به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، از زماني كه انقلاب صنعتي در اروپا رخ داد و به اصطلاح عصر جديد آغاز شد، تقريباً تمامي نهادها و ابعاد زندگي اجتماعي جوامع دستخوش تغيير گرديد. خانواده نيز از اين قاعده مستثني نبود. يكي ازاثرات قابل ملاحظة اين دگرگوني هاي كلان اجتماعي، تغيير در نقش جنسيت بوده است.
شرایط موجود نظام مردسالاری سنتی را مطرود دانسته و در جست وجوی هرچه بیش تر برابری قدرت میان زن و مرد است. این خواسته تا حدی برآورده شده است و روابط خانواده بیش تر به سوی «دموکراتیزه شدن» پیش رفته است. همچنین نظام سنتی مردسالاری رو به تضعیف نهاده است و از آن جایی که تعمق و تحقيق دربارة تأثير تغييرات اجتماعي بر خانواده از همان اوان، پيوسته دل مشغولي متفكران اجتماعي به ويژه جامعه شناسان خانواده بوده است نویسنده در این تحقیق بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق کیفی و با اتکا به داده های میدانی نشان دهد که نابرابری میزان قدرت در میان همسران الزاما به استثمار نمی انجامد.
این كتاب از پنج فصل تشكيل شده است که فصل اول حاوي مطالب مربوط به بررسي متون دربارة قدرت است كه شامل بحث هايي پيرامون قدرت به مفهوم كلي، قدرت در خانواده و بعد قدرت در خانواده هاي ايراني است.
فصل دوم به ملاحظات روش شناختي و همچنين به سنخهاي ساختار قدرت منتج از داده ها اختصاص دارد.
در فصول سوم و چهارم ساختارهاي قدرت ارائه شده است. به عبارتي، در فصل سوم ساختار سلطه كه عمدتاً شامل افراد ناراضي از زندگي زناشويي است و در فصل چهارم ساختار صميمي و مشروع كه عمدتاً شامل افراد راضي از زندگي زناشويي است، مورد بررسي قرارگرفته است.
فصل نهايي نیز به تجزيه و تحليل اختصاص دارد كه در آن يافته ها به ترتيب در چهار سطحِ كلان اجتماعي، سطح نهادي ارزش ها و نگرش ها، سطح گروهي ارتباطات ميان فردي و سطح فردي با توجه به ويژگي هاي روانشناختي مورد بررسي قرار گرفته است.
گفتنی است کتاب حاضر را انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی چاپ و روانه ی بازار کتاب کرده است.
نظر شما