خبرگزاری شبستان – خراسان جنوبی؛ در اولین روزهای سال و در ایامی که خیلی از خانوادهها برای مسافرت و گردش به مناطق مختلف و خوش آب و هوای کشور میروند، هستند جوانانی که دل به دشت و کویر زده و تلاش میکنند تا لحظات خوش آغاز بهار خود را با کودکان و مردم آن مناطق سپری کنند.
این دانشجویان جهادی با عزمی راسخ و جهادی و با خلوص نیت، تنها با هدف خدمت به مردم و البته خودسازی پا به عرصه کار و تلاش در دل کوههای خشک و بیعلف، روستاهای دورافتاده و محروم نهبندان نهادند.
دانشجویان جهادی دانشگاه پیام نور بیرجند سال گذشته با حضور در روستای «لخشک» نهبندان اقدام به ساخت حسینیه برای مردم روستا کردند و حالا امسال در تعطیلات نوروزی به منظور تکمیل پروژه به اینجا رفتند.
برای بازدید از گروه جهادی به همراه مسئول بسیج دانشجویی خراسان جنوبی باید به سمت روستای لخشک برویم، بیرجند تا لخشک حدود 3 ساعتی راه است، تا نزدیکی نهبندان وضعیت جاده خوب است؛ اما همین که وارد فرعی میشویم، محرومیت این منطقه رخ می نماید، جادههای باریک و پر پیچ و خم با چالههای ریز و درشت و دست اندازهای فراوان، به حدی که بیشتر از 30 کیلومتر سرعت نمیتوان حرکت کرد.
برای رسیدن به «لخشک» باید از کنار چند معدن بزرگ سنگ و البته وسط یکی از معادن بزرگتر سنگ مرمر عبور کنیم، دیدن این همه معادن زیبا و ظرفیت های بی شمار سنگی استان، حس غرور به انسان می د هد.
معادنی که تنها خاکش به چشم روستائیان میرود!
جاده خاکی می شود و بدتر؛ برای رسیدن به «لخشک» هنوز باید چند کیلومتری را از میان کوههای سنگی و خشک و البته از وسط رودخانه ای که در فصل باران با توجه به کوهستانی بودن منطقه میتواند در صورت راه افتادن سیل کوچک، رفت و آمد مردم از روستا به بیرون را برای مدتی قطع کند، عبور می کنیم. چشمانم بدنبال کارگاه و مکانی میگردد که سنگهای مرمر در آن تبدیل و یا فراوری بشوند، اما انگار خبری از کارخانه و کارگاه نیست؛ جز چند تن از کارگران که به نظر میرسد نگهبان باشند کسی نیست. شاید به تعطیلات عید رفتند، شاید هم...!!!
هنوز این سوالها در ذهنم میچرخند؛ سنگهایی که از کوههای استان، مانند کیک تولد این چنین زیبا برش خوردهاند، در کجا فراوری میشوند؟ چند نفر از مردم منطقه و اهالی روستاهای اطراف در مناطق مشغول کارند؟ اصلا این معادن با چند درصد ظرفیت خود کار میکند؟ هر چه به جلوتر میرویم واقعیتها بیشتر نمایان میشود.
بالاخره وارد «لخشک» میشویم، گروه جهادی دانشجویان دانشگاه پیام نور بیرجند اینجا مشغول ساخت سرویس بهداشتی برای حسینیهای که خود همین گروه تابستان و نوروز سال قبل ساختهاند، هستند.
لخشک روستای کوچکی به نظر میرسد آن هم در وسط دره و در میان کوههایی که گرمای شدید خورشید در تابستان نقره داغشان کرده است، جمعیت روستا 15 خانوار است و شغل اهالی در گذشته دامداری بوده؛ اما در حال حاضر خشکسالی این شغل را از مردم گرفته و به گفته اهالی جوانهای روستا بدلیل بیکاری و بی آبی از روستا کوچ کرده اند.
هیچ حرفی برای پاسخ دادن نمیماند!
«هر که ازدواج میکند از اینجا میرود، من هم بزرگتر شدم می روم شهر!؟» این را علیرضا می گوید. نوجوان 13 ساله ای تا کلاس ششم را خوانده و بعد هم ترک تحصیل، می پرسم دوست داری ادامه تحصیل بدهی؟ شانههایش را تکان میدهد و با ایما و اشاره پاسخ می دهد:«نمی دانم!» به نظر میرسد مشکلات اقتصادی اجازه تحصیل بیشتر را به او نداده است.
بچههای اینجا خیلی با افرادی که نمیشناسند صحبت نمیکنند، بعد از چند دقیقه صحبت کردن با علیرضا بالاخره چند کلمه ای صحبت میکند، او میگوید: اینجا بیکاری بیداد می کند، مردم روستای ما حتی برای آب خوردن خود مشکل دارند و باید با ظرف های 4 لیتری و 10 لیتری به ته رودخانه بروند و در آنجا چشمه کوچکی است که میتوان از آن آب برداشت کرد، آب بیاورند، ماشین آبرسانی هم هفته ای یک تانکر میآورد و داخل تانکری که وسط روستا قرار دارد میریزد، گوشی موبایل آنتن دهی ندارد، مردم بیکارند، برای چه باید بمانیم؟!! هیچ حرفی برای پاسخ دادن نمی ماند...
مردم روستاهای محروم و دورافتاده نهبندان مردمانی سخت کوش، قانع و صبور هستند، طبیعت گرم و خشک اینجا به آنها صبوری و سخت کوشی را آموخته است، اینجا زن و مرد در کنار یکدیگر کارهای خانه و چرای دام اندکی که دارند، را انجام دهند، خانههای مردم از سنگ است با سقفهای گنبدی و خشت و گلی، سرویس بهداشتی و حمام آنها هم اتاقکهای کوچکی و دایره ای به شکل کپر است، اما از سنگ و خشت که در داخل آن با چراغ یا گاز آبگرم میکنند و خودشان را میشویند، از میلههای چهار و پنج متری که بر بالای برخی خانه ها نصب شده، مشخص است که تلویزیون هم خیلی اینجا آنتن دهی ندارد.
محل اقامت جهادگران داخل همان حسینیه تازه ساز است، گوشه ای را فرش کرده و در آن اسکان دارند، مابقی حسینیه بی فرش است، اعضای گروه در حال خواندن نماز جماعت به امامت یکی از دانشجویان هستند، نماز که تمام می شود، بعد از خداقوت و احوالپرسی سفره پهن می شود و نهاری که توسط یکی از اعضای گروه طبخ شده است، روی سفره میآید، ساده و مختصر. آشپز که از دانشجویان باسابقه گروه است، تلاش دارد تا با تعریف و تمجید از غذاهای خود، مزه را بالاتر ببرد، یکی از بچه ها به شوخی می گوید:«شکم درد نشویم؟» دانشجوی آشپز با خنده پاسخ می دهد:« نه کار به اون جاها نمی کِشه، غذای من مستقیم می کُشه!!!» شوخی و خنده بین اعضای گروه غذا خوردن را سخت می کند، دعای سفره خوانده می شود.
حسین رمضانی، آشپز گروه می گوید: تاکنون 5 بار اردوی جهادی آمده ام، من هر دفعه که به اردوی جهادی می آیم، سعی می کنم که یک نفر را در کنار خود آشپز کنم، البته یک دفعه هم غذایم سوخت، من پیش نماز بودم و وقتی نماز تمام شد و رفتم سر وقت غذا سوخته بود.
خدمات جهادگران از اقدامات دولت بیشتر شد
به گفته رمضانی قرار است در «لخشک» ابتدا سرویس بهداشتی حسینیه و بعد از این پروژه هم غسالخانه ساخته شود، دانشجویان جهادگر تنها مزد و اجر کار خود را در دعای خیر مردم روستا می دانند، رمضانی می افزاید:« دوست دارم، تا جایی که توان دارم به کاهش محرومیت کمک کنم، روستاهای محروم مکان مقدسی است چراکه مردمان این روستا با این مشکلات فراوان اینجا زندگی می کنند. دعای این مردم را در زندگی خودم احساس کردم، دفعات بعدی هم خواهم آمد.»
مردم این روستا از امکانات دولتی تنها برق نصیبشان شده است و حالا دانشجویان جهادگر با ساخت چند پروژه از جمله حسینیه و سرویس بهداشتی، کمی فضای روستا را تغییر می دهند، اعضای گروه جهادی در حال بررسی مشکل آب خوردن مردم هستند که بتوانند با اتخاذ تدابیری، آب را از چشمه ته رودخانه به وسط روستا بیاورند تا کمی از مشکلات مردم حل شود که البته این پروژه با توجه به اینکه دولت هفته ای یک تانکر آب برای مردم روستا می آورد به نظر می رسد، برای دولت هم خیلی به صرفه باشد اما به گفته مسئول گروه جهادی تاکنون هیچ دستگاه دولتی حاضر به کمک نشده است.
علیرضا رضایی، دانشجوی رشته حقوق است و برای اولین مرتبه اردوی جهادی را تجربه می کند، آن هم در دورترین روستا و در جایی که حتی گوشی همراه هم توان آنتن دهی ندارد و برای برقراری تماس باید نیم ساعتی را به سمت کوهی که در سمت راست روستا قرار دارد، پیاده روی بکند تا به نوک قله برسد.
او خدمت به مردم به خصوص مردم این منطقه که از امکانات بی بهره اند را بالاترین عبادت می داند و می گوید: تفریح و سرگرمی و مسافرت همیشه است؛ اما این اردوها سالی یکی دو بار بیشتر برگزار نمی شود لذا تصمیم گرفتم تعطیلات خود را با این مردم تقسیم کنم.
به نظر من بهتر است هر دانشجو حداقل یک مرتبه و یا حتی شده چند روز به اردوی جهادی بیایند و شرایط را درک و تجربه کنند، کسی که یک مرتبه بیاید خیلی چیزها از جمله مسئولیت پذیری را یاد می گیرد و قطعا یک حسی در او شکل می گیرد که دوست دارد مجدد تجربه کند.
بعد از ساعتی استراحت نوبت به کار می رسد، اعضای گروه به مکان پروژه می روند، کارها مشخص شده است، یکی سیمان را آماده می کند، یکی آجر می آورد، دیگری هم فرغون کشی می کند. صدای شوخی و خنده فضا را به سمتی می برد که بچه های روستا هم در کنار جهادگران حضور پیدا می کنند.
خودسازی در کنار ساختن!
پی سرویس ها با سنگ و سیمان آماده شده و دیوارها با آجر در حال ساخت است، یکی از اعضای گروه می گوید:« پی این بنا حدود سه چهار روزی زمان از ما گرفته، پیدا کردن و آوردن سنگ در چنین منطقه کوهستانی واقعا سخت است اما نشدنی نیست، علاوه بر سنگ برای تامین آب لازم برای ساخت سیمان هم خیلی مشکل داشتیم و باید از ته دره آب می آوردیم.»
این دانشجویان علاوه بر کارهای عمرانی، فعالیت های فرهنگی و مشاوره ای برای مردم روستا در بخش های مختلف دارند، هدف بچه ها تنها کمک به مردمان مناطق کمتر توسعه یافته است، در کنار آن خودسازی، خواندن نماز شب، دعا و نماز اول وقت و برگزاری حلقه های صالحین و گفتگو از مواردی است که دانشجوها برای خود دارند.
هر چند که خود همین کار و تلاش و خدمت به مردم بالاترین عبادت برای دانشجوها است، اما آنها سعی دارند تا با برنامه های متنوع عبادی، بیشترین بهره را برای ساختن خود در کنار ساختن دیگران داشته باشند و به قول یکی از دانشجوها «آمده اند بسازند تا ساخته شوند.»
در اهمیت خدمت و کمک به مردم همین بس که خداوند در قرآن بارها بر آن تاکید کرده و ائمه معصوم(علیهم السلام) هم در روایات و آیات زیادی بر خدمت به مردم تاکید دارند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید« سئل رسولالله صلیالله علیه و آله عن احب الناس الی الله؟ قال: انفع الناس للناس؛ از رسول خدا سوال شد، محبوبترین مردم در پیشگاه خدا کیست؟ پیامبر فرمود: کسی که بیشترین سود و خدمت را به مردم برساند.» (بحارالأنوار، ج73، ص339)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هم در این خصوص فرمودند:« من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم؛ کسی که صبح کند و به مسائل مسلمانان همت نگمارد، مسلمان نیست.» (بحارالانوار، ج74، ص337)
بچه ها برایشان تفاوتی ندارد که در روستا کار چه باشد، عمرانی یا دیگر کارها، مردم روستا هر مشکلی داشته باشند، خالصانه برایشان انجام می دهند، دانشجویان جهادگر در این 10 روزی که در اردو هستند، تلاش می کنند تا این سفر برایشان خاطرات جذابی را داشته باشد، هر چند دوری از خانواده آن هم در مکانی که حتی گوشی همراه هم به کار نمی آید، برای هر جوانی می تواند سخت باشد اما فضای شاد اردو جایگزین مناسبی برای دلتنگی ها است.
به گفته ابوذر صلاحی مسئول بسیج دانشجویی خراسان جنوبی در تعطیلات نوروزی امسال بیش از ۵۵ دانشجو از دانشگاههای نهبندان، فردوس، پیام نور و ابن حسام بیرجند به اردوی جهادی اعزام شدند. که البته بیشترین اعزام گروه های جهادی دانشجویی به مناطق محروم، در تابستان صورت می گیرد.
گزارش؛ جواد شریفی نیا
نظر شما