معنای جاذبه و دافعه داشتن قرآن/عقل سلیم خلاف وحی رای نمی دهد

خبرگزاری شبستان: عقل و علم صحیح، هیچگاه بر خلاف قرآن و منویات متعالی آن رایی نمی دهد؛ اگر به تعابیری که قرآن نسبت به انسان و ماهیت آن دارد، مراجعه کنیم، در می یابیم شود مورد تأیید و تصدیق اندیشمندان است.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، تحلیل معانی گوناگون در باب معارف قرآن کریم و بررسی رویکرد منویات قرآن کریم در مواجه با پیاده سازی پایه های علوم مختلف و نیز چگونگی استفاده از عقل و تدبیر برای رسیدن به تعاریف مورد نظر و مورد اهتمام دین و مبانی وحیانی قرآن کریم و همچنین تحلیل رویکرد قرآن و منویات متعالی آن در برابر دست یافت های علمی بشر و چگونگی تفسیر آن، ما را بر آن داشت تا با دکتر مصطفی عباسی مقدم، پژوهشگر و مدرس علوم قرآنی و استاد دانشگاه کاشان و مشاور معاونت قرآن و عترت(ع) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت وگویی ترتیب دهیم که ماحصل آن در ادامه از نظرتان می گذرد:

 

امیرالمومنین امام علی(ع) می فرمایند: قرآن کریم هم جاذبه دارد  و هم دافعه، معنی این مفهوم چیست؟ آیا این تعبیر یعنی اینکه نمی توان از برخی از منویات قرآن در علوم گوناگون بهره جست؟ آیا علوم انسانی مورد نیاز جامعه اسلامی ما از منویات قرآن قابل استخراج است؟

این معنا قطعاً به این مفهوم نیست که چون قرآن کریم دافعه دارد، نمی توان از برخی از تعالیم و علوم  و آیات قرآن در جهت بهربرداری علمی استفاده نمود. ما یکی از ویژگی های مهم قرآن کریم را داشتن جاذبه می دانیم. جاذبه داشتن قرآن کریم به این معناست که مفاهیم قرآنی تاثیرگزار و اثربخش است. این معنا به این مفهوم است که هر کسی که با قرآن و مفاهیم آن مأنوس شود، قطعاً تأثیرات اثربخش آن را چه در زندگی مادی و چه در زندگی معنوی و چه زندگی خانوادگی و آموزشی خود خواهد دید. بعید است که کسی واقعاً دل به آیات قرآن کریم بسپارد و خود را در معرض تابش انوار قرآنی قرار بدهد، ولی تحت تاثیر و جاذبه قرآن قرار نگیرد.

 

قرآن کریم می فرماید: «وَإِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم إیمانًا» یعنی وقتی که آیات قرآن کریم تلاوت می شود، قطعاً بر ازدیاد و فزونی ایمان شخص مؤمن، تاثیر خواهد داشت. در روایات وارد است که حتی مشرکین هم در زمانی که آیات قرآن تلاوت می شد، متأثر و منقلب می شدند و بر اساس لجاجت و خودکامگی که داشتند،عهد می بستند که دیگر به آیات قرآن گوش نسپارند. همگی این مطالب اذعان دارد که قطعاً قرآن برروح جسم و زندگی آدمی تأثیرگزاراست. باید توجه داشت که این تأثیرگزاری قطعاً به محل تأثیر و موقعیت فردی و روحی آن بستگی دارد، یعنی هر چقدر باطن و درون آدمی، صاف و صیقل شده باشد این تأثیرات بیشتر خواهد بود.

