به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، آیت الله جوادی آملی در کتاب «امام مهدی علیه السلام، موجود موعود» می نویسد:
ادعیه مأثور دریای عمیق معارف الهی اند که در قالب نیایش از زبان معصومان علیهم السلام صادر شده اند و دقت و بررسی عمیق نکات و لطایف مندرج در آن ها راهگشای بسیاری از مسائل علمی و اعتقادی است. دعای وجود مقدس امام صادق علیه السلام که آن را به زراره آموختند، از بهترین نمونه هایی است که می توان در این زمینه از آن یاد کرد؛
در جمله پایانی این دعا می خوانیم: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی؛ خدایا اگر من ولی ات را نشناسم، از دینم منحرف خواهم شد.»
عدم معرفت ولی هر زمان به انحراف و گمراهی از دین و صراط مستقیم می انجامد؛ اما آیا این شناخت تنها در عصر حضور امام معصوم(ع) است، یا زمان غیبت امام معصوم را هم در برمی گیرد؟ قطعا در عصر غیبت نیز محتوای این حدیث و دعای شریف سریان و جریان دارد.
آری، بخشی از ولایت امام معصوم علیه السلام بی حضور فیزیکی امام زمان علیه السلام اعمال کردنی نیست؛ در این امور آیا می توان ولایت امام عصر علیه السلام را عِضَه عِضَه کرد و به اجرای بعضی و تعطیل برخی دیگر فتوا داد؟
اگر چنین کاری شدنی نیست، چه کسی می باید نائب آن وجود مبارک باشد و امور مسلمانان را در عصر غیبت سامان ببخشد؟ بسیاری از سخنان ناروا و شبهه های نادرست همچون زعم وجود قرائت های گوناگون یا شبهات مختلف درباره نظام اسلامی و ولایت فقیه از سر ناآشنایی با معارف چنین ادعیه ای است.
در عصر ائمه علیهم السلام آنجا که خودشان شخصا به مردم دسترسی نداشتند چه کسانی را به نیابت خویش می گماردند؟ آیا کسانی که از شاگردان ایشان بودند امر و سخن امام را ادراک می کردند؛ یا افرادی که هیچ رابطه علمی و عملی با امام نداشتند؟
وجود مبارک حضرت امیرمومنان علیه السلام آن هنگام که شخصا در مصر حضور نداشت شاگردش را به مصر گسیل داشت و وجود مبارک سیدالشهداء علیه السلام نیز شخصیتی برجسته از شاگردان خویش همچون مسلم بن عقیل را به نیابت از خود به کوفه روانه ساخت، چون جز کسانی که در مکتب امام علیه السلام دانش آموخته و به ادراک اندیشه امام بار یافته و با او به نحوی سنخیت پیدا کرده اند، دیگری توان نیابت و جانشینی امام معصوم علیه السلام را ندارد. «گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش»
روایات فراوانی که در نیابت فقها از امام معصوم علیه السلام رسیده است در رسیدن به ولایت فقاهت و عدالت از معصوم کفایت می کند، گرچه عقل نیز مستقلا پس از نظر در ادله نقلی به همین مطلب فتوا می دهد.
طبق دعای شریف امام صادق علیه السلام تا کسی خدا را نشناسد، پیامبرشناس نخواهد شد و تا پیامبرشناس نباشد به شناخت حجت خدا و امام عصر(ع) خویش راه نمی یابد و جانشینان پیامبرش را نخواهد شناخت.
قهرا چنانچه قبلا بیان شد آن که امامت و امام را نیز نشناسد جانشین امام معصوم(ع) در عصر غیبت را نخواهد شناخت و چنین کسی دین شناس نخواهد بود؛ در نتیجه در منظر او جمهوری اسلامی دو ضلع خواهد داشت: جهموریت و اسلامیت.
چنین نظامی از پایین آغاز و از کثرت به سوی وحدت می رود؛ چونان نظام های مدعی مردمی بودن که بر اندیشه های لائیک استوارند.
با نگرش توحیدی و تأمل در دعای امام صادق علیه السلام درمی بابیم که جمهوری اسلامی یعنی جمهوری مردمی که این دین و این راه را پذیرفته اند و متعهد به رعایت تمام قواعد علمی و عملی آن هستند.
ولایت فقیه که خود از پیشروترین قواعد اسلام در عصر غیبت معصوم علیه السلام است به ولایت فقاهت و عدالت باز می گردد؛ نه حکومت فرد از جهت شخصیت حقیقی اش، همچنان که امام راحل قدس سره در این نظام الهی به عنوان روح الله موسوی خمینی جز یک رأی نداشت؛ همانند سایر شهروندان ایران اسلامی پای صندوق اخذ رأی می رفت و رأی می داد. اگر شخصیت حقیقی امام معیار اسلامی بود، دیگر چه نیازی به تنفیذ مسئولیت مسئول برگزیده مردم بود؟
سر مطلب آن است که رأی به صندوق انداخته نظر شخص حقیقی امام راحل بود که از حیث حقوقی همانند رأی سایر شهروندان بود؛ ولی تنفیذ حکم، نه به شخص حقیقی بلکه به شخصیت حقوقی ولایت فقیه باز می گردد که در آن مقام، نه نظر شخص که رأی اسلامی است، از این رو، تا ولی فقیه حکم را تنفیذ نکند یا اذن ندهد، نه شورای نگهبان و نه ریاست جمهور و نه هیچ نهاد سیاسی دیگری مشروعیت نمی یابد. آن مسئولی شایستگی اعمال مسئولیت و بذل اطاعت دارد و آن نهادهایی رسمی می شوند که شخصیت حقیقی ولی فقیه به نیابت از سوی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف حکم آن را امضاء و تنفیذ کند.
اکنون روشن شد که خورشید کلام صادق آل محمد صل الله علیه وآله که در شکل دعا به زراره آموخته می شود چگونه از پس اعصار و قرون متمادی چهره استمرار ولایت ولی معصوم را در عصر غیبت روشن می سازد و ولایت فقیه عادل را می شناساند و می آموزد که تنها راه زدودن مشکل جامعه در مسئله امامت و ولایت برهان لّم است: آن که منوب عنه را نشناخت، به شناخت نائب راه نمی یابد ، امام معصوم نائب رسول اکرم است و ولایت فقیه عهده دار نیابت عام امام معصوم، پس آن که وحی و نبوت را نشناخت امام شناس نمی شود و آن که امام شناس نشد نیابت عام و ولایت فقیه را نخواهد شناخت و شخص فقیه نیز تابع فقاهت خواهد بود.
نظر شما