به گزارش خبرنگار تئاتر شبستان، جمشید مشایخی؛ بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر ایران، شب گذشته ۲۸ شهریورماه، به تماشای نمایش «من همان نونی ام که بابام لای کتاباش میذاشت» به کارگردانی سارا شیرازی نشست. این نمایش مونولوگی با بازی سارا شیرازی است که به برخی از مسائل اجتماعی دختران جوان می پردازد.
سارا شیرازی پس از پایان اجرا با تقدیر از حضور جمشید مشایخی گفت: یکی از رویاهای من امشب به واقعیت بدل شد و توانستم چیزی را که پیش تر خواب دیده بودم، تجربه کنم. آقای مشایخی به سختی احساساتم را کنترل می کنم و باید بگویم حضور شما بزرگ ترین هدیه زندگی من است.
وی همچنین اجرای خود را به جمشید مشایخی تقدیم کرد و گفت ما خواستیم که امشب همراه با حضور استاد مشایخی، یاد دیگر بازیگر بزرگ سینما و تئاتر، استاد داود رشیدی را گرامی بداریم و با احترام و به یاد ایشان نمایش را روی صحنه بردیم.
جمشید مشایخی درباره نمایش با بیان این که نگاه هرکس به جامعه و زندگی با نگاه دیگری متفاوت است، گفت: نمایشنامه ای که دختر خوبم نوشته و خودش بازی و کارگردانی کرده بود، نوید می دهد که او هنرمند آینده است. من معتقدم باید هنرمندان ما در جهان الگو باشند، این حرف شاید برای برخی خنده دار باشد اما اعتقاد من است. وقتی در عرصه ی ادب بزرگانی داریم که در جهان ادبیات بی نظیرند، چرا نتوانیم در عرصه تئاتر و سینما الگو باشیم؟
جمشید مشایخی پس از آنکه فیلم کوتاهی درباره داود رشیدی پخش شد، درباره هنرمند فقید تئاتر ایران، گفت: داود زنده است، زیرا کسی که به ملت ایران خدمت کرده، هرگز نمی میرد. داود رشیدی، به تئاتر ایران و به فرهنگ ایران خدمات ارزنده ای داشت و برای همیشه زنده می ماند. همان طور که حمید سمندریان زنده است. همانطور که با گذشت تمامی این سالها، حکیم طوس فردوسی بزرگ زنده است. کسی می میرد که به ملت ایران خیانت کرده باشد.
هنرمند تئاتر و سینمای ایران، ادامه داد: تا جایی که به یادمی آورم، من و داود رشیدی در ۹ نمایش با هم همکار بودیم. اولین نمایشنامه ای که می خواست کار کند، «ایوانف» نوشته چخوف بود. من چند روزی تمرین کردم اما آن وقت چون منتقدان بزرگی داشتیم، من ترسیدم که یه وقت ننویسند مشایخی نتوانسته چخوف را بازی کند. داود گمان می برد عده ای در مخالفت با او از من خواسته اند که انصراف بدهم. این شد که نمایشنامه را کنار گذاشت.
مشایخی افزود: در کار بعدی داود رشیدی، پرویز کاردان آمد به من گفت نقشی وجود دارد که رییس سیرک است یه جمله دارد آخر نمایش می گوید، اما عکسی از او در صحنه نمایش است که در پرده ی سوم بی انکه کسی بداند خودش می آید و جای عکس می ایستد. رشیدی گفته بود جمشید ایوانف را بازی نکرد، این نقش را بازی می کند؟ گفتم بله بازی می کنم. بعد نمایشنامه دیگری بود به نام «ماجرای عشقی دون پرلن با بلیزه در باغچه ی خانه اش» که از نوشته های فدریکو گارسیا لورکاست. نمایشنامه ای سیاسی که نقد اسپانیای قدیم و اسپانیای جدید است. همکاری با داود همیشه برای من لذت بخش بود.
وی در پایان از حمید سمندریان یاد کرد و گفت: من این حرف را پیش تر و در زمان حیات بزرگان هم گفتم، که من از همه چیزهای زیادی یاد گرفتم اما حمید سمندریان را بی شک، استاد خودم در تئاتر می دانم.در سینما هم، ابراهیم گلستان استاد من است.
نمایش من همان نونی ام که بابام لای کتاباش میذاشت، تا دوزادهم مهر هرشب ساعت ۱۹، در تماشاخانه استاد مشایخی مرکز آفرینش های تئاتر مان روی صحنه می رود.
نظر شما