 

از سوی دیگر قرآن کریم دافعه نیز دارد، دافعه قرآن به این معنا است که کسی و اندیشه ای، نمی تواند نسبت به قرآن و مفاهیم متعالی آن طمع و یا دخل و تصرفی نماید و به اهداف نفسانی و یا شیطانی خود برسد. به تعبیری از قرآن کریم نمی توان برای اعاده باطل استفاده کرد. در

 

این باب امکان دارد کسانی با کلمات و یا تعابیر حقّ و درستی، اعاده باطل و نادرست نمایند، اما باید دقت داشت که قطعاً کسانی وجود خواهند داشت و در مقابل این حرکت خواهند ایستاد. دافعه قرآن کریم به این معنا است که این منبع عظیم و الهی همانند وجود مقدس حضرت امیر(ع) که منافقین و کفار نمی توانستند در او طمع و تصرفی نمایند، قرآن نیز از هرگونه طمع و گزندی در امان است.

 

مبانی و تعالیم قرآنی در باب معضلات و مشکلات فراروی انسان و بشریت، چه گزاره ها و شاخصه هایی را بیان می نماید؟

درمعنای مفهوم چگونگی رویکرد در برابر منویات قرآن کریم، بازتعبیری وارد است که «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَامِنْ خَلْفِهِ» یعنی این که باطل و تحریف وارد قرآن کریم نخواهد شد، شرک و کفر با مفاهیم قرآن جمع نمی گردد. اما در باب این که معانی قرآن و مفاهیم آن در چه مواقعی قابلیت اجرا دارد و در چه مواقعی قابلیت اجرا ندارد بحث های دیگری وارد است. قرآن اگر بتواند نیازها و دل مشغولی ها و نگرانی های بشر را بازگو و حل و فصل نماید، قطعاً برای همیشه جاودان خواهد بود ولی اگر نتواند به این گرفتاری ها و معضلات پاسخ دهد، الایاذ باالله امکان دارد به بوته فراموشی سپرده شود، بنابراین این تعبیر که مفاهیم قرآن به علت دافعه داشتن قرآن قابل تعمیم و پیاده سازی نیست، برداشت و تعبیری غیر واقع و نادرست است.

 

در مقوله توجه به قرآن کریم شما می توانید ببینید در جوامع خارجی و بعضاً آمریکایی، توجه و اهتمام به قرآن روز به روز بیشتر می شود، این مطلب به خاطر این است که درآنجا مردم و توده آنها، قرآن را با کتاب های آسمانی خود مقایسه می نمایند و به حقانیت و صلابت آیات آن، نسبت به کتابهای خود پی می برند و به معانی والای، خدامحوری و انسان محوری و حقیقت طلبی در آیات قرآن کریم آگاه می شوند. در این مقوله می بینیم علاوه به توجه به قرآن و آیات آن، به دیگر کتاب هایی که با توجه به تعالیم قرآن کریم نوشته شده است، مانند مثنوی معنوی و دیوان حضرت حافظ و امثال اینها، بیشتر توجه و اهتمام می شود که این خود دلیلی است بر این مدعا که تعالیم قرآن کریم هم اثرگزار و هم اثربخش است.

 

 رسول اکرم(ص) می فرمایند: عقل رسول باطنی است، مفهوم این تعبیر چیست؟ رویکرد قرآن کریم در مواجه با یافته هایی بشری و بر مبنای دانش انسانی، که در تعارض و تضاد با منویات و تعالیم قرآن کریم هستند، چگونه است؟

در این مقوله باید بیان شود، اگر عقل انسان به معنایی دست پیدا نماید و قرآن کریم آن معنا را نفی نماید، باید اذعان کرد که آن معنا و دست یافت، درست و صحیح نیست. اگر معنایی به دست آید و با تعابیر و مفاهیم قرآن کریم در تضاد باشد و اگر در مقابل، تعابیری از آیات قرآن به دست آید و عقل آن را نفی نماید، باید اذعان نمود که آن تعابیری که از منویات قرآن به دست آمده، به طور صحیح و مبین به دست نیامده و یا دست آورد های عقلی، بر پایه عقل سلیم و صحیح حاصل نشده است، بنابراین در این مقوله باید توجه کرد که، عقل و علم درست و صحیح، هیچگاه بر خلاف قرآن و منویات متعالی آن نظر و رایی نخواهد داد.

