به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، شانزدهمین قسمت از برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی بر روی آنتن رفت. مهمانان این قسمت از برنامه ماه عسل، دو بانو بودند که فرزندان آنان تحت پوشش «طرح محسنین» قرار گرفته بودند.
یکی از میهمانان زن در پاسخ به پرسش علیخانی که آیا خود تان دوست داشتید به این برنامه بیاید گفت: از ته دل دوست داشتم در برنامه ماه عسل حضور پیدا کنم.
دوست دارم مردم به امثال من کمک کنند. دوتا فرزند دارمِ. سال هاست همسرم من و بچه هایم را ترک کرده است. آن هنگام که بود و هنگامی که نبود، برای من فرقی نداشت. همه بدبختی های زندگی را تنهایی بر دوش گرفتم. مریض شده ام و قندم بالا رفته است. دیگر توان کارم ندارم. در طرح محسنین خیرین کمک کردند یک خانه برایم خریدند. کرایه خانه نداشتم بدهم. مریض بودم. پول پیش دو میلیون تومان به صاحبخانه داده بودم، همه را برای اجاره برداشتند. وقتی دخترم می خواست به اول ابتدایی برود از همه می خواستم برای دخترم لوازم التحریر و لباس بخرد. منت همه را می کشیدم. طی طرح محسنین وضعیت زندگی ما بهتر شد.
مهمان دوم برنامه نیز می گوید: طرح محسنین در زندگی من خیلی تاثیر داشته است. یک فرزند دارم و همسرم از کار افتاده است. تقریبا 10 سالِ نمی تواند کار کند. در دهات بودم. به خاطر کمبود امکانات و فرزندم به شهر آمدیم. مستاجر بودیم. حمام نداشتیم. روزی صاحبخانه وسایلمان را بیرون انداخت. تلویزیون نداشتم، پسرم خیلی تماشای برنامه های تلویزیون را دوست داشت. صاحب خانه اجازه نمی داد که فرزندم به خانه اش برود و تلویزیون تماشا کند.
بردارم در یک بیابان که تنها سه خانه در آنجا وجود داشت، خانه ای داشت. آن خانه هیچ امکاناتی نداشت. 6 ماه با نور فانوس زندگی کردم.
فاطمه و مهدی فرزندان میهمانان برنامه ماه عسل به صحنه می آیند.احسان علیخانی درخواست می کند تا چهره این دو کودک از دور نشان داده شود.
مهدی درباره ی خود می گوید: سال 91 حامی پیدا می می کنم. نمی توانستم شهریه باشگاهم زا بدهم. کاراته کار می کنم و در مسابقاتی که در مشهد و تهران برگزار شد اول شدم. ارزو دارم درالمپیک برای ایران رتبه بیاروم.
از وقتی حامی دارم، شهریه باشگاهم را هم به موقع می دهم. از وقتی حامی کمک مالی می کند، مثل قبل نیست که به ارزو هام دیگر نرسم. به خیلی از آرزوهایم می رسم.
فاطمه نیز فرزند یکی دیگر از میهمانان می گوید: از وقتی حامی دار شدم وضعیت زندگی ما بهتر شده است. من اولین آرزوم این است که با پای پیاده کربلا برم و عمو پورنگ را از نزدیک ببینم. درسم در کلاس اول بد بود. خانم رفیعی معلمم خیلی خوب به من حروف الفبا را در کلاس دوم درس دادند. معلم کلاسِ اولم چون مشکل داشت به ما خیلی خوب درس نداد. خانم رفیعی برای من در مدرسه تولد گرفتند. خیلی خوشحال شدم.
دو حامی طرح محسنین نیز به برنامه ماه عسل می آیند و خانمی جوان که حامی مهدی است می گوید: از طریق برنامه ماه عسل با طرح محسنین آشنا شدم. خوشحالم که حامی مهدی شدم. اولین بار مهرماه بود که با خود فکر کردم این بچه به مدرسه می خواهد برود به چه وسایلی نیاز دارد. از مددکار مهدی پرسیدم که می توانم او را ازنزدیک ببینم که مددکار گفتند باید خانواده اش اجازه دهند. مادر مهدی این لطف را کرد و به من اجازه داد تا مهدی را از نزدیک ببینم.
او تصریح می کند: من اصلا پولدار نیستم. حقوق جزیی دارم. خیلی جاها از کسی دیگر قرض می گیرم.
امیرحسین نیز یکی دیگر از حامیان می گوید: من بچه پول دار نیستم. آدم ذاتا دوست دارد به دیگران کمک کند. من از برنامه ماه عسل با طرح محسنین آشنا شدم. که حامی شدم. از اینکه حامی هستم،حس خیلی خوبی دارم.
در پایان برنامه ماه عسل، رییس فدارسیون کارانه تماسی با برنامه گرفتند و گفتند مهدی را به یک تورنمت بین المللی اعزام می کنند. همچنین هر دوخانواده به سفر کربلا می روند.
نظر شما