به گزارش خبرگزاری شبستان از خرم آباد،
سيد حسين موسويان در سال 1342 در روستاي سنج شهرستان اليگودرز در خانواده مذهبي و با صفا به دنيا آمد.
وي دوران تحصیلات ابتدائي خود را در روستاي سنج به پايان رسانيد وبرای دوران راهنمايي به شهرالیگودرز رفت و در این هنگام همزمان با پیروزی مبارزات مردمی در و همپای دیگران در این مبارزات شرکت داشت.
سید حسین، در تظاهرات های مردمی مشارکتی فعال داشت و یک بار در زمان تظاهرات مورد هجوم ساواک واقع شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
وی در آن زمان، تحصيلات را رها كرده و به جامعه روحانيت پيوست، چون عاشق و طالب علم حوزوی بود و در حوزه علمیه الیگودرز مشغول کسب علم شد.
با شروع جنگ تحمیلی و تشکیل بسیج مردمی، سید حسین خود را واحد بسیج رسانید و عازم جبهه نبرد حق علیه باطل شد.
وی پس از مدتی به عضويت سپاه پاسداران درآمد و فعاليت خود را در لباس سپاه و با هدف حفظ ارزش هاي اسلامي ادامه داد.
سید حسین در تيث 72 محرم مشغول خدمت شد و فرمانده گرادن رزمي سلمان فارس شد، وی در عمليات هاي مختلفي شركت کرد و در نهایت و در لشكر 57 حضرت ابوالفضل( ع)لرستان به عنوان فرمانده گروهان شهيد توكلي منصوب شد.
سید حسین در عملياتهاي شاخ شمران-حاج عمران -كربلا 4، 5 و 9شركت داشت است و در نهایت در23 دی ماه سال 65 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
خاطرات شهيد سيد حسين موسويان
یکی از دوستان و همرزمان شهید نقل می کند که در دوران آموزش عمومي سپاه در پادگان شهيد غيوري اهواز مشغول آموزش بوديم كه از طریق بلندگو اعلام شد بیمارستان های اهواز برای مجروحین نیاز به خود دارند.
وی با اشاره به اینکه شهید سید حسین موسویان تپش قلب داشت و نمی توانست اهدای خون داشته باشد، بیان کرد: به رغم بیماری خود را به مرکز اهدای خون رساند و با اصرار زیاد موفق به اهدای خون شد.
وی افزود: در عملیات كربلاي 5 به عنوان فرمانده گردهان خيلي فعال بود و یک روز به دل دشمن رفته بود و چند عدد سلاح جنگي غنيمت گرفتند بود.
این همرزم شهید، ادامه داد: شب عمليات بود و نماز مغرب مي خوانديم و نيروها آماده حركت بودند كه به خط مقدم اعزام شوند ما آمديم خدمت رزمندگان با تك تك آنها روبوسي كرديم و حلايت طلبيدم و خداحافظي كرديم.
وی افزود: متوجه شدم كه سيد حسين شال سبزي سر كمر بسته است از ايشان پرسيدم چرا شال سبز به كمر بسته ايد گفت فردا شب شهيد مي شوم و مي خواهم ماند جدم با شال سبز شهيد شوم.
وی بیان کرد: در 23 دی ماه سال 65 در عملیات کربلای 5 پس از اقامه نماز مغرب و عشاء با شال سبزی به کمرT قصد رفتن به خط مقدم را داشت.
همرزم شهید، ادامه داد: سید حسین همواره شال سبزي به كمر مي بست و عنوان می کرد: شال سبز به كمر مي بندم تا مانند جدم حسين شهيد شوم.
وی ادامه داد: سید حسین در این عمليات شجاعانه جنگید و حماسه بزرگي آفريد كه از طرف فرمانده تيپ به خط مثلثي عراق اعزام شد(خط مثلثی كه جاي حساسي است كه دشمن در آن جا قوي بود و جنگ تن به تن داشته اند.
همرزم شهید، بیان کرد: سید حسین در خط مثلثی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و با اصابت خمپاره 120 به سينه شهید شد.
وی افزود: با شهادت سید حسین خط مثلثي فتح مي شود و حاضران در این عملیات خاطرات زیادی از حماسه آفرینی این شهید را در سینه دارند.
وی که هم شهری شهید حسین موسویان است، ادامه داد: وقتي كه به مرخصي مي رفتیم، سید حسین هم وقت خود را صرف نماز شب و قران و دعا مي كرد و هر وقت به دعای كميل مي رفت آنقدر گريه و ناله مي كرد كه زير دستش بود خيس مي شد.
وصيت نامه شهيد سيد حسين موسويان
اي اهل ايمان سلاح بر گيرد وآن گاه دسته دسته يا همه به يكبار متحد براي جهاد بيرون رويد.
سلام بر يگانه مرد جهاد اميد محرومان سالار مردان امام زمان (ع) و رهبر كبير انقلاب و دورود بر عاشوارئيان عصر امروز و سلام بر جنگجويان غیور جنوب كشور اسلامي من جبهه را بر خود واجب دانسته تا به نداي امام عزيز لبيك گفته باشم و پاي در جبهه حق عليه باطل نهادم بعد از فداكاري و ايثارگري جان خود را فدا كنم.
به وحدا يكتا سوگند ياد مي كنم كه تا آخرين قطره خون نا قابل خودم، پا عقب قدم نمي گذارم و تا خون كاظم، محمد، سيد حجت و مهر علي موسوي مي جوشد و ما هم مي خروشيم.
من از شما مردم در خواست مي كنم كه دست ازمکتب امام حسين (ع)، راه امام خمینی و ولايت فقيه بر نداريد.
نظر شما