نستعلیق، معادل تصویری غزل ایرانی/نقاشی قهوه خانه ای استراتژی دارد

خبرگزاری شبستان: دالوند با بیان اینکه گالری تخصصی و سالنی برای هنرهای جدید نداریم، گفت: برخی گالری‌داران هنرشناس نیستند بلکه سوداگران بازار هنر هستند.

به گزارش خبرنگار شبستان، احمدرضا دالوند، نویسنده و منتقد هنر در دومین نشست از سلسله‌‌نشست‌های بررسی موانع اقتصاد هنر که عصر دیروز در سالن امیرحسین فردی حوزه هنری برگزار شد، گفت: مردم ایران قبل از صنعت نفت پیشه‌ور بودند. صنعت و هنر در ذهن ایرانی یکی و کاربردی بوده است. منسوجات ما قبل از قاجار برند جهان بوده است. بزرگترین کوشش برای ایرانی‌سازی هنر در عصر قاجار بود.

 

دالوند ادامه داد: جنبشی اوایل قرن بیستم در آلمان ایجاد شد که می‌ خواست هنر و کاربرد را با هم آشتی دهد، چیزی که در ایران بوده است. تا یک دوره هایی اقتصاد کشورمان با قالی اداره می شد. قالی قم یکی از افتخارآمیزترین قالی های ایران است. زمانی که این مملکت نفت نداشت، مردمانی سختکوش داشت که کاریز یا همان قنات می زدند. در حال حاضر ما کاریزها را از بین بردیم.

 

وی با بیان اینکه ما اقتصاد هنر داشتیم، عنوان کرد: ما اقتصاد هنری که مبتنی بر پیشه های هنری بود، داشتیم اما آن را از بین بردیم. در یکی از کتاب هایی که عباس مخبر ترجمه کرده است، آمده که برخی کارشناسان خارجی، ایرانیان را از روی قالی ایرانی می شناسند. زمانی اسم ایران که می آمد، یاد قالی می افتادند الان اسم ایران که می آید، یاد تروریست می افتند. ما از طریق بیان هنری می توانیم جهان را قانع کنیم که ایرانیان طرفدار صلح و هنرپرور هستند. متاسفانه ما هنر پیشینیان و اقتصاد هنری مبتنی بر پیشه های هنری را رها کردیم.

 

این نویسنده و منتقد هنر تصریح کرد: ما یک تیم گرافیک سنتی شامل نگارگر، خطاط، صحاف و براق داشتیم که الان وجود ندارد. امروز با یک نرم افزار هزار بلا بر روی خط می آورند. نقاشی قهوه خانه ای استراتژی دارد. ما در قهوه خانه مولتی مدیا داشتیم. نقاش و نقال در قهوه خانه بود و  کسی که قهوه خانه داشت حکم گالری دار  را داشت. در قرن بیستم در ایران قاجار تمام شد و مدل جدیدی آمد که می خواست مدرن مدرن کند. ناگهان دستگاه فرهنگی کشور به هنر جدید اروپایی متمایل شد.

 

دالوند با اشاره به اینکه بازار هنر یا سازمان یافته است و یا انفرادی، بیان کرد: به عنوان مثال بانکی سرمایه گذاری می کند، مجموعه هنری می خرد و سود می کند یا خود دولت سرمایه گذاری می کند. الان سوداگران خرده پا آمدند. جوانانی که یک کارت ویزیت به انگلیسی دارند و تجارت هنر می کنند و دقیق که می شویم، می بینیم 5 گالری از آن جوان تغذیه می کنند. اعتبار انتشار یک کتاب به ویراستار آن است. امروزه ما ویراستار فرهیخته نداریم، اصلا ویراستار نداریم. اعتبار گالری ها هم به کارشناسان آن است. متاسفانه نقاشی معاصر در حال نابودی است.

 

وی با بیان اینکه چرخه بازار هنر ناقص است، عنوان کرد: زمانی فردی با ذوق یک تابلو و یا کتاب می خرید و به فرزندانش ارث می رسید. این فرزندان الان ثروتمند شدند. این بازار هنر قدیمی بود. یک طرف یک هنرمند بود و طرف دیگر یک فرد ثروتمند با ذوق و خوش سلیقه بود. این بازار اولیه، انفرادی و غیر رقابتی بود. کم کم دلالی وارد بازار هنر شد. رواج دلالی بازار اولیه اقتصاد هنر را به سمت بازار امروزی سوق داد. امروز دلالی هنر دارد جای هنر را می گیرد. پول دست دلالان هنر است نه هنرمندان.

 

این منتقد هنر خاطرنشان کرد: بازار ثانویه هنر بازار دلالی است. حالا دیگر گالری وجود دارد. کم کم ثروتمندان اهل هنر شروع کردند به آینده نگری که سرمایه گذاری هنری و اقتصادی داشته باشند. آرام آرام گالری ها گسترش می یابد و بازار سوم هنر تشکیل می شود، یعنی بازار بین المللی هنر.

 

وی در مورد عوامل مارتکینگ هنر امروز اظهار داشت: یکی از این عوامل ویژگی های فردی و اجتماعی است. هنرمند باید یک نیروی درونی داشته باشد. هنرمند آنچه به دست می آورد در خلوت است. زیبایی شناسی هنر، ویژگی های بصری اثر هنری، گالری و قیمت گذاری از دیگر عوامل مارتکینگ هنر امروز هستند. یک سوال مطرح است و آن اینکه چه کارهایی در خارج از کشور مورد اقبال قرار می گیرند. کارهایی که اصل باشند، قیمت متناسب داشته باشند و اثر نیز اثر اصیل و خلاقه باشد. مجموعه های هنری جهان و گالری دارهایشان در پی اینکه ما ملیت و هویت خود را رعایت می کنیم، نیستند. اثر باید چشم آنها را بگیرد.

 

دالوند با بیان اینکه برخی گالری داران بی سواد هستند، گفت: برخی از گالری داران هنرشناس نیستند بلکه فقط به فکر کسب درآمد از راه هنر هستند. امروزه در بازار هنر ایران دچار معضل شدید بی فرهنگی گالری داران هستیم. برخی گالری داران سوداگران بازار هنر هستند. متاسفانه چرخه اقتصاد هنر ما معیوب است.

 

وی آبی ایرانی، قالی و نستعلیق را از مظاهر ایرانیان برشمرد و افزود: نستعلیق یکی از مظاهر فرهنگ ما ایرانیان است. نستعلیق معادل تصویری غزل ایرانی است. از امتزاج آسمان و خاک ها آبی ایرانی ساخته شده است. برای آبی ایرانی باید رساله نوشت اما چه کسی این کار را کرده است؟

 

این نویسنده و منتقد هنر با اشاره به اینکه سالنی برای هنرهای جدید نداریم، بیان کرد: گالری زیاد شده است اما گالری تخصصی نداریم. یک سردرگمی در بین هنرمندانی که قواعد بازی روز را بلد نیستند، می بینم. هنرمندان باید قواعد بازی روز را بلد باشند اما خطا نکنند. 70 سال است که نقاشی انتزاعی در ایران نداریم. گالری های زیادی داریم اما گالری ها  به جز روز افتتاحیه در بقیه روزها سوت و کور هستند.

 

 

کد خبر 593340

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha