خبرگزاری شبستان//قم
عراق در 29 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980) با هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران، حمله به ایران را آغاز کرد. نیروهای عراقی به گونهای برنامه ریزی کرده بودند که نواحی بزرگی از غرب ایران را اشغال کنند. عراقیها بمب گذاری، مین گذاری، عملیات نامنظم و تجاوزهای مرزی شان را خیلی زودتر از آن چه شروع جنگ دانسته میشود، شروع کردند.
عراق با تقلید از استراتژی نظامی اسرائیل در حمله برق آسا و کوبنده هوایی به فرودگاه ها و هواپیماهای مصر، سوریه و اردن در جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل و نتایج چشمگیر آن، خواست که همان نتایج را اینبار برای خود رقم بزند.
روز 31 شهریور 1359 راس ساعت 12 به وقت بغداد، مرکز فرماندهی جنگ در عراق دستور پرواز 192 بمب افکن و جنگنده را برای حمله هوایی به فرودگاههای ایران صادر کرد. 20 دقیقه بعد، عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی این موضوع را به صدام حسین اعلام کرد. به این ترتیب جنگ هوایی بین عراق و ایران آغاز شد.
نیروی هوایی عراق در بعد از ظهر همان روز به پایگاههای نیروی هوایی ایران حمله کرد. مطابق با اسناد موجود حملات هوایی عراق به این صورت بود:
در روز اول جنگ فرودگاه مهرآباد هدف بمباران چند میگ-23 عراق قرار گرفت و چندین هواپیما منهدم شدند.
• ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر توسط 6 میگ به فرودگاه اهواز،
• ساعت بیست و دوازده دقیقه بعد از ظهر با 4 میگ به فرودگاه مهرآباد تهران،
• ساعت دو و چهل پنج دقیقه به پایگاه نوژه،
• ساعت چهارده و سی دقیقه با 3 میگ به فرودگاه سنندج و مرکز سپاه،
• با 8 میگ به فرودگاه تبریز، پالایشگاه و نیروگاه و نیز با حمله چند میگ به اسلام آباد و کرمانشاه و اصفهان.
همزمان با آغاز عملیات هوایی، نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی، سپاه دوم از جبهه میانی و سپاه سوم از جبهه جنوبی پیشروی خود را آغاز کردند؛ این درحالی بود که فرماندهان جنگ در ایران به فکر از دست دادن زمین در ازای گرفتن زمان بودند. با این حال مردم مناطق مرزی در حرکتی خودجوش و با کمک روحیه بالا، با دادن تلفات سنگین و با تجهیزات نظامی ناچیز همچون تفنگ ام1 گاراند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را گرفتند.
سید علی خامنهای نماینده رهبر کیبر انقلاب در آن دوران در ارتش در پیام رادیویی اعلام چنین کرد:
"دولت دست نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغازکرد و به چند پایگاه هوایی حمله نمودهاست. ما تاکنون نخواسته بودیم حمله کنیم اما ارتش جمهوری اسلامی تجاوز این بعثیهای دست نشانده را تحمل نمیکند و درس تلخی به صدام خواهد داد."
با شروع درگیریها بسیاری از اهالی مناطقی که مورد حمله قرار گرفته بود، مجبور به کوچ اجباری شدند.
در پاسخ ها دلاوران ایرانی به این تجاوز موفق شدند پنج فروند از هواپیماهای عراقی را که در این روز عملیات انجام داده بودند سرنگون سازند. یکی از خلبانان عراقی که موفق شد به وسیله اجکشن جان خود را نجات دهد مصری بودهاست. خلبانان نیروی هوایی ایران نیز به فاصله 2 ساعت پس از بمباران عراقیها، توانستند در ساعت 4 بعد از ظهر روز 31 شهریور 1359 با هواپیماهای اف-4 به پایگاههای الرشید در جنوب بغداد و شعیبه در داخل خاک عراق و نزدیک مرز آن کشور حمله کنند و خسارات عمده به این دو پایگاه وارد آورند.
فردای آن روز یعنی در روز یکم مهرماه 1359، خلبانان نیروی هوایی ایران به همراهی بنیصدر پس از خواندن دسته جمعی سرود «ای ایران» در باشگاه افسران نیروی هوایی تهران با 140 فروند هواپیمای بمبافکن به پرواز درآمدند و به پایگاههای هوایی و مراکز ارتباط و رادار نیروی هوایی عراق حمله نمودند.
