دکتر محمدرضا فخر روحانی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، در مورد نگاه مستشرقان نسبت به واقعه عاشورا اظهار کرد: برای بررسی این موضوع باید نگاهی تاریخی نسبت به مساله داشته باشیم.
وی ادامه داد: برخی می گویند همه مستشرقان از دم خائن بودند که من این سخن را غیرعلمی می دانم. این اظهارنظر پایه علمی ندارد. ما اول باید تعریف خود را از مستشرق ارائه کنیم و بر اساس این تعریف ببینیم که کارکرد این افراد در سیر مطالعات تاریخی اسلام چه بوده است.
فخر روحانی تصریح کرد: اگر کسانی که در مورد کشورهای شرق مطالعه کردند را مستشرق بدانیم در این صورت هر محققی را که در رابطه با این ممالک مطالعه می کند می توانیم مستشرق بدانیم. از سوی دیگر اگر هم بگوییم همه آنها خائن بوده اند این نگرشی عجولانه و نسنجیده است.
عضو هیات علمی گروه ادبیات انگلیسی دانشگاه قم ادامه داد: مستشرقانی که درباره جهان اسلام کار کرده اند را عمدتا می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول کسانی هستند که صرفا نگرشی علمی - تاریخی به مطالعات شرق شناسی داشتند، دسته دوم کسانی هستند که درصدد تخریب و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان برآمده و با ماموریت هایی از قبل تعیین شده کارهایی را صورت داده اند. البته باید در نظر داشت که وجه اشتراک همه اینها مطالعات علمی و تاریخی بر موضوعات در حوزه شرق شناسی بوده است.
وی ادامه داد: اما در مقابل این سه گروه، دیدگاه دیگری وجود دارد و مبتنی بر نگرش کسانی است که ذیل نگرش علمی خود به موضوعات و تفکرات اسلامی، زیبایی و لطافت این اندیشه را یافتند و مستبصر و مسلمان شدند.
فخر روحانی در مورد تاثیر و تفسیر مستشرقان از واقعه کربلا و امام حسین(ع) گفت: ادوارد گیبون، مورخ قرن 18 انگلستان در کتاب «انحطاط و سقوط امپراطوری روم» چنین می نویسد: در طی قرون آینده بشریت و در سرزمین های مختلف، شرح صحنه حزن آور مرگ امام حسین(ع) موجب بیداری قلب خونسردترین افراد خواهد شد.
وی در آسیب شناسی منابع مورد استفاده مستشرقان اولیه تاکید کرد: متاسفانه، بسیاری از آنها در نقل این تاریخ کمتر به منابع معتبر اسلامی و شیعه استناد کرده اند و بیشتر از منابع دم دستی و تلخیص ها بهره برده اند. به طور کلی اغلب مستشرقان در مورد حضرت سیدالشهدا(ع) اشتباه بزرگی کرده اند و آن اینکه آنها ماجرای حرکت امام حسین علیه السلام را جریانی صرفا قدرت طلبانه و عمدتا سیاسی نشان داده اند.
استاد دانشگاه قم ادامه داد: این در حالی است که شأن امام حسین(ع) بسی بالاتر از این بود که آنها بتوانند حضرت امام حسین علیه السلام را در حد صرفا یک رهبر سیاسی تنزل دهند، زیرا حضرت سیدالشهدا(ع) معصوم بود و هدایتی فراگیر داشت. از سوی دیگر کمتر شرق شناسی را می توان یافت که در مورد حرکت امام حسین(ع) به فرمایشات و صحبت های ایشان استناد کرده باشد. یعنی بگوید که حضرت(ع) لحظه ای که دارد از مدینه خارج می شود در وصیت نامه اش به محمد حنفیه می نویسد که این حرکت در راستای امر به معروف و نهی از منکر است. تعداد قابل توجهی از مستشرقان به این موضوع دقت نکرده و فقط جنگ روز عاشورا را مد نظر قرار داده و نه تنها حضرت امام حسین علیه السلام را جنگ طلب معرفی کردند بلکه از اقدامات صلح طلبانه و انسان دوستانه آن حضرت(ع) هم سخنی به میان نیاورده اند.
فخر روحانی گفت: این در حالی است که حرکت نظامی در کربلا از جانب دشمن و تمام حرکت امام حسین(ع) در مقام دفاع بود. اگر حرکت حضرت(ع) نظامی بود هرگز به یارانشان دستور نمی دادند که به لشگر حر آب بدهند. هیچ منطق صرفا نظامی در هیچ جای دنیا نمی پذیرد که در درگیری نظامی رهبر امر به سیراب ساختن لشگر تشنه دشمن بدهد. بنابر این، حرکت امام حسین علیه ااسلام در مقام نجات بشریت و انسانیت بود.
این پژوهشگر با بیان اینکه برخی از مستشرقان حتی عنوان می کنند که عاشورا روزی است که شیعه در برابر اهل سنت متولد شد، خاطرنشان کرد: این سخن ابدا صحیح نیست. حقیقت این است که شیعه با ظهور اسلام تولد یافت و آنچه در روز عید مبارک غدیر رخ داد در واقع اعلان نهایی اراده الهی بر ارجحیت و افضلیت امیرالمومنین(ع) برای جانشینی بلافصل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود.
نظر شما