داعش مثال واضح از آدمیانی است  که در ‌آن روزگار امام حسین(ع) را سر بریدند

خبرگزاری شبستان: پدیده داعش و جنایت کاری که این جماعت به ظاهر مسلمان و بالاتر از آن مدعی اسلام به اصطلاح ناب انجام دادند، نشان داد که انسان می تواند این چنین وحشی گری کند و دست به چنان جنایتی در واقعه کربلا بزند.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام دکتر سید سجاد علم الهدی، معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، طی سخنانی به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان به تبیین اهداف قیام عاشورا و مسایل پیرامون این نهضت پرداخت. آنچه که در ادامه می خوانید حاصل این مباحث است که در گزارش پیش رو ارایه می شود .

 

حجت الاسلام علم الهدی با بیان اینکه جلساتی که برای عزاداری امام حسین(ع) برگزار می شود بیشتر تذکر و یادآوری است، اظهار کرد: آن زمانی که برای ما واقعه عاشورا  و قیام کربلا را توصیف می کردند، می گفتند: یک مردم، جماعتی، یک شهر می آیند و سلاح به دست می گیرند و دوازده هزار نفر، سی هزار نفر، چهل هزار نفر(اعداد مختلفی را گفته اند) شمشیر به دست می گیرند و در روز روشن چنین جنایتی را انجام می دهند آن هم در برابر خاندان پیامبر(ص).

 

وی ادامه داد: ما در دل مان می گفتیم شاید در این مباحث اندکی اغراق و مبالغه شود اما زمان گذشت و ما یک سری تحولات عجیب و غریب را به چشم خودمان دیدیم و فکر می کنم  این بسیاری از چیزهایی که در تاریخ خواندیم و برایمان می گفتند را باورپذیرتر می کند، در واقع پدیده داعش و جنایت کاری که این جماعت به ظاهر مسلمان و بالاتر از آن مدعی اسلام به اصطلاح ناب انجام دادند، نشان داد که انسان می تواند این چنین وحشی گری کند و دست به آنچنان جنایتی در واقعه کربلا بزند.

 

علم الهدی گفت: جماعتی که همه چیز را با شمشیر پاسخ می دهند و از جنایات خود تصویربرداری کرده و در شبکه های مختلف نمایش می دهند و اینگونه نیست که به اصطلاح از دست شان در رفته باشد و فیلم برداری کنند، روی مساله کار تبلیغاتی رسانه ای می کنند. با دوربین هایی واضح ، نه اینکه بروند دزدکی و یواشکی فیلم بگیرند.

 

معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: این جنایات برای انسان باورپذیر کرد که چه قدر عده ای می توانند جنایت کار و پست باشند. این که برای ما نقل می کنند این جماعت برای حمله به خیام حرم از یکدیگر سبقت می گرفتند؛ فهمیدیم  می شود انسان به درجه ای از وحشی گری برسد که حتی اولین طریق اصول انسانی را زیر پا بگذارد.

 

وی افزود: می گفتند حرمله به عمد و به قصد گلوی نازنین علی اصغر (ع) را هدف می گیرد برای اینکه آن طفل را بکشد، ما هم می گفتیم در معرکه تیراندازی بالاخره افرادی بودند که تیراندازی کردند و اتفاقا یک تبر اتفاقی به این بچه خورد ولی داعش را که دیدیم متوجه شدیم که آدم ها چه قدر می توانند جنایت کار باشند که به طفل خردسال نیز رحم نکنند.

 

علم الهدی افزود: ما از داعش می شنویم و قضاوتی در موردش می کنیم، اگر بگوییم سپاه امام حسین(ع) آن هفتاد-هشتاد نفر یا نهایتا صد نفر (با خانواده و بچه ها) گرفتار دهها هزار داعشی شدند، دهها هزار خونخوار و موجودات پستی که هیچ حد و مرزی برای جنایات خود قایل نبودند سخن گزاف نیست. می گفتند وقتی امام حسین(ع) و یاران را به شهادت رساندند اسب ها را بر جنازه ها دواندند، کشتند اما این بساط چیست؟

 

این محقق تصریح کرد: اما گاهی آن عطش حیوانیت که البته نمی شود به حیوان هم جسارت کرد، آن عطش وحشی گری یک انسان با کشتن سیراب نمی شود انگار بعد از آن با بدن و جسم آن شخصی که کشته شده هم باید جنایت اش را ادامه دهد، امام حسین(ع) در کربلا با چنین جماعتی رو به رو شد. این که می بینید امام حسین(ع) با سپاهیان یزید سخن می گویند و خطبه برایشان می خواند. در عالم هیچ خطیبی تواناتر از امام حسین(ع) نیست و هیچ  عالمی عالم تر از حضرت نیست، کسی نیست که بتواند بگوید که من می توانستم با آنها بهتر از سیدالشهدا(ع) حرف بزنم، آن هم امامی که کلام اش با وحی همخوان است.

 

علم الهدی گفت: امام(ع) هرچه که بحث و استدلال می کند به دستور آن ملعون آن قدر سر و صدا می کند که این صدا اصلا به گوش نرسد و وقتی هم که به فرمان امام(ع) ساکت شدند انگار این صدا شنیده نمی شود و این منطق و کلام پذیرفته نمی شود، بسیار عجیب است. شاید ما یک زمانی فکر می کردیم مگر می شود چنین چیزی؟ وقتی انسان می بیند که انسان دیگری نه امام معصوم، می آید و از منطق اسلام و بالاتر از آن از منطق انسانیت می گوید رفتارش باید به گونه ای دیگر باشد ولی وقتی امام حسین(ع) دید که آنان اصلا با اسلام و دین و پیامبر کاری ندارند فرمود:  «کونوا احراراً فی دنیا کم». اما دیدیم که همین را نمی فهمند.

 

معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار کرد: بعضی از افراد داعشی را که گرفتند، عنوان کردند که این افراد را به شکل عجیبی شست و شوی مغزی دادند که بعد از ماه ها هنوز همان حرف ها را می زنند، وانگهی آدم آن قدر حق و باطل معیارها در ذهن اش دچار التقاط شده و این افکار نهادنیه می شود که حتی حق آشکار را نمی بیند. یکی از اسامی قرآن مبین است. مبین یعنی آشکار، امام حسین(ع) در معرکه کربلا بسیاری از قرآن استفاده کردند ولی این قرآن هم برای آنان کارساز نبود.

 

علم الهدی با بیان اینکه قضایای سال های اخیر واقعیت این جنایتی است که در حق اباعبدالله اتفاق افتاد، افزود: این جریانات واقعه کربلا را برای ما ملموس کرد، می شود که آدم اسم و قیافه اش آدم باشد و نماز هم بخواند ولی به گونه ای دیگر عمل کند. در واقعه کربلا وقتی حر با امام حسین(ع) مواجهه یافت امام(ع) از او سوال کرد که با ما نماز می خوانی یا مستقل که پاسخ داد پشت سر شما نماز می خوانیم. پس سپاه مقابل امام حسین(ع) نماز می خواندند پس می شود انسان مسلمان باشد و ظواهر را رعایت کند چه بسا ادعا مسلمانی داشته باشد ولی آن چنان جنایت کند.

 

وی گفت: جهت دیگر بحث آن است که خیلی وقت ها این مساله مطرح می شد که چرا حضرت خانواده اش را همراه برد؟ چرا طفل و نوجوان و کودک شیرخوار را با خود برد؟ بحث هایی مطرح شده است که چرا امام حسین(ع) حرکت کرد، او برای جنگ نرفته بود. جهتی که شاید ما غفلت کرده ایم یا خیلی ها نسبت به آن غافل بودند این است که گاهی وقت ها شما برای نشان دادن ماهیت طرف، چنین می کنید. اگر امام حسین(ع) خودش با یک عده مرد می رفتند هرگز نمی توانستیم در مورد خوی ددمنشی و وحشی این جماعت حرف بزنیم چون جنگ است .

 

علم الهدی افزود: ماهیت و جنس جنگ کشته شدن است. اگر امام حسین(ع) خودش تنها می رفت و با خانواده نمی رفت، هیچ کس نمی توانست بفهمد که جماعت مقابل چه کسانی هستند. امام حسین(ع) باید طفل شیرخوار را ببرد تا به مردم در طول تاریخ اثبات کند که اینان حتی به طفل شیرخوار هم رحم نمی کنند، امام حسین(ع) باید نوجوان را ببرد، امام حسین(ع) باید زن ها را ببرد، آدم های بی دفاع را ببرد. بیماری مثل امام علی بن الحسین هم باید در کاروان باشد. امام حسین(ع) با این حرکت اش درجه وحشی بودن، غیرانسانی بودن رفتار این افراد را به ما نشان داد. بسیاری از اوقات برخی فکر می کنند که مساله امام حسین(ع) فقط دین بود بلکه بحث امام(ع) فراتر از دین بود. بحث وجدان انسانی بود.

 

وی با بیان اینکه امام حسین(ع) انسانیت و حریت این جماعت را به چالش کشانید، افزود: بحث این نبود که امام(ع) امام شیعه است و آنها اهل سنت هستند و شیعه و سنی گرفتاری پیدا کرده و جنگ شده و در نهایت بگویند جنگ مذهبی است. متاسفانه اکنون این مباحث شبه انگیز زیاد شده است و فکر می کنم وظیفه ما شیعیان آن است ک این مباحث اعتقادی خود را مرتبا بررسی کنیم تا به شبهات پاسخ دهیم.

 

علم الهدی تصریح کرد: این که امام حسین(ع) خانواده اش را می برد دلایل مختلفی دارد از جمله این است که می خواهد محکی به عالم نشان دهد و بگوید که اینان وجدان و انسانیت ندارند و برای رسیدن به مقاصد خود اولیه ترین اصول انسانی را رعایت نمی کنند، اگر امام حسین(ع) می آمد و هزاران بار می گفت: اینان وجدان ندارند یک خطابه بود. اینکه می گویند پیام عاشورا فقط این کلمات و خطبه ها نیست بلکه مجموعه ای از رفتار کنش ها و واکنش هایی است که در عاشورا اتفاق افتاد همین است. بسیاری از اوقات ما از نظر فکری و اعتقادی دچار یک سری مشکلات می شویم که حتی اصول انسانی ما هم زیر سوال می رود.

 

معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: دین آمده است ما را به اوج انسانیت برساند، تعبیر خداوند فطرت الله است. ما بر یک فطرت الهی خلق شده ایم، دین آمده این حالت هایی که خداوند در وجود انسان نهادینه کرده است را به اوج برساند. دین آمده انصاف ما، عدالت ما، مروت و مهربانی را بالا ببرد. دین لکه روی پیشانی نیست، دین رفتارهای شکلی عبادی نیست. پیام عاشورا این است که انسان صوریات و ظواهر را حفظ کند ولی از مغز دین فاصله نگیرد.

 

علم الهدی گفت: جماعت مقابل امام حسین(ع) کسانی بودند که نمازهای جماعت شان ترک نمی شد. خیلی از آنها کسانی بودند که چه بسا اهل مستحبات بودند، حتی در مورد شمر بن ذی الجوشن که از ملعون ترین و منفورترین آدمهایی است که در ذهن است اهل عبادت بود. 

 

معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: از پیام های مهم عاشورا این بود که بگوید مردان و زنان! بدانید آن انسانیت، آن شفقت، آن مهربانی، آن حریت که پیام اساسی خداوند متعال و پیامبران برای  بشریت است گاهی وقت ها این چنین ملعبه شعارهای دینی می شود و کار به جایی می رسد که آنها امام حجت خدا را برای تقرب به خدا می کشند، طفل شش ماهه را برای رسیدن به خدا می کشند، امام حسین(ع) وقتی خانواده اش را با خود همراه کرد به این دلیل بود که این محک را به دست ما بسپارد و اینکه با چه جماعتی رو به رو هستیم.

 

وی ادامه داد: جماعتی که اولیه ترین اصول انسانی ر ا متعهد نیستند، به همین جهت است که می بینیم عاشورا با تمام تلخی اش به صورت تکه تکه برایمان نقل می شود. کل قضیه و مساله تصورش وحشتناک است، اینکه تصور کنیم که یک صد نفر به وسیله دهها هزار نفر محاصره شوند وحشتناک است، انگار برای هر یک نفر هزار نفر آدم است و بعد نه زن و بچه بلکه مردان شمشیر به دست خونخوار و جنایتکار.

 

وی با بیان اینکه این جماعت هیچ منطقی ندارند، افزود: امام حسین(ع) با هر روشی با آنان حرف می زند هیچ فایده ای ندارد. آن چیزی که در کربلا برای امام حسین(ع) بسیار سخت بود، آن شمشیرها نبود. امام حسین(ع) که می دانست کشته می شود، اصحاب که می دانستند کشته می شوند، دلواپسی امام(ع) نسبت به خانواده بود. بسیار نگران خانواده بود به همین جهت دستور دادند که در آن روزها و ساعت های آخر پشت خیمه ها خندقی بکنند و تا آن جایی که می شود  خار و خاشاک در خندق بریزند و کاری کنند که لااقل دشمن از پشت حمله نکند و در مقابل هم سپاه امام باشند و دفاع کنند. هر وقت می خواستند به امام حسین(ع) فشار بیاورند به خیمه ها حمله می کردند. این بود که امام حسین(ع) فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.

 

علم الهدی تصریح کرد: در روایت آمده است: « مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبهِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه» (هرکس در مصیبت امام حسین بگرید یا بگریاند و یا خود را به حالت گریه بزند،  جسدش بر آتش حرام شده و بهشت بر او واجب می گردد. گاهی انسان گریه اش نمی گیرد به هر دلیلی برخی کم گریه می کنند یا در حالت گریه نیستند. در این حدیث می گوید اگر کسی حالت گریه به خود بگیرد. ما در مجالس امام حسین(ع) نیامده ایم که یک نمایشی داشته باشیم، آمده ایم حزن و درد خود را نسبت به اهل بیت(ع) بیان کنیم.

 

وی ادامه داد: امام رضا(ع) به ابن شبیب فرمود:« یَا ابنَ شَبیبٍ! اِنْ کُنْتَ باکِیاً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلىّ بْنِ اَبى طالبٍ علیه السّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَما یُذْبَحُ الْکَبْشُ» (اى پسر شبیب! اگر بر چیزى گریه مى کنى، بر حسین بن على بن ابى طالب علیه السّلام گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند) .

 

 

 

 

کد خبر 659376

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha