ بهایی اظهار داشت: هنگامی که حضرت در یک محیط باز مشغول غذا خوردن شد یک لقمه خود تناول می کرد و یک لقمه به سگ می دادند و هنگامی که از امام حسن علیه السلام پرسیدند چرا این کار را می کنید، آن حضرت پاسخ دادند: من حیا می کنم موجود زنده ای به من نگاه کند و من غذا بخورم لذا این باید درسی برای ما مسلمانان باشد که به فکر افراد مستمند و فقیر باشیم.
وی با بیان این مطلب که خصلت های فردی و عبادی امام حسن علیه السلام در زمینه های مختلف و حتی حقوق حیوانات باید الگوی ما و جوامع بشری باشد، خاطرنشان کرد: آن حضرت در جنگ های مختلف در صف مقدّم حضور داشتند و با دشمنان می جنگیدند، پس از شهادت حضرت علی علیه السلام بر بالای منابر می رفتند، مباحث مربوط به معارف و توحید را مطرح و همچنین اشاره به حدیث ثقلین می کردند، گریه می کردند و مردم نیز به گریه می افتادند و در ادامه به معرفی خود می پرداختند و در نهایت حضرت می نشستند بر روی زمین و مردم با وی بیعت می کردند، حضرت نمایندگان خود را در خصوص امر بیعت به مناطق مختلف می فرستادند.
این استاد درس خارج فقه و اصول اظهار داشت: پس از بیعت مردم با امام حسن علیه السلام معاویه شروع به فتنه انگیزی کرد، جاسوس های زیادی در میان مردم فرستاد تا آنان را از اطراف امام حسن علیه السلام پراکنده کند، آن حضرت یکی از جاسوس ها را شناسایی کرد نامه ای به معاویه فرستاد اما معاویه پاسخ های بد و تندی داد و در ادامه شروع به اختلاف افکنی و شبهات زیادی در جامعه کرد از جمله اینکه نامه های زیادی برای فرماندهان لشکر امام حسن علیه السلام فرستاد و از طرق مختلف همچون وعده پول، قدرت، ازدواج با دختران معاویه، دادن پست، جنگ روانی و غیره آنان را به طرف خود جذب کرد و آن حضرت را تنها گذاشتند تا جایی که حضرت هنگامی که به نماز می ایستادند در زیر لباس خود زره می پوشیدند و در یکی از نمازهای خود، تیری از جانب دشمن به سوی حضرت رها شد که به زره خورد و اثر نکرد.
وی تصریح کرد: معاویه با لشکر خود به طرف عراق آمد و امام حسن علیه السلام جهت دعوت مردم به جنگ برای آنان سخنرانی کرد اما مردم پشت حضرت را خالی کردند اما بلاخره عده ای با حضرت همراه شدند و یک نفر را فرمانده لشکر 4 هزار نفری کردند اما در این شرایط معاویه پیکی فرستاد و وعده پول و قدرت به فرمانده لشکر حضرت داد و متأسفانه فرمانده لشکر حضرت را به سمت خود جذب کرد و در این میان امام حسن علیه السلام دوباره شروع به سخنرانی کردند و فرمانده بعدی را منصوب کردند اما باز هم معاویه فرمانده بعدی را نیز خرید، حضرت دوباره سخنرانی کردند و از بی وفایی و بی بصیرتی مردم گفتند و در ادامه حضرت آمدند به طرف لشکر و یک فرمانده را بار دیگر منصوب کردند که لشکری 40 هزار نفری آماده شد و ایشان 12 هزار نفر را جلوی لشکر معاویه فرستاد.
حجت الاسلام شیخ بهایی ادامه داد: امام حسن علیه السلام قصد امتحان لشکر را داشت لذا شروع به سخنرانی کرد که در این میان تعدادی از درون لشکر آن حضرت، شروع به فتنه انگیزی و شایعه کردند که امام حسن مجتبی علیه السلام قصد صلح دارد لذا دست به شورش زدند و ریختند در خیمه حضرت، جانماز ایشان را از زیر پای وی کشیدند که در ادامه امام حسن علیه السلام به طرف مدائن حرکت کردند و در روایت داریم شخصی از خوارج جلوی حضرت را گرفت و به وی حمله کرد، ایشان را زخمی کرد در این شرایط برخی گفتند که امام حسن علیه السلام را به معاویه تحویل دهند ولی در نهایت مقبول واقع نشد و حضرت را معالجه کردند.
وی با اشاره به اینکه روز به روز فرماندهان امام حسن علیه السلام به لشکر معاویه می پیوستند و لشکر حضرت کوچک تر می شد، عنوان داشت: در چنین شرایطی معاویه به حضرت نامه نوشت و درخواست صلح کرد و معاویه نامه های افرادی که از لشکر امام حسن علیه السلام به لشکر خود پیوسته بودند را برای حضرت می فرستاد که اینها افراد بی وفای شما هستند و شما نمی توانید با این افراد سست، به پیروزی برسید؛ با توجه به این شرایط امام حسن علیه السلام شروع به سخنرانی کرد و حجت را تمام کرد اما متأسفانه تعداد اندکی در جمع لشکریان حضرت حاضر شدند و حضرت با دیدن این وضعیت شروع به سخنرانی کرد و فرمودند: دین حق را یاری کنید، معاویه فردی نیست که شما بتوانید به او تکیه کنید، او شما را شکنجه می کند و این را بدانید اگر یار و یاوری داشتم هرگز خلافت را واگذار نمی کردم چراکه خلافت بر بنی امیه حرام است و در نهایت هنگامی که حضرت از همراهی مردم مأیوس شد، تن به صلح داد البته با ذکر چند شرط که حضرت فرمودند: هرچند می دانم که به این شروط هم عمل نمی شود.
استاد حوزه علمیه کرمان با اشاره به شروط امام حسن علیه السلام اظهار داشت: عمل به کتاب خدا و سیره اهل بیت سلام الله علیه، عدم انتخاب حاکم بعد از خود، در امان ماندن مردم در موقعیت های مختلف، در امان ماندن اصحاب و شیعیان، سب نکردن حضرت علی علیه السلام از جمله شروط امام حسن علیه السلام برای صلح با معاویه بود اما همانگونه که آن حضرت پیش بینی کرده بودند معاویه در اولین فرصت در جمع مردم گفت که من بر شما حکومت می کنم و با وجود مخالفت شما، این حکومت را خدا به من داد و در این لحظه اعلام می کنم که به هیچ کدام از شروط پایبند نخواهم بود.
این استاد درس خارج فقه و اصول با بیان این مطلب که عهدنامه آمریکا نیز همانند معاویه است و اینان نیز از نسل و ریشه بنی امیه هستند، افزود: معاویه بعد از ورود به کوفه از امام حسن علیه السلام درخواست کرد که آن حضرت وارد مسجد شود، سخنرانی و بیان کند که با معاویه صلح کرده است لذا حضرت به منبر رفت و فرمود: بهتر از من و برادرم کسی نیست، معاویه با من درگیر شد و من به دلیل اینکه یاوری نداشتم مجبور به صلح شدم.
وی با اشاره به اینکه وقتی بی وفایی مردم ناشی از هوای نفس و خوی اشرافی گری بر مردم حاکم باشد، باعث می شود امام حسن علیه السلام خانه نشین شود و معاویه حکومت را در دست بگیرد، یادآور شد: با توجه به اینکه در آستانه سالروز 14 و 15 خرداد قرار داریم، مردم زمان ما برخلاف دوران امام حسن علیه السلام جهت حمایت از دین، مرجع تقلید « امام خمینی رضوان الله علیه » به میدان آمدند و در تاریخ داریم که در یک روز بالغ بر 15 هزار نفر کشته شد و افراد کشته شده و رخمی را در گودال ها و رودخانه ها به صورت دسته جمعی می ریختند اما باز هم مردم دست از ولایت فقیه برنداشتند و در روز 14 خرداد نیز با حضور 10 میلیون نفری در تشییع جنازه امام خمینی رضوان الله علیه وفاداری خود را نشان دادند.
حجت الاسلام شیخ بهایی ابراز داشت: مردم همیشه در صحنه هستند که نشانه آن حضرت پرشور مردم در صحنه های مختلف همچون راهیمایی های مختلف، حمایت از رهبر معظم انقلاب، وجود مدافعان حرم و غیره است و ای کاش این مردم در زمان امام حسن علیه السلام بودند، حضرت را یاری می کردند و اجازه نمی دادند که حکومت در دست معاویه بیفتد و این همه ظلم در تاریخ جاری شود.
نظر شما