در آسمان نیز درگیریهایی بین هواپیماهای دفاع هوایی ایران و هواپیماهای عراقی به وقوع پیوست و چند هواپیمای میگ عراقی سرنگون شدند. چنان که آمده است در عملیات روز یکم مهرماه، که در نیروی هوایی ایران عملیات کمان 99 نام داشت و در آن 200 پرواز در یک روز توسط خلبانان نیروی هوایی ایران انجام شد.
در روز پنجشنبه و جمعه 3 و 4 مهر 1359، 59 فروند هواپیمای نیروی هوایی ایران مواضع مهم نظامی و برخی تأسیسات نفتی عراق را منهدم کردند. در همین 2 روز، 41 فروند از میگهای عراقی توسط پدافند هوایی ایران سرنگون شدند.
نیروی هوایی عراق به خاطر نگرانی از نابودی بیشتر هواپیماهایش در زمین، ناگزیر شد تعداد زیادی از هواپیماهای خود را به فرودگاه «الولید» نزدیک اردن منتقل کند تا از برد هواپیماهای شکاری نیروی هوایی ایران در امان باشند. هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی ایران، این عملیات را تعقیب نمودند و خلبانان ایرانی توانستند با انجام عملیات سوخت گیری در هوا خود را به پایگاه «الولید» برسانند و در آنجا تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی را در زمین منهدم نمایند. این حمله به عملیات اچ-3 در تاریخ نظامی ایران ثبت شدهاست.
***
جوان امروز ایران نیازمند بازخوانی خاطرات جنگ از سوی بازماندگان آن است
عباس سماواتی، 48 ساله دارای دکترای الهیات، روحانی و مدرس دانشگاه علوم اسلامی در تهران و مشغول به تدریس در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی و اهل یزد که ارتباط خوبی هم با جوانان مشغول به تحصیل در دانشگاه دارد در ابتدای سخن از حضورش در جبهه های جنگ با عنوان توفیقی که حاصل شده بود، یاد می کند و می افزاید: بار اولی که به جبهه رفتم 20 ساله بودم و به عنوان مهندس رزمی فعالیت هایی در کنار دیگر دوستان داشتم.
وی ادامه می دهد: سال 60 با دیپلم ریاضی فارغ التحصیل شدم و شرکت در فعالیت های جهادی و سپس حضور در سپاه منجر شد تا در جبهه های جنوب و در کنار دیگر رزمندگان در فعالیت های مربوط با مهندسی رزمی حضور یابم.
این استاد دانشگاه ضمن توضیحی کوتاه در خصوص مهندسی رزمی در جبهه ها خاطرنشان می کند: تحت این عنوان کارهای مقدماتی در جبهه ها انجام می شد که شامل سنگرسازی و آماده کردن زمینه های آب و خاک در مکان های مختلف جبهه ها می شد و یا طراحی پل روی رودخانه ها برای عملیات بهتر رزمندگان نیز از جمله مصادیق آن است.
وی با اشاره به جریان مجروحیت خود ادامه می دهد: سال 62 بود که در اثر مجروحیت از ناحیه کمر در نزدیکی پاسگاه زید به بیمارستان آبادان و سپس به تنها بیمارستان این شهر در آن دوران منتقل شدم.
سماواتی می گوید: بین بیمارستان چندین طبقه بود که به علت بمباران دشمن طبقات بالاتر را خالی گذاشته و تنها در طبقات پایین آن به مداوای بیماران و مجروحان می پرداختند در همان بیمارستان بود که در اثر شدت جراحات وارده و کمبود امکانات کلیه سمت راستم را از دست دادم.
وی تصریح می کند: بعد از عمل جراحی به مشهد منتقل شدم و پس از اتمام دوران نقاهت و در سال 63 در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شدم و در سال های 64 و 65 مجددا به صحنه جبهه بازگشتم و این بار باعنوان رزمی تبلیغی از سوی دفتر تبلیغات حوزه علمیه به مناطق جنگی و جبه های غرب کشور اعزام می شدم.
این بازمانده از سال های دفاع مقدس با اشاره به ویژگی های رزمندگان در آن دوران می افزاید: روحیات رزمندگان در سراسر کشور روحیه های عالی و ارزشمند بود و وجود چهره های نورانی در عرصه های جنگ و نبرد با دشمن نوید بخش عمق ایمان آنها بود که البته بسیار ارزشمند است.
وی می گوید: رزمندگان هشت سال دفاع مقدس خصوصیات خوب و خاصی داشتند در اوج مشکلات و کمبودها جانآنه می جنگیدند و با تقوای بالای خود تنها به قصد عمل به تکلیف الهی به جبهه آمده بودند و این حضور آنها خدا محور بود، نه برای هیچ گونه پست ومقام و یا حقوق و مزایایی...
سماواتی می افزاید: هدف اصلی آنها دفاع از کشور، دین و مذهب تشیع بود و در این مسیر خالصانه کار می کردند و نه اینکه در میانه راه از یر باز مسئولیت شانه خالی کرده و یا به دنبال مقام و موقعیت باشند.
وی در ادامه به حضور پرشور رزمندگان در صف نماز اول وقت در زیر باران تیر و خمپاره اشاره می کند و می افزاید: اگر فردی واقعا دل از دنیا و دنیاگرایی بریده باشد و توجه به معاد داشته باشد به این حالت می رسد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان می کند: در ذهن رزمندگان سال های دفاع مقدس این واقعیت با ایمان حک شده بود که این دنیا جای ماندن نیست ولی کسانی که مرگ را سرسری قبول کرده و اعتقاد قلبی به معاد ندارند این اصل را فراموش کرده و سرگرم دنیا شده و از مسیر اصلی هدف خلقت محرف می شوند.
وی در ادامه ضمن برشمردن ویژگی های ارزشمند جوانان امروز کشورمان به وجود برخی مسائل موجود در جامعه گریزی می زند و می گوید: تنها راه نجات در چنین مواردی برگشت به ارزش های دفاع مقدس می باشد، جوانان آن دوران ما بی نظیر بودند و اگر جوان امروز ما بهتر با این الگوها آشنا شوند می توانند، بفهمند که باید چگونه در برابر شرق و غرب ایستادگی کنند.
سماواتی با اشاره به خاطراتی از آن دوران و ضمن قدردانی از حمایت ها، صبر و تحمل همسران رزمندگان آن دوران و بازماندگان، مجروحان و شهدای امروز وطن، تصریح می کند: سال 64 بود که ازدواج کردم و در آن روزها هنوز برای تبلیغ به جبهه می رفتم و همسرم صبورانه باتمام اضطراب ها و نگرانی ها کنار می آمد و منتظر می ماند تا اینکه قطع نامه از سوی امام راحل پذیرفته شد و جنگ به پایان رسید.
وی در ادامه با اشاره به وضعیت فعلی جامعه و اکثریت جمعیت جوان آن ادامه می دهد: برای حفظ نوجوان ها و جوان هایمان از مسائلی که به هزار نوع رنگ و لعاب تلاش دارند تا در جامعه نفوذ کرده و جای باورهای مردم را بگیرند باید آنها را از دوران نوجوانی با بسیج و تفکر بسیجی آشنا کرد.
وی با ارزیابی که از نیروی مقاومت بسیج می گوید: نمی توان گفت که این تشکل مبرا از خطا و یا کاستی هاست ولی درکل تشکل مفیدی برای جوانان است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر لزوم بیان خاطرات سال های جنگ تحمیلی و رشادت های ملت ایران برای نسل های جدید، خاطرنشان می کند: مخصوصا رزمندگان دوران دفاع مقدس باید خاطرات و حرف های گفته و نگفته خود را برای فرزندان خود و یا حتی زمانی که با افراد فامیل جمع هستند بازگو کنند تا این روحیات برای همیشه زنده بماند.
وی تصریح می کند: متاسفانه بسیاری از بازماندگان آن دوران حتی به اندازه یک ساعت هم تا کنون در خصوص آن سال ها و خاطرات تلخ و شیرینش با فرزندان خود صحبت نکرده اند، تلویزیون جای این ارتباط را گرفته و فرزندان آنها اطلاعات مستندی از آن زمان در دست ندارند.
وی که در حال حاضر چهار فرزند دارد در پایان می گوید: مهم ترین آرزوی من اقتدار همیشگی ایران اسلامی و آگاه بودن جوانان این مرز و بوم به ارزش و توانمندی هایشان است و امیدوارم همچون جوانان سال های دفاع مقدس بتوانند مایه قدرت، عظمت و آبروی وطن عزیزمان باشند.
پایان پیام/
نظر شما