به گزارش خبرگزاری شبستان، بازیگر جدید ساختگی، نقش خود را در بازی های سیاسی جهانی آغاز کرده است: دادگاه جزایی بین الملل.
این بازیگر جدید وکه در اندک زمانی حرفه ای شده است به شدت نظر افکار عمومی،رسانه ها سیاستمداران را به خود جلب کرده است.
دادگاههای بین المللی با غنیمت شمردم این فرصت که مردم عام هرگز از روندها قضایی،محاکمه،تفهیم اتهام نوع برخوردها و شکنجه ها آن هم در سطح بین المللی ناآگاهند و این امور مربوط به افراد متخصص می شود هر نوع محاکمه ای را با این بیان که کاملا عادلانه اجرا شده است در سطح جهانی پیش می برند و مردم نیز آن را عادلانه در می یابند.
دادگاه جزایی یا کیفری به اقتضای کار خود باید عدالتمندانه مجرم را کیفر و جرم وی را تفهیم و مجازاتش را اعلام کنند.
همچون هفته های گذشته که دادگاههای بین المللی معمر قذافی و پسرش را متهم به ارتکاب جنایات جنگی معرفی کرد یا راتکو ملادیک بعد از سالها فرار به جرم جنایات جنگی در بوسنی در دادگاه بین المللی تفهیم اتهام می شود یا همین مسئله لبنان که دادگاه بین المللی در آن به قتل رفیق حریری رسیدگی می کند.
وقتی دادگاههای بین المللی وارد عمل می شوند که مردم؛سیاستمداران و سیل عظیمی از متضرران یک جنایات خواهان بازجویی و تشکیل دادگاهی عادلانه در مورد یک مجرم باشند و اینجا است که سازمان ملل دست به کار می شود و از اقصا نقاط دنیا قاضیان کارکشته بی طرف را به کار می گیرد تا با تشکیل دادگاهی جرم مجرم را رسیدگی کنند.
اما آیا این فعایت که به ظاهر عدالت جویانه است و پای جنایت کاران را به میز محاکه می کشدپیروزی غایی مدافعان حقوق بشر محسوب می شود؟
سالهاست که علی رغم تشکیل این دادگاهها مدافعان حقوق بشر اعلام می دارند عدم کفایت،صلاحیت یا موافقت دادگاههای بین المللی با ادامه پروسه اجرای حکم باعث شده است تا جنایات در سراسر جهان گسترش یابد و به مفهومی تنها نامی که جنایتکاران از آن نمی ترسند!
در حالیکه همین دادگاه های بین المللی قدرت کافی برای زیر نظر داشتن سرنوشت محکومان را دارند اما گویی در پایان جلسات یا حتی حین جلسات محاکمه دادگاههای بین المللی به نفع افراد خاصی خریداری می شود و قاضیان بی طرف یکباره طرفدار پنهان گروهی خاص می شوند.
بعد از گذشت دهها سال از تاسیس دادگاههای بین المللی رسانه ها و افکار عمومی تمایل دارند کارنامه یا گزارش کاری این مسند بین المللی را در طول تاریخ پیدایش خود در دست داشته باشند در حالیکه این دادگاهها از ارائه کارنامه کاری خود به شدت هراس دارند و معنی این حقیقت را چگونه می توان تفسیر کرد؟ همین امر موجب شده تا آینده حیات این دادگاهها کاملا نامعلوم و تضمین نشده باشد.
تعدد دادگاههای بین المللی و رشد روزافزون بندهای جدید رسیدگی به جرم جنایتکاران حاکی از این نیست که این دادگاهها هروز یک جنایتکار را به سزای عملش می رسانند بلکه آسانی عمل نکردن به همین قوانین موجب رشد تعداد این دادگاهها با مشتقاتشان شده است.
به موازات رشد دادگاههای بین المللی در طول سالهای گذشته رشد جنایتکاران روندی سلسله مراتبی به خود گرفته است و شاید اینگونه می توان انگاشت که همین دادگاه های بی کفایت انگیزه ارتکاب جنایات وسیع می شوند.
جنبه سئوال برانگیز دیگر عملکرد این دادگاهها این است که رسیدگی به جرم بعد از تفهیم جرم به جنایتکار با ارائه پرونده هایی که تحقیق درباره آنها به سالها زمان احتیاج دارد به قدری طولانی می شود که مجرم دچار مرگ طبیعی می شود و هرگز به پای اجرای حکم نمی رسد.
جنایات کامبوج و نازی ها نکته جالب دیگر کار دادگاههای بین المللی است که مجرم بعد از گذشت نزدیک به یک قرن از جنایت دستگیر می شود و تازه دادگاه او آغاز به کار می کند و معلوم نیست این جنایتکاری که از فرط پیری نای ایستادن در مقابل قاضی را ندارد می تواند تا اجرای حکم دوام بیاورد یانه؟
اما آیا بهتر نیست دادگاههای بین المللی جنایاتی را که سالها از زمان آن می گذرد رها کنند تا با تشکیل جلسات ناکارآمد داغ بازماندگان بیش از این تازه نشود؟
به گزارش اپن دموکراسی، دادگاههای بین المللی چگونه صلاحیت دارند وقتی برای کشتار میلیون ها نفر فقط می توانند نهایت پنج جنایتکار جنایت را محاکمه کنند در حالیکه هزاران همدست جانی آزادانه زندگی کرده یا می کنند؟
آیا رسیدگی به جنایات دولت سابق یوگوسلاوی و یا جنایات جنگی عراق شاهد این ادعا نیست؟
به یقین سالهای زیادی است که از رویای مردمی اجرای عدