به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان: به مناسبت فرا رسیدن سیزدهم رجب، سالروز میلاد مسعود و همایون مولی المؤحدین امیرالمؤمنین، حضرت علی بن ابیطالب(ع) و بررسی سجایا و فضائل این امام همام(ع)، بر آن شدیم تا گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین محمد صادق یوسفی مقدم، رئیس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم ترتیب دهیم که ماحصل این گفتگو در ادامه از نظرتان می گذرد.
وجود مقدس حضرت امیر(ع) را از چه زوایا و موقعیت هایی می توان مورد بررسی قرار داد؟ به عبارتی دیگر؛ نقاط اهم وجودی ایشان، در چه مؤلفه هایی تبیین شده اند؟
در باب وجود مقدس حضرت امیر(ع) می بایست بیان کرد که، قطعاً نمی توان تمام ابعاد وجودی این امام همام(ع) را دریافت و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. وجود مقدس حضرت امیر(ع) در واقع، دریای بی کران ارزش ها و کمالات الهی هستند که در کالبد آدمی و در عالم ناسوت، به منصه ظهور و بروز رسیده اند. در این مقام قصد است که بر اساس دریافت ها و ظرفیت های اندکی که موجود است، این وجود نازنین را، بررسی و تحلیل کرد.
اولین نکته در باب مقام و موقعیت حضرت امیر(ع)، در مقام و موقعیت علمی ایشان نهفته است. از نبی مکرم اسلام(ص) مروی است که فرمودند:«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ این معنای شگرف، به واقع، اوج ظرافت و حسنات علمی حضرت امیر(ع) را تبیین می نماید. رسول اکرم(ص) طبق این حدیث شریف می فرمایند: من با توجه به الطاف خفّیه و بی کران الهی، تمام علوم و دانش های بشری را توسط روح الامین(ع)، فرا گرفته ام و این علوم نزد من محفوظ است؛ لاجرم اگر کسی بخواهد این علوم را فرابگیرد، همچنانی که اگر خواسته باشد در مکانی وارد شود، می بایست از مدخل آن وارد گردد، مدخل ورودی به علم من نیز، وجود مقدس حضرت امیر(ع) هستند.
در روایات وارد است که وجود مقدس حضرت امیر(ع) بعد از نبی مکرم اسلام(ص)، دارای دو مصحف شریف بودند. حضرت امیر(ع) اولین مصحف گردآوری شده خود را که، قرآن کامل نبوی(ص) بود، به امت رسول الله(ص) عرضه کردند، اما متأسفانه مردم در آن زمان، از پذیرش آن امتناع کردند و ایشان نیز دیگر آن مصحف را به کسی ارائه نکردند. دومین مصحف، شامل تمام دانش ها و نیازهای بشری از ابتدا تا انتها بود که توسط وحی و به وسیله جبرئیل به نبی مکرم(ص) اعطا شده بود و حضرت رسول(ص) آن را به حضرت امیر(ع) اعطا کردند. رسول اکرم(ص) به ایشان فرمودند: «یا علی(ع)؛ این مصحف را به تمامی اوصیاء بعد از خود بسپار تا آخرین نفر آنها که قائم(عج) است و هم اوست که این دانش ها را در نهایت به کمال خواهد رسانید و به جهانیان عرضه خواهد کرد».
دومین تراز وجودی حضرت امیر(ع)، جایگاه جهادی و مبارزاتی ایشان در مسیر اعتلای اسلام ناب محمدی(ص) و از ابتدای نهضت رسول اکرم(ص) قرار دارد. در روایات مروی است که هیچ جهاد و دفاعی در صدر اسلام نبود مگر آنکه حضرت امیر(ع) در آن شرکت داشته باشند. مجاهدت های والای ایشان در واقعه اُحد و در واقعه خندق که به پیروزی قاطع مسلمین بر کفّار و منافقین پیمان شکن منجر شد، از اهم این رشادت ها است. در منقبت این امام همام از لسان نبی اکرم(ص) وارد است که«ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین».
اوج شجاعت و دلیری ایشان در راه دفاع از اسلام و جانفشانی در این مسیر، در واقع «لیلة المبیت» به وقوع پیوست. در تمامی روایات وارد است که ایشان در«لیلة المبیت»، در بستر حضرت رسول(ص) آرمیدند تا رسول اکرم(ص) در آن شب به مدینه هجرت نمایند.
دیگر شاخصه وجودی این امام همام(ع) را می توان در جایگاه عبادی و بندگی ایشان نسبت به حضرت رحمان، مورد بررسی قرار داد. مقام عبادت و بندگی ایشان به قدری والا می بود که شاید به جرات بتوان گفت که بعد از رسول اکرم(ص)، هیچ شخصی در عالم، نتوانسته به این مقام دست یابد. تحجر و نیایش، یکی از مهمترین خصلت هایی است که از ایشان، مکرراً در لسان تاریخ بیان شده است.
نکات اثرگذار زندگی و سبک حیات کریمانه ایشان، چگونه در تاریخ و روایات تبیین شده است؟
در بررسی حیات حضرت امیر(ع)، والاترین و نیکوترین مؤلفه ها جهت سعادت و سلامت انسان، متبلور می گردد. آن چنان این سبک زندگی با قدرت و قوّت در مسیر اراده الهی حرکت دارد که حضرت رسول(ص) درباب ایشان می فرمایند: «عَلى مِیْزانِ الاَعْمال». قطعاً این بیان، بیان بسیار عمیقی است که تا نهایت و غایت عالم، می تواند سرمشق و نمودار حرکتی محققین و متفکّرین قرار گیرد.
اگر ما هیچ صحیفه ای نمی داشتیم و هیچ قانون و پشتوانه فکری و علمی ای نیز، برای ما تبیین نمی شد، می بایست بیان کرد که همین یک روایت برای پی بردن به عمق وجودی حضرت امیر(ع) کفایت می کرد. در روایتی دیگر از حضرت رسول(ص) مروی است که فرمودند:«عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ»؛ معنای این حدیث شریف این است که، هیچ حق و عدالتی نیست مگر آنکه در کنار علی(ع) متبلور می گردد و همچنین علی(ع) نیز، در هیچ مقامی وارد نمی گردد، مگر با کمال حق و حقیقت. رفتار و کردار و منش حضرت امیر(ع) در تمامی شئون زندگی؛ چه در زمانی که در رکاب حضرت رسول(ص) بودند و چه در زمانی که به ناچار سکوت اختیار کردند و در برابر ناسپاسی اصحاب سقیفه، صبر و تحمل پیشه نمودند و چه در زمانی که به خلافت مسلمین رسیدند؛ همگی؛ الگوها و اسلوب های نیکو و وارسته ای هستند که، می توانند انسان ها را به سلامت دنیوی و اُخروی رهنمون سازند.
چگونه می توان این خصلت ها و بایسته های الهی و فطری را پی جویی و مداومت کرد و به این نقاط اثربخش دست یافت؟
از حضرت امیر(ع) مروی است که فرمودند: «ما لَبَّستُ علی نَفْسیُ و لا لُبِّسَ علیّ»؛ معنای این حدیث شریف این است که ایشان فرموده اند: من هرگز هیچ امری را بر خود مشتبه نساختم و اجازه هم ندادم، امری بر من مشتبه گردد. مفهوم اکمل این سخن این است که هیچ فعل و یا حالتی نتوانست حضرت امیر(ع) را از مقام عبودیت و بندگی خداوند خارج سازد و پیوسته ایشان در صراط تواضع و فروتنی قرار داشتند. باید توجه داشت انسان پیوسته در سیطره نفس اماره قرار دارد و این نفس، همواره، آدمی را به گژی و پلشتی می خواند. در زندگی و حیات، هر لحظه امکان دارد که انسان از مسیر حق و عبودیت، خارج گردد و این اطمینان داشتن بر نفس و احاطه بر اعمال و نیّات، بزرگترین مرتبه اخلاص و بندگی است که، حضرت امیر(ع) به آن دست یافتند.
در ادامه می بایست گفت که علاوه بر نفس اماره، نفس مسوله نیز، در مسیر حرکتی انسان قرار دارد و این نفس نیز، سعی در گمراهی و تباهی انسان دارد. این نفس؛ همان وسوسه و تشویشی است که اعمال بد و نادرست را در منظر آدمی، درست و صحیح جلوه می دهد و او را به این سبب، به ورطه نیستی و نابودی می کشاند. این مطلبی که بعضاً دیده می شود، افراد گمان می دارند با عبادت و انجام فرائض به بالاترین مراتب تقوی و ایمان دست یافته اند و برای خود حاشیه امنی قائل می شوند، از همین منبع، منبعث می گردد. این مقام در واقع لبه پرتگاهی است که قرآن کریم در بیانات خود، آدمی را از آن برحذر می دارد. اگر آدمی بتواند این مراتب روحانی و الهی را پشت سر بگذارد و اسیر وسوسه نفس و خناسان گمراه نگردد، آن هنگام است که به مقام تجرید رسیده و مقام تجرید یا برنهادن نیز، در واقع همان مقامی است که در آن مرگ و نابودی وجود ندارد. این مقام در نظام بشریت، پیوسته جاری است و تاریخ انسانی همواره از آن یاد خواهد کرد.
حضرت امیر(ع) در بیاناتی در همین باب و در کتاب شریف نهج البلاغه خطاب به مردم می فرمایند:« انی اریدکم لله وانتم تریدوننی لانفسکم»؛ ایشان با این بیان می فرمایند: من؛ پیوسته شما را برای خدا می خواهم و به همین دلیل است که شما را به نیکی ها فرا می خوانم، اما شما، مرا برای خود می خواهید و به همین سبب است که مرا به دنیاخواهی و پیروی از نفس فرا می خوانید. این که پیوسته ما به این امر فرا خوانده شده ایم که«حاسِبُوا اَنْفُسَکُم»از همین مطلب منبعث می گردد که نظارت و مداومت بر اعمال و رفتار و کردار است که آدمی را در مسیر عبودیت حضرت رحمان مأجور می دارد و غرور و تکبر و خود بزرگ بینی و نخوت است که او را در سراشیبی انحطاط و نابودی قرار می دهد. امید است که ان شاءالله؛ این چراغ های فروزان هدایت، همواره روشنی بخش مسیر حرکتی و زندگانی ما قرار داشته باشند.
نظر شما