به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، «مقام رضا» از جمله مقامات برگزیده در آموزه های دین مبین اسلام است که هر کسی را توان بار یافتن به آن نیست مگر آنکه عامل به به نسخه های تجویزی دین باشد، البته امروز روانشناسی مدرن هم در تلاش است تا با شیوه خود رضایت را در بشر ایجاد کند اما بین این رضایت که بر ابزار و اسباب مادی و بیرونی بنا می شود با رضایتمندی دینی که ریشه معنوی دارد، تفاوت بسیار است.
از این رو، بر آن شدیم نحوه باریابی به مقام رضا در سبک زندگی را با دکتر محمدمهدی احمدی فراز، استاد دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی به بحث بگذاریم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:
تاکید روانشناسی مدرن بر رضایت همه جانبه شخص از زندگی و پاسخ به همه نیازهای فردی او چه تاثیراتی بر سبک زندگی دارد؟
رضایت مندی از مولفه های سلامت روان است؛ اگر فردی رضایت مند باشد طبیعتاً افسردگی و رفتار ناهنجار و نادرست او کمتر می شود. تحقیقات روان شناختی نیز موید این است که رضایت مندی سبب پذیرش بهتر مسایل زندگی است و در حوزه دین نیز مفهومی به نام «مقام رضا» داریم اما نوع نگاه رضایت مندی در حوزه روان شناختی با بحث رضا در مباحث دینی تفاوت دارد.
در این مجال چون مبتلابه مردم رضایت مندیِ روان شناختی است به آن اشاره می کنم. رضایت مندی از دیدگاه روان شناختی یک فرآیند قضاوتی-شناختی است که فرد کیفیت زندگی خودش را بر اساس مجموعه ای از ملاک ها ارزیابی می کند و بعد بر اساس این ارزیابی می تواند رویدادها و حوادث را بپذیرد و یا رضایت مند نباشد و نپذیرد.
اگر دقیق تر بشویم این فرآیند قضاوتی-شناختی بر اساس نگرش و باور فرد نسبت به موضوع شکل می گیرد. برای مثال اگر یک حادثه ای پیش بیاید یک نفر با این دید که این حادثه سبب شد در زندگی راه خود را پیدا کنم، راضی می شود واما در مقابل فرد ناراضی مدام دنبال مقصر می گردد و می گوید چرا این طور شد.
آیا می توان سطح و میزان رضایتمندی را در افراد دستکاری کرد و نگاه آنها را در این باره تغییر داد؟
بله، اگر بخواهیم رضایت مندی را در افراد ایجاد کنیم باید روی باورهای آنان کار کنیم، در بحث های اجتماعی متاسفانه به این موضوع فکر نمی کنند، برای مثال تمرکز خود را روی خواسته های بیرونی افراد قرار می دهند مثل مادری که دنبال این است که مدام خواسته فرزندش را برآورده کند ولو اگر آن خواسته مطلوب نباشد و فقط می خواهد او را راضی کند؛ اما معمول افرادی که چنین نگاهی به رضایت مندی دارند، نمی توانند مشکل را حل کنند.
پس اصل بحث رضایت مندی کار کردن روی باورهای افراد است البته به این معنا نیست که به خواسته هایشان توجه نکنیم، وقتی که روی باور کار شود در واقع سلامت روان تامین می شود و این رضایت مندی حتی بر سلامت جسمی فرد هم اثر می گذارد. الان در حوزه پزشکی بحثی با عنوان «عصب-روان-ایمن شناسی» وجود دارد که بر این مساله متمرکز است که اعتقادات فرد روی سیستم دفاعی بدن اش اثر می گذارد، یعنی وقتی رضایت مندی را از نظر روحی روانی به فرد آموزش دهیم او یاد می گیرد که چگونه راضی باشد. این رضایت مندی روی سلامت جسمی بیمار از طریق سلامت دفاعی بدن اش اثر می گذارد.
برای مثال در حوزه سرطان می گویند اگر کسی روحیه داشته باشد بهتر درمان شده و بهبودی برایش حاصل می شود؛ این یعنی اعتقادات روی سیستم دفاعی بدن اثر دارد و وقتی که سیستم دفاعی تقویت شود می تواند با بیماری مقابله کند.
پس رضایت مندی علاوه بر توجه به خواسته های بیرونی باید روی باورهای درونی نیز متمرکز باشد، وقتی که این رضایت مندی محقق شد هم بر سلامت روان فرد اثر دارد و هم سلامت جسمی او، همچنین است در روابط اجتماعی و خانوادگی و نتایجی که در زندگی برای انسان حاصل می شود.
چه طور می توان باور رضایت مندانه را بر اساس الگوی دینی و روش علمی در سبک زندگی نهادینه کرد؟
جا افتادن تعبیر «راضی بودن به رضای خدا» در سبک زندگی به عنوان آموزه ای دینی، به آموزش نیاز دارد و باید زیرساخت های اعتقادی آن فراهم باشد، در این باره در مجموعه کتب «مراقبت معنوی» که از سوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان منتشر شده است، صحبت کرده ایم.
بنابراین، برای افزایش رضایتمندی بر اساس باورهای درونی در سبک زندکی باید نیازسنجی معنوی انجام و تعارضات معنوی فرد شناسایی شود و بعد بر اساس الگوهایی که در مباحثی مثل دعا وجود دارد یک فرآیند طی و باور فرد ساخته شود.
نظر شما