به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از مشهد، امروز ۳۰ صفر سال ۱۴۳۹ هجری قمری مشهد مقدس همزمان با سالروز شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) غرق در ماتم و عزا شده بود و میلیون ها زائر که به عشق پابوسی امام رئوف به مشهد آمده بودند به سوگواری و مرثیه سرایی پرداختند و در غم این مصیبت بزرگ و جانسوز شیون و ناله سر دادند، در مشهد مقدس همچون سالهای گذشته مراسم عزاداری شهادت امام رضا(علیه السلام) برگزار شده بود و مردم عاشق و دلداده امام مهربانی ها از تمام مسیرهای منتهی به حرم مطهر با برپایی هیئت های مذهبی سوگواری می کردند.
تمام مسیرهای منتهی به حرم مطهر از خیابان های نواب صفوی، آیت الله شیرازی، طبرسی و خیابان امام رضا(علیه السلام) به روی تمامی وسایل نقلیه مسدود بود و فقط هیئت های مذهبی و مردم عزادار اجازه ورود به محدوده حرم مطهر را داشتند.
هیئت های مذهبی از چهار خیابان اصلی منتهی به حرم مطهر رضوی با سردادن نواهای سوزناک، زنجیر و سینه زنان به سوی مقصد که همانا پابوسی امام رضا(علیه السلام) بود رهسپار بودند، در این بین دیگر مردمان هم در کنار هیئت های مذهبی به عزاداری می پرداختند، گاهی هیئت ها از نظم و شیوه ای خاص در عزاداری کردن برخوردار بودند که این عده ای را وادار می نمود تا با تلفن های همراه خود مشغول فیلمبرداری شوند.
از میدان ۱۵ خرداد که به سمت حرم مطهر رفتم مناظر زیبای پخش نذورات در بین هئیت های عزاداری توسط مجاورین مشاهده کردم، مردم مشهد با همان عطوفت و مهربانی همیشگی که دارند زائران را تکریم می کردند و هر آنچه در توان داشتند به رسم میهمان نوازی به جا می آوردند، از میدان بسیج به بعد دیگر حتی جای سوزن انداختن هم نبود و نه تنها خیابان امام رضا(علیه السلام) بلکه خیابان های فدائیان اسلام و بهار هم مملوء از جمعیتی بود که با شوقی وصف ناشدنی به سمت مرقد امام رضا(علیه السلام) رهسپار می شدند، در این بین حضور نوجوانان با شوری وصف ناشدنی و حتی خردسالان با طبل های کوچکی در دست و سربندی بر پیشانی صحنه های زیبایی را تداعی می نمود به طوریکه این خردسالان سوژه عکاسان و خبرنگاران می شدند.
عزداراریها همچنان ادامه داشت، به سختی و مشقت خودم را از میان پس کوچه ها به خیابان نواب صفوی رساندم و باز هم سیل عظیم مردم عزادار را مشاهده کردم، حضور گسترده و تلاش پرسنل نیروی انتظامی برای برقراری نظم و آرامش ستودنی بود، وجود انبوه جمعیت برقراری نظم و امنیت را سخت تر می نمود اما این ماموران جان برکف نیوری انتظامی بودند که با متانت، صبر و تجربه خود باعث ایجاد نظم می شدند، در این میان ماموران راهنمایی و رانندگی هم برای تسهیل روند عبور و مرور زائراین و مجاورین می کوشیدند، در میان انبوه جمعیت آتش نشانان فداکار با حضور خود برای مقابله با هرگونه خطر و حادثه احتمالی آرامش خاطر را به مردم منتقل می کردند، مردان فداکاری که با خطر انداختن جان خویش باعث ایجاد آرامش می شوند.
همسو با سیل عظیم جمعیت خودم را به ابتدای ورودی حرم مطهر رساندم، به خاطر حفظ امنیت باید از دو گیت برای بازرسی می گذشتم، انبوه جمعیت و هیئت های عزاداری هم که می خواستند برای پابوسی به حرم مطهر مشرف شوند باید بازرسی می شدند و علی رغم حضور بسیاری از خدام برای تسریع در این امر اما باز هم صف های طولانی ای ایجاد شده بود، دقایقی زمان برد تا وارد حرم شوم اما جمعیت عزادار به حدی بود که حتی راه رفتم را هم به شدت مشکل می نمود، مردم عزادار وقتی به حرم مطهر وارد می شدند دیگر سر از پا نمی شناختند و اشکهایشان جاری می شد، برخی ها در ابتدای ورودی خود را به زمین می انداختند و سجده شکر به جای می آوردند، عده ای هم از اعماق وجودشان گریه می کردند و با ندای یا امام رضا(علیه السلام) یا امام رضا(علیه السلام) حاجات خود را طلب می کردند.
تمامی صحن های حرم مطهر رضوی بی اندازه شلوغ بود، مادران فرزندان کوچک خود رادر آغوش گرفته بودند، بزرگترها هم دست کوچکترها را گرفته بودند تا مبادا ازدحام جمعیت حادثه ای را رقم بزند، هر گوشه ای از حرم را نگاه می کردم زیبایی می دیدم، لحظات ناب دعا و طلب حاجت از امام رئوف، درد دل و بغض، گریه های بی امان، ناله های جانسوز و زیارت اولی هایی که دیگر به آرزویشان رسیده بودند.
نظر شما