 

اگر به تعابیری که قرآن نسبت به انسان و ماهیت آن دارد، مراجعه شود خواهید دید، تعابیری که قرآن نسبت به انسان دارد، مانند این که، انسان حریص است و یا این که انسان در بسیاری از مواقع طالب ظلم و تعدی است و یا خصوصیات و شاخصه های مثبت فطری که دارد، هیچ اندیشه و رای مخالفی، نسبت به این تعابیر دیده نمی شود. بسیاری از گزاره ها و مولفه های قرآن کریم مورد تأیید و تصدیق اندیشمندان و دانشمندان بزرگ جهان است. خیلی به ندرت و کم دیده می شود که اندیشمندان و عالمان، اندیشه ها و تعالیم قران کریم را نفی نمایند.

 

بله، امکان برداشت متفاوت از یک آیه قرآن وجود دارد، ولی این برداشت ها در اصالت و حقانیت و صراحت قرآن قطعاً خللی ایجاد نخواهد کرد. بنابراین باید مورد به مورد هر کدام از این مسائل را بررسی و تحلیل کرد. این مسائل در مقولاتی به نام شبهات قرآن بررسی و تحلیل می شود. باید توجه داشت که سال ها، پرسش ها و سوالات فراوانی وجود داشت، این سوالات در باب برداشت های نامناسب و نامعقول از آیات قرآن مطرح می بود، ولی بعد از بررسی و تحلیل متوجه شدند که جواب ها و پاسخ های مناسبی در این مناقشات وجود دارد. لذا باید در این باب، مورد به مورد بحث و کنکاش نمود و به طور کلی نمی توان نظر و رایی داد. ما نمونه هایی از منویات قرآن کریم داریم که در طول زمان ها مورد نقد و انتقاد عقلا و اندیشمندان مختلف می بوده، ولی بعد از مدتی و بر حسب مکاشفه و تحقیق اصالت و حقانیت آن موضوعات به اثبات رسید. مباحثی مانند، چرخش زمین، گردش کرات، ماه و ستارگان و مباحث موجود در باب کهکشان ها و یا مسائل مربوط به دریاها و اقیانوس ها، که در قرآن کریم به آن پرداخته شده، بعد از مدتی توسط اندیشمندان و متفکرین به اثبات رسیده است و حقانیت آن تأیید شده است.

 

 آیا می توان بین یافته های علمی و عقلی بشری و منویات و تعالیم الهی و توحیدی تفاوت قائل شد؟

در باب اینکه عقل رسول باطنی است، این معنا به این منظور است که نباید بین مفاهیم و دست یافت هایی که توسط عقل و یا به تعبیری رسول باطنی به دست آمده است، با پیام ها و مولفه هایی که از جانب انبیاء(ع)، یا همان رسول های ظاهری، گفته شده و تاکید شده است، تفاوت و یا تضادی وجود داشته باشد. در واقع این دو رسول و دو فرستاده از جانب خداوند، مأموریت دارند انسان را به سعادت هدایت و رهنمون سازند، بنابراین نباید بین این دو حجت و برهان الهی، هیچ اختلاف و تضادی باشد و یا صورت بگیرد.

 

پیام و رسالت ما در آیین اسلام ،دقیقاً همین مطلب و موضوع است، ما معتقدیم که این دو حجت اصلی خداوند نمی توانند یکدیگر را نفی و یا تکفیر نمایند. در باب این مفهوم حضرت امیر(ع) در کتاب شریف نهج البلاغه می فرمایند که«انبیاء(ع) آمده اند تا گنجینه های عقول بشری را برافرازند و بارور نمایند». پیامبران(ع) نیامدند تا فطرت انسان را سرکوب کنند و یا نادیده بگیرند، بلکه مبعوث شدند تااین فطرت ها و نوابغ را شکوفا و پویا نمایند، بنابراین به هیچ وجه نمی توان بین دست آوردهای عقلی و فطری و اندیشه ها و پیام های پیامبران و انبیاء(ع) تفاوت و تمایز قائل شد.

 

کد خبر 587702

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha