به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان، مجید سعیدیان در 18 بهمن 1343 در کرمان متولد شد و پس از حضور در جبهه های حق علیه باطل در سن 23 سالگی در هشتم مرداد 1362 در منطقه مهران به درجه رفیع شهادت رسید و پیکرش در سال 1366 تفحص شد.
مادر شهید نقل کرده است: هنوز درسش تمام نشده بود كه تصميم گرفت به همراه برادرش مهدي برود جبهه. مجيد در رشته رياضي فيزيك تحصيل مي كرد، استعداد خوبي در درس خواندن داشت، هر سال با معدل بالا قبول مي شد. همه آرزويم اين بود هر چه زودتر ديپلمش را بگيرد و وارد دانشگاه شود.
آن روز وقتي كنارم نشست و گفت تصميم دارم همراه مهدي بروم جبهه، قبول نكردم و راضي به رفتنش نشدم. گفتم: «امسال سال آخر دبيرستان هستي، اجازه نمي دهم مدرسه است را رها كني و بروي جبهه.» گفت: «نگران درس خواندنم نباش، من همان جا هم مي توانم درس بخوانم.» قبول نكردم و خيلي محكم گفتم نه. بلند شدم از اتاق بيرون رفتم، دنبالم راه افتاد با خواهش و تمنا خواست راضي شوم به رفتنش. اول قبول نمي كردم اما دلم تاب نياورد، كم كم با اصرار بيش از حد او رضايت دادم همراه برادرش مهدي بروند.
روزي كه قرار بود با يكديگر عازم شوند تا درب خانه بدرقه شان كردم وقت خداحافظي رو به مجيد كردم و گفت: «مجيد جان مراقب رفتارت باش مادر، يک وقت حرفي نزني كه جلوي بچه ها آبروي برادر بزرگت برود، به او بي احترامي نكني.»
مجيد دست روي چشمهايش گذاشت و با لبخندي كه روي لب نشاند گفت: «چشم مادر نگران نباش.» بعد نگاهي به مهدي انداخت و ادامه داد: «من نوكر آقا مهدي هستم.» آن روز هر دو از خانه بيرون رفتند، من تا انتهاي كوچه با نگاهم بدرقه شان كردم.
وقتي وارد خانه شدم دلتنگي عجيبي وجودم را فرا گرفت، خودم را محكم نگه داشتم كه گريه ام نگيرد. رو به آسمان كردم و گفتم: «خدايا پسرهايم را در راه تو و دين تو فرستادم جبهه، ميگن اينها سربازان امام زمان هستند، پس خودت در پناه آقا حفظشان كن، يا من هر دو را زنده ببينم و يا شهيد.» يك سال بعد در عملياتي خبر آوردند هر دو مفقود شده اند و من مدت ها آنها را نه زنده ديدم و نه شهيد.
نظر شما