خبرگزاری شبستان-هرمزگان؛
بابایشان شاطر نانوایی بود. روزی که دکتر گفت برای مداوای کوثر باید به تهران یا اصفهان بروید اصفهان رفتیم و از همانجا هم برای زیارت امام رضا(ع) راهی مشهد شدیم بعد از برگشت ۷ روز بعد بابای بچههایم سکته قلبی کرد و به رحمت خدا رفت. در منزل پدریام که ارث پدربزرگ دخترهاست، ساکن هستیم و از خودمان خانهای نداریم. فاطمه دختر بزرگم خودش مادر دوتا بچه است. زینب هم عقد کرده. و حالا من و کوثر و اشرف سه تایی باهم زندگی میکنیم.
کوثر هرسال معدلش 20 میشود، امسال هم 15 ساله شده و در کلاس هشتم درس میخواند. پنج سال است که کوثر را به شیراز میبرم. دکتر شیرازمیگوید تا 9 سال باید کوثر را به شیراز بیاوری باید لیزری عمل شود. میگوید اگر نتوانی، عمل هم منتفی است.
اشرف سه سالش بود که پدرش با سکته قلبی از دنیا رفت. الان که 10سالش شده و به وجود پدرش نیاز شدید داره، دست تنهایم. با فوت بابای دخترها به توصیه خواهر و برادر کمیته امداد ثبت نام کردم و یکسالی طول کشید تا تحت پوشش قرار گرفتم. دخترم اشرف رو هم مثل بقیه عادی به دنیا آوردم اصلاً به نظر نمیرسید که مریض باشه. بعد از یکماه احساس کردم چشم هاش میلرزد. دکتر گفت نابیناست. شهرستان هم بردیم گفتند نابیناست. این بار مطمئن شدم اشرف واقعاً نابیناست. وقتی میدیدم اشرف بهجز گریه حتی نمیتواند حرفی از دردهاش بزند فهمیدم فلج شده اینجا بود که به نیت کنیز حضرت فاطمه اسمش را "اسماء" گذاشتم خواستم تا زمانی که زنده است و خودم زندهام کنیزش باشم.
اسماء دوساله بود که دکتر مویدی گفت باید فیزیوتراپی کنید.20 جلسه بردمش فیزیوتراپی. حالا اسماء 10 ساله شده ولی من هفتهای دوبسته پوشاک میخرم. شبها به سختی میخوابد معدهاش کشش غذایی بیشتر از شیر را ندارد حتی سوپ هم با معدهاش سازگار نیست. شیر کم چرب باعث اسهالش میشود تا زمانی که بابایشان شاطر نانوایی بود و کارمیکرد برای مخارج دکترشان مشکلی نداشتم هرچند که بیمه نبود که اگر بود حداقل میشد از بیمهاش استفاده کرد. پرداخت هزینههای اسماء به قدری است که از توانم خارج شده. ان شالله پیش حضرت فاطمه بتوانم روسفید شوم. همیشه از خدا خواستم که به خاطر اسماء هم که شده مریضیهایم آزارم ندهند که بتوانم کنیرش باشم. دی ماه پارسال بود که از طرف کمیته امداد راهی کربلا شدم. دکتر گفت باید عمل کنی. گفتم نه اول کربلا. از کربلا که برگشتم رحم ام رو عمل کردم. برای همین عمل یک میلیون و 500 از کمیته امداد وام گرفتم که بعد از مستمریام 20 تومان کم میشد.
بعد از چهارماه از این عمل اولی، به خاطر دردهای دستم رفتم دکتر. آزمایش ماموگرافی نوشت. گفت یک غده هست که الان هم شدید شده. وقتی بابای دخترها از دنیا رفت خودم خیاطی میکردم پای چرخ بودم هزینه زندگی را با همین کارخیاطی در میآوردم؛ ولی به خاطر فشار زندگی و مریضی هام دکتر اجازه کارخیاطی را نداد. گفت به خاطر کار با دست راست نباید پای چرخ باشم. زیر نظر دکتر بندرعباس بودم اما برای عمل و یک عکس گفت یزد بروم. یزد هم گفتند باید مشهد بروی. دست آخر شیراز رفتم و عکس گرفتند.اینقدر دردم شدید بود که انتظار زنده ماندن نداشتم. بهرسختی که بود عمل کردم و غده از سینهام بیرون آوردند.
به خاطر وضعیت عمل سینهام با رفت و آمدهای زیاد برادرم، کمیته امداد قبول کرد که از مستمریام تا بعد از عمل سینهام کم نکنند. الان هم دستمبه قدری درد میکند که کشش بلند کردن وسیله سنگین را ندارد. حتی برای بلند کردن اسماء باید دونفر باشیم. قبلاً خودم حمامش میدادم و تمیزش میکردم. ولی شرایط مالی خیلی برایم سخت شده؛ زمان بارندگی سقف خانه چکه میکند و باید ظرف بگذارم تا موکت و لباسها خیس نشوند. با این وضعیت اسماء، کوثر و خودم هم توان اداره زندگی از دستم خارج شده. از مغازه دار محله یک میلیون و خوردی فقط برای شیر وپوشک اسماء بدهکارم.
برای خوردنیها هم از مغازه دیگری خرید میکنیم. بارها شده که باید از کسی قرض کنم تا شیر و پوشک دخترم اسماء را بتوانم تأمین کنم. خانوادهام هم آدمهای ضعیف و فقیری هستند... یک نامه هم به امام جمعه بندر نوشتم که اگر خمس و زکاتی به من که سیدم پرداخت شود که حداقل از این پولی را خودم بتوانم حداقل استفاده کنم چونکه از صدقه چیزی به من نمیرسد. اما تا الان هیچ اقدامی نشده. حتی با موسسه خیریه آبشار بندرعباس هم تماس گرفتم گفتند هنوز نمیتوانیم...
و حالا سید زهرای 41 ساله اهل و سالن روستای دهو میناب این روزها به خاطر تحمل سختی و دردهای زندگیاش و نذرش به حضرت زهرا به ظاهرمیخندد. میگوید: با همه این گرفتاریها برای بزرگ شدن دخترها و شفایشان تا جایی که میتوانم میدوم. او میگوید یکی از حامیان کوثر که به تازگی با سیده زهرا و دخترهایش دوست شده،خودش هم با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند...
*فرنگیس حمزه یی .خبرنگار و فعال رسانهای استان هرمزگان
*خبرگزاری شبستان پیرو رسالت دینی و حرفهای خود به زودی چندین داستان از وضعیت و شرایط زندگی آدمهایی را منتشر خواهد که نیازمند دستگیری خیرانی و دستهای سخاوتمندی است که قلبشان برای همنوعانشان میتپد. مخاطبان سخاوتمند میتوانند برای حمایت از نیازمندان این داستانها به خبرگزاری شبستان یا کمیته امداد استان مراجعه کنند.
نظر شما