به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: مدل حکومتی حضرت امیر(ع) نمونه و الگوی کاملی است که امروز بتوانیم بر اساس آن حرکت کنیم. امیرالمومنین(ع) در طول دوران حکومت کمتر از پنج سال خویش، به اندازه ای در برقراری عدالت و قسط اهتمام داشتند که حتی دشمنان ایشان نیز بر وجهه عدل نگر امام(ع) تاکید داشتند.
از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت امیرالمومنین امام علی(ع) بر آن شدیم تا رویکرد حضرت امیر(ع) در میدان سیاست به ویژه برخورد با مخالفان و منتقدان را بررسی کنیم. این بحث را با حجت الاسلام دکتر احمد رهدار، رییس موسسه فتوح اندیشه قم به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:
حضرت امیر(علیه السلام) در مواجه با شرایط مختلف سیاسی در دوران حکومت شان چه رویکردی را اتخاذ می کردند؟ اساسا شیوه حکومتی حضرت(ع) بر چه اصولی استوار بود؟
در آغاز باید گفت برخی از ویژگی های حکومتی حضرت امیر(ع)، ناشی از مقام عصمت ایشان است؛ برای مثال وقتی می خواهند استاندار یا فرمانداری را در جایی تعیین کنند معمولا به اتاق شخصی خود می رفتند و با خدا خلوت می کردند و متناسب با برداشتی که از جامعه عصر خود داشتند، حکم هر کسی را می دادند و اعظام شان می کردند. البته این بدان معنا نیست که امروز نیز بگوییم حاکم ما هم باید برود پشت در بسته و بعد احکامی را یک طرفه برای افرادی جعل کند، طبعا به دلیل اینکه حضرت امیر(ع) با مقام عصمت چنین رویکردی را داشتند اما جامعه امروز و برای حکام ما که غیر معصوم هستند، روی عقلانیت جمعی تاکید است.
اکنون به بیان برخی دیگر از ویژگی های حضرت امیر(ع) در دوران حکومت می پردازیم.
نخست آنکه حکومت حضرت امیر(ع)، خطوط قرمزی دارند. خطوطی که از ابتدا تا پایان کار بر آن تحفظ داشته است. برای مثال در ماجرای شورای شش نفره، عبدالرحمن عوف به حضرت(ع) پیشنهاد داد که من حاضرم به شما رای دهم به شرطی که بر سنت رسول الله(ص) و سنت شیخین عمل کنید؛ حضرت(ع) می فرماید: «من بر سنت رسول الله عمل می کنم نه شیخین». بعدها حضرت امیر(ع) مورد استنطاق قرار گرفت و برخی عنوان کردند که در آن زمان با توجه به شرایط می پذیرفتید و بعد بر اساس سنت رسول خدا(ص) عمل می کردید و اگر سوالی هم شد بر همان اشتراکات دست می گذاشتید. حضرت(ع) پاسخ می دهند: «نمی خواهم پایه حکومت خود را بر اساس دروغ بگذارم.»
در طول دوران حکومت حضرت امیر(ع) نیز افرادی می گویند ما حاضریم با شما بیعت کنیم و در خدمت شما باشیم. حضرت(ع) هم می دانستند این افراد آدم هایی هستند که اگر بیعت نکنند و از قلمرو حکومت خارج شوند از دست شان هر نوع خرابکاری بر می آید ولی با این وجود ایشان شرط و شروط آنان را نپذیرفتند، از جمله شروط شان این بود که از این زمان به بعد قوانین، همان قوانین شما باشد ولی این قوانین عطف بما سبق نشود به این معنا که آنچه ما از بیت المال برداشتیم را کاری نداشته باشید و از حالا به بعد عدالت شما باشد که حضرت امیر(ع) در پاسخ فرمودند: «به خدا سوگند! اگر ببینم آنچه را بیهوده از بیت المال، به این و آن بخشیده یا به مهر زنان یا بهای کنیزان داده اید، آن را باز می گردانم».
یا در ماجرای مخالفت و درگیری هایی که معاویه ایجاد کرد نیز این مساله مشخص بود که معاویه از اخلاق امیرالمومنین امام علی (ع) که اخلاق انصاف، حقیقت و صدق است سوءاستفاده و حیله می کند ولی حیله معاویه باعث نشد که حضرت امیر(ع) اصطلاحاً از کوره دَر روند، یکبار حضرت امیر(ع) سوگند یاد می کنند که معاویه از من زرنگ تر نیست؛ او دارد حیله می کند و من نمی خواهم با حیله مدیریت کنم.
این رویکردهای حضرت امیر(ع) می تواند به عنوان یک قاعده برای ما در مقام اداره جامعه کارگشا باشد. ما گاهی مرز بین مصلحت و غدر(نقض عهد) را تشخیص نمی دهیم یا اصلا نیامده ایم تئوری پردازی کنیم که این سبب می شود در مقام اداره کشور به نام مصلحت، حیله ورزی کنیم! چیزی که حضرت امیر(ع) به صراحت در روش خود نفی می کنند.
حضرت امیرالمومنین(ع) مصلحت سنجی داشتند ولی مصحلت ایشان یک مرز مشخص با غَدَر(نقض عهد) داشت. مصلحت ورزی امام علی(ع) هرگز از سوی کسی به عنوان حیله فهم نشده است. امروز اما بسیاری اوقات به دلیل مشخص نکردن مرزها و مصلحت عمل می کنیم ولی در واقع عملکردمان از جنس غدر و حیله است.
نتیجه اینکه حضرت امیر(ع) همواره خطوط قرمزی در عملکرد خود داشتند و هر کسی که در مدار حکومت حضرت(ع) قرار می گرفت می دانست که در محدوده خطوط قرمز ایشان نباید حرکت کند. تاریخ شواهد فراوانی دارد از جمله اینکه یکی از محبان امیرالمومنین امام علی (ع) در دوران حاکمیت حضرت(ع) دزدی کرد و شرایط دزدی هم به گونه ای بود که طبق فقه اسلامی، باید دست او را قطع می کردند، حضرت(ع) دست این فرد را قطع کردند اما آن شخص به اندازه ای محب حضرت(ع) بود که بعد از آن نیز وقتی وسط اجتماع آمد با وجود طعنه هایی که مردم به او می زدند در مدح عدالت امیرالمومنین امام علی(ع) اشعاری را سرود.
حضرت(ع) نسبت به نزدیک ترین کسان شان نیز سخت گیری های عحجبی داشتند؛ عبدا الله بن عباس، پسرعموی ایشان و از مفسران قرآن و جزو قراء سبعه به شمار بود او استانادار حضرت(ع) در بصره بود و وقتی که مخالفان به بصره حمله کردند و فرمانداری این شهر را اشغال کردند، این شخص ترسید که خزانه را خالی کنند و بعد با بیت المال مسلمین بروند و علیه حکومت حضرت(ع) کارهایی بکنند. ابن عباس کل خزانه را قبل از اینکه به دست دشمنان برسد برداشت و به سمت مکه فرار کرد. وقتی به مکه رسید آموزش قرآن داشت و تا آخر عمرش نیز در مکه ماند با این حال حضرت امیر(ع) در نامه ای پر ار عتاب به او فرمودند: «چرا بیت المال مسلمین را برداشتی؟» (با اینکه این مبلغ در راه قرآن و آموزش قرآن صرف شده بود).
آیا الهاماتی از این سیره و برخوردها را در زمامداران معاصر نظام و انقلاب هم داریم؟
قطعاً؛ امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این چنین رویکردی با نزدیکان خود داشتند. من در خاطرات مربوط به امام خوانده و شنیده ام که نزدیکان امام(ره) می گفتند: ما بعد از چند دهه ارتباط نزدیک با ایشان و با وجود روابط عاطفی که با امام راحل داشتیم و با وجود اینکه امام مهربان بودند، از ایشان می ترسیدیم، یعنی حالتی بین خوف و رجا، چراکه قاطعیت امام راحل به گونه ای بود که سر اشتباهات و تکروی های ما مماشات نمی کردند و بازخواست می کردند.
در عین حال اخلاق و عطوفت امام راحل سر جایش بود. یعنی قاطعیت ضد عاطفه و مهربانی نیست، اینکه از حضرت امیر(ع) قاطعیت و تحفظ بر خطوط قرمزشان را می بینیم نباید این گونه برداشت شود که حضرت امیر(ع) انسان خشکی بوده اند و تعامل با ایشان ممکن نبود. اتفاقا ایشان در عین عطوفت، قاطع بودندند.
از ویژگی های مهم و بارز حضرت امیر(ع) عدالت ایشان است که در دوران حکومت خود همواره در عرصه های مختلف شاهد آن بودیم. عدالت امیرالمومنین امام علی(ع) مَثَل تاریخی شده است. حتی سرسخت ترین دشمنان امام علی(ع) مثل معاویه و عمروعاص هم به عدالت علوی متعرف اند.
جرج جرداق، نویسنده کتاب «صوت العدالة الانسانیة» فردی است که در طول حیات خود در مورد امام علی(ع) آثار مختلفی را به رشته تحریر در آورد. من او را از نزدیک دیدم و جلسه ای با وی داشتم. از او سوال کردم که بین ویژگی های حضرت امیر(ع ) کدام ویژگی بیشتر تو را مجذوب کرد؟ بی درنگ گفت: عدالت و به همین علت هم عنوان کتابی که در مورد علی نوشتم به نام عدالت مزین کرده ام.
ما امروز زیاد رنج می بریم آن هم از بی عدالتی هایی که احیانا مسئولین ما انجام می دهند. مثلا احکامی را وضع می کنند و در مورد نزدیکان شان یک مدل و در مورد سایر مردم به گونه ای دیگر اعمال می شود و معتقدم از پاشنه آشیل های نظام اسلامی همین مساله می تواند باشد.
امیرالمومنین امام علی(ع) در مواضع سیاسی و برخورد با نزدیکان در حوزه مسایل سیاسی، چه دوراندیشی هایی داشتند؟
برای تبیین این دوراندیشی در عملکرد حضرت(ع) مثالی می زنم: در ماجرای درگیری ها و مخالفت هایی که عایشه، همسر پیامبر(ص) با حضرت(ع) داشت و به راه افتادن جنگ جمل، بر حضرت علی(ع) جفا شد و بعضا بهترین یاران ایشان از حضرت(ع) رویگردان شدند.
با این حال وقتی جنگ به پایان رسید، حضرت امیر(ع) با همسر پیامبر(ص) در کمال حرمت رفتار کرده و او را از بصره به مدینه فرستادند. حال تصور کنید اگر هر کاری جز رویکردی که حضرت امیر(ع) در آن جنگ انجام داد صورت می گرفت، چه می شد.
همچنین، در ماجرای صفین، با وجودی که اطرافیان در مورد اشعث بن قیس گفتند که او منافق است، اما حضرت(ع) او را نکشت و بعدها توضیح داد که از نسل آینده این شخص افرادی به وجود می آیند که برای اسلام مفید هستند از جمله ابن سکیت که با دفاع جانانه خود از امیرالمومنین امام علی(ع)، از سوی متوکل عباسی به طرز فجیعی به شهادت رسید.
برخی از این دوراندیشی ها نظیر آنچه که عنوان شد و در مورد آینده هستند، خاستگاه عصمت دارند که حضرت امیر(ع) داشت.
اما نکته آخر در مورد شیوه های حکومتی حضرت امیر(ع) نسبت به مخالفان سیاسی بود. تا زمانی که این مخالفان مرتکب اقدام عملی نمی شدند حضرت(ع) به آنان کاری نداشت، چنان که در تاریخ آمده است که بسیاری از مخالفان به دارالاماره می آمدند و امام (ع) را نفرین می کردند اما حضرت(ع)با آنان کاری نداشتند. در حکومت نزدیک به پنج سال حضرت امیر(ع) سه جنگ صورت گرفت و هر سه آنها، جنگ مسلمان با مسلمان است و به ویژه در جنگ اول و سوم، یعنی جنگ جمل و نهروان. نحوه برخورد حضرت (ع) با خانواده های مخالفان درس آموز است و همه این افراد در قلمرو حکومتی امیرالمومنین(ع) زندگی می کردند.
به یاد دارم زمانی که عبدالمالک ریگی در داخل کشور افراد بیگناه را شهید می کرد، بسیاری می گفتند خانواده اش را بگیرید تا تسلیم شود ولی این اتفاق نیفتاد. من خود اهل سیستان و بلوچستان هستم. قبل از انقلاب اگر فردی شرور اقدامی انجام می داد رژیم برای ترساندن وی، اعلام می کرد اگر تا 24 ساعت برنگردد خانواده اش را می کشیم و می کشتند. با این رویکرد آن زمان، برخی گفتند که جمهوری اسلامی چرا خانواده ریگی را دستگیر نمی کند؟
من در پاسخ به سخن چنین افرادی گفتم: «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری». در زمان حکومت امام علی(ع) نیز مادامی که افراد دست به اقدام عملی نزده بودند، آزادانه اظهار نظر می کردند به گونه ای که برخی در مسجد کوفه حین خطبه خواندن حضرت(ع) با ایشان مخالفت می کردند.
جالب است که برخی از سوی دیگر می گویند چرا جمهوری اسلامی مثل حکومت امیرالمومنین امام علی(ع) با مخالفان برخورد نمی کند؟ پاسخ ما این است که اولا شدت عدالت علوی را نباید از ما انتظار داشت چراکه ما معصوم نیستیم. از سوی دیگر مخالفان سیاسی که زندانی شدند به دلیل انتقادهایشان زندانی نیستند بلکه آنان با انتقاد معطوف به عمل سیاسی خود بود که به زندان رفتند. وگرنه انتقاد که هر روزه می شود.
بر این باورم که بحث های حقوقی و فقهی در جمهوری اسلامی تئوریزه نشده است، خوب است عاملان رشته حقوق و فقها، بیایند و بحث های مخالف سیاسی را نه بر اساس حقوق بشر غربی بلکه بر اساس نصوص و مبانی دینی خودمان بررسی کنند.
نظر شما