به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، تربیت مهدوی به عنوان زیربنای سبک زندگی منتظرانه که می تواند مسیر انتظار را هموار کند یکی از مهمترین مولفه هایی است که بی توجهی نسبت به آن آثار سوئی را بر فرد و جامعه منتظر تحمیل می کند. از این رو، در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) تدوین شده است، این نوع خاص و سرنوشت سازِ تربیت و آسیب هایی که پش پای آن بروز و ظهور می کند را بررسی می کنیم که دومین شماره آن از نظرتان می گذرد:
همانطور که بیان شد در چارچوب مبنایی، آسیبشناسی تربیت دینی، در هفت محور تنظیم شده است. در مقاله قبل به محور اول پرداختیم و اینک ادامه آن:
شکل دوم از آسیبزایی، در مقابل حصاربندی، با حصارشکنی آشکار میگردد. در حالی که در حصاربندی، مرزهای آهنین میگذارند، در حصارشکنی، هر مرزی را برمیدارند و بیمرزی را حاکم میکنند. حاصل این امر، بروز التقاطهای ناهمخوان میان اندیشههای حق و باطل است. آسیبزایی حصارشکنی در تربیت دینی این است که درست و نادرست، یکجا خوراک افراد تحت تربیت میشود و این خوراک ناجور، رشدی را سبب نخواهد شد و چهبسا که مسمومیت و هلاک در پی داشته باشد. نمونهی این بیمرزی و التقاط در عرصهی مهدویّت، آن است که کسانی معتقد شوند «مهدی» اسم خاصی برای فرد معینی نیست، بلکه نمادی کلی برای اشاره به چیرگی نهایی حق و عدالت بر باطل و بیدادگری است و مصداق این نماد میتواند هر کسی باشد.
در روایات مربوط به مهدویّت، این گونه حصارشکنی به دیدهی منفی نگریسته شده است. بنابراین، در روایات فراوانی، بر این نکته تأکید شده است که مهدی (عج) نام شخص معینی است. به طور مثال، از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: "مهدی مردی از عترت من است که به خاطر (برپایی) سنت من میجنگد، چنانکه من به خاطر وحی جنگیدم." (1) برهمین سیاق، در روایات دیگری، اشاره شده است که مهدی (عج) از فرزندان امام علی(ع)، فاطمه(س)،امام حسین(ع)و همچنین هر یک از امامان بعدی است.(2)
نه تنها بر این نکته تأکید شده است که باید به «مهدی» چون نام خاص فرد معینی اعتقاد ورزید، که خداوند رسالت حاکمیت بخشیدن به حق و عدالت را به عهدهی وی گذاشته است، بلکه به طور کلی باید در دوران غیبت، دین و آموزههای اصیل آن را بازشناخت و بر آن پایداری کرد. این امر نیز نشانگر نادرستی مرزشکنی و برآمیختن حق و باطل در دوران غیبت است. به طور مثال، روایت زیر در این مورد قابل ذکر است:
علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر(ع)روایت کرده است که آن حضرت فرمود: "هنگامی که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را! خدا را! (مواظب باشید) در دینتان، شما را از آن دور نسازند. صاحب این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود تا کسی که بدین امر قایل است، از آن باز گردد. همانا این آزمایشی از جانب خدا است که خداوند، خلق خود را بدان وسیله میآزماید…".(3)
تعبیر "اللَّه اللَّه فی ادیانکم" در این روایت، سخنی مؤکد بر اهمیت بازشناسی آموزههای اصیل دینی در دوران غیبت است. بر این اساس، محو کردن مرزهای میان حق و باطل و برهمآمیختن آنها، یکی از لغزشهایی است که میتواند در خصوص مهدویّت رخ دهد.
به این ترتیب، آشکار است که هر دو گونهی آسیبزایی، یعنی حصاربندی و حصارشکنی، در عرصهی مهدویّت، مردود تلقی شده است. حالت سلامت در این محور از بحث، به دور از هر دو گونهی مذکور، مرزشناسی است. مرزشناسی با قبول ارتباط، از حصاربندی متفاوت میگردد و با ردّ التقاط، از حصارشکنی متمایز میشود. مرزشناسی چون یکی از راهبردهای تربیت دینی، مستلزم آن است که فرد در متن موقعیتها قرار داشته باشد و با بازشناسی مرزهای راستی از ناراستی و درستی از نادرستی، راه خود را بیابد. تربیت در این شکل، به دقت، همچون آموختن حرکت در یک میدان مین است. مصون رفتن در جادهی کناره، هنری نمیخواهد و آموزشی نمیطلبد. اما مسأله این است که تربیت دینی و مهدوی، جادهی کناره ندارد، بلکه درست از میدان مین میگذرد و نمیتوان از آن کناره گرفت. از سوی دیگر، بیپروا دویدن در این میدان نیز سر بر باد ده است. تنها با آموختن بازشناسی خط عبور، میتوان در این میدان حرکت کرد.
هر چند بیرون از قرنطینه بودن و در مواجهه قرار داشتن دشوار است، اما هنگامی که فرد با شناخت مرزها و حدود همراه گردد، توانایی حرکت سالم را خواهد یافت. در روایت هنگامی که امام صادق(ع) اشاره میکند که در دوران غیبت، وضعیت مؤمنان چون افراد یک کشتی واژگون شده، زیرورو میگردد، راوی سخت میهراسد و چاره میطلبد. در ادامهی روایت، چنین آمده است:
"…راوی گوید: پس من گریستم و به حضرت عرض کردم: (در چنین وضعی) ما چه کنیم؟ فرمود: ای اباعبداللَّه! – و در این حال به پرتو خورشید که به درون خانه و ایوان میتابید، نظر افکند – آیا این خورشید را میبینی؟ عرض کردم: بلی. پس فرمود: مسلماً کار ما روشنتر از این خورشید است." (4)
در پاسخ امام، مرزشناسی چون چارهی کار معرفی شده است. با توجه به زمینهی سخن که در آن، زیرورو شدن و بروز پرچمهای اشتباهبرانگیز مطرح شده، پاسخ بیانگر این است که اگر کسی مرزهای حق و باطل را بشناسد و نور را از ظلمت تمیز دهد، به سهولت میتواند راه خود را پیش گیرد و حرکت کند.
با داشتن تصویر درستی از مهدویّت، مدلولهای درست آن در تربیت نیز معین خواهد گردید. تربیت مهدوی، تربیت برای محیط باز است و از این رو، مستلزم آن است که افراد، توانایی مرزشناسی را کسب کنند و آمادگی مواجهه و رویارویی با اصطکاکهای فکری و عملی را بیابند. این مرزشناسی شامل مواردی از این قبیل است: شناخت مهدی (عج) چون شخصی معین، شناخت رسالت وی در برپایی حق و عدالت، شناخت حقانیت آموزههای دین اسلام که وی آن را به جهانیان عرضه خواهد نمود، آشنایی با جریانهای فکری مختلف که سودای برقرار ساختن حق و عدالت را در جوامع بشری در سر دارند و توانایی بازشناسی میزان درستی و نادرستی آنها و توانایی در میان گذاشتن محققانهی باورهای خود با آنها.
پیرو مهدی (عج) با تربیت شدن برای زیستن در چنین محیط بازی، از انتظار انفعالی ظهور دور خواهد بود و در اثر ارتباط سازنده با جریانهای فکری دیگر، انتظاری پویا را نسبت به ظهور، آشکار خواهد ساخت. انتظار پویا به معنای فراهم ساختن فعالانهی زمینههای ظهور است.
پی نوشت:
1) عن النبیصلی الله علیه وآله انه قال: المهدی رجل من عترتی یقاتل علی سنتی کما قاتلت أنا علی الوحی. ینابیع الموده، به نقل از: منتخبالاثر، ص ۲۳۲٫
2) ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوم.
3) علی بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفرعلیه السلام أنه قال: اذا فقد الخامس من ولد السابع فالله اللَّه فی أدیانکم لایزیلنکم عنها فانه لابد لصاحب هذاالأمر من غیبه حتی یرجع عن هذاالامر من کان یقول به، انما هی محنه مناللَّه یمتحن اللَّه بها خلقه… غیبت نعمانی، صص ۲۱۹ – ۲۱۰٫
4) المفضل بن عمر الجعفی قال: سمعت الشیخ – یعنی ابا عبداللَّهعلیه السلام – یقول: ایاکم و التنویه، أما واللَّه لیغیبن سبتاً من دهرکم و لیخملن حتی یقال: مات؟ هلک؟ بأی واد سلک؟ و لتدمعن علیه عیون المؤمنین و لیکفأن تکفأالسفینه فی أمواج البحر فلا ینجو الا من أخذاللَّه میثاقه و کتب فی قلبه الایمان و أیده بروح منه و لترفعن اثنتا عشره مشتبهه لا یدری أی من أی، قال: فبکیت ثم قلت له: کیف تصنع؟ فقال: یا أباعبداللَّه -ثم نظر الی شمس داخله فی الصفه- أتری هذه الشمس؟ فقلت: نعم، فقال: لأمرنا أبین من هذه الشمس. غیبت نعمانی (ترجمه غفاری)، صص ۲۱۸-۲۱۹٫
نظر شما