موضع فیلسوفان مسلمان نسبت به زبان مغفول مانده است

خبرگزاری شبستان: یک استاد دانشگاه با بیان اینکه عنوان «فلسفه اسلامی و زبان فارسی» اساسا رنگ و بوی غربی دارد، گفت: این مضمون، مضمون قرن بیستم و نیچه ای است.

به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر حسین کلباسی، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم عصر دیروز در دومین نشست تخصصی فلسفه و فارسی با عنوان " فلسفه اسلامی و زبان فارسی " که در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد در مورد سابقه توجه فیلسوفان به مقوله زبان گفت: آنجایی که ارسطو می گوید انسان موجودی ناطق است، صرفا منظور نطق زبانی نیست.در نوشته های معروف کلاسیک همچنان پایدار همچون رسانه معروف کراتیلوس سخن از این است که زبان و لفظ آیا اعتباری است یا خیر. در سه رساله ارسطو مقام لفظ و واژه را می بینیم. کتاب " فلسفه دیگری برای تاریخ " یکی از درخشان ترین کتاب های فلسفی است. در این کتاب مسئله زبان طوری طرح شده که امروزه در فضای پست مدرن مطرح شده است.

 

دکتر کلباسی تصریح کرد: وقتی هگل می گوید وظیفه من این است که به زبان آلمانی فلسفه را بیاموزم، این یک مسئله تشریفاتی نیست. در تاریخ غربی در 1779 اولین ویراست کتاب نقد اول توسط کانت نوشته شد که اولین زبان فلسفی جدی به زبان آلمانی است. کتاب کانت بسیار زمخت است و درسی و تعلیماتی نیست. این اثر از نظر بلاغت و فصاحت قابل تعلیم نیست. آخر قرن نوزدهم نیچه زبان را به عنوان مقوله اصلی در فلسفه مطرح می کند. نقد زبانی و ادبی فلسفی با نیچه رقم خورده است. در دوره معاصر و فضای پست مدرن بحث متن مورد توجه بوده است.

 

وی با بیان اینکه ادعایی در فلسفه اسلامی ندارم، عنوان کرد: معلم مشهور فلسفه اسلامی نیستم. به عنوان کسی که در فلسفه غرب نوشته و درس داده وقتی را هم در باب تاریخ فلسفه اسلامی مصرف کنم، می گویم موضوع فیلسوفان مسلمان نسبت به زبان مغفول مانده است. بخش قابل توجهی از رساله معروف الحروف فارابی به ساختار زبان یونانی و سریانی برمی گردد. عجیب است که برخی مورخان هنوز می گویند فارابی و ابوعلی سینا موضوع فلسفی را موجود می دانند. این موجود، موجود ارسطویی نیست. رساله الحروف فارابی به لحاظ توجه به این مقوله شگفت انگیز است و البته به عنوان موسس فلسفه اسلامی می تواند هموارکننده راهی باشد که فیلسوفان مسلمان از مقوله زبان غافل نبودند. ابن مسکویه در قرن پنجم بوده است. در باب او نوشته های قابل توجهی داریم. از جمله آثار وی که برای این مجال مناسبت دارد کتاب آداب العرب و الفرس است.

 

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه عنوان " فلسفه اسلامی و زبان فارسی " اساسا رنگ و بوی غربی دارد، افزود: نسبت فلسفه اسلامی و فارسی سبقه غربی دارد. این نسبت اساسا و در بدو امر در سنت ما چندان برجسته نیست. مسئله شعر و فلسفه از لحاظ بافت و ساخت به قرن چهارم و پنجم یعنی به زمان افلاطون و ارسطو برمی گردد. عنوان فلسفه اسلامی و زبان فارسی عنوان قرن چهارمی و پنجمی نیست. این مضمون، مضمون قرن بیستم و نیچه ای است. این عنوان تاملات نیچه ای است.

 

دکتر کلباسی خاطرنشان کرد: این سوال مطرح است که آیا زبان فارسی قدرت و استطاعت انتقال مفاهیم فلسفه را دارد یا نه؟ این سوال پاسخی نخواهد داشت. آنجایی که نیچه کلمات پیش سقراطیان را با کلمات پس ارسطوییان مقایسه می کند، می گوید زبان سقراطی با زبان پس ارسطویی مشابهتی ندارد. این نکته که زبان فارسی در نوشته های حکما و فیلسوفان ما کمرنگ بوده دلایلش از لحاظ تاریخی روشن است. اهل ادب و متخصصان زبان فارسی باید پاسخ دهند و بگویند دلیل خواندن شاعران بزرگ ما به لفظ حکمت چیست؟ دلیل اینکه آثار آنها به دواوین حکمی خوانده شده است، چیست؟ گنجاندن حکمت و معنای حکمت در منظومه سبزواری چگونه است؟ وقتی نیچه از شعر سخن می گوید، این شعر الزاما بیان قافیه دار نیست. زبان فارسی شعر زبان قافیه دار است. اثر منظوم تابع یک سری مقررات و بیان مشخص و منظم است.

کد خبر 641034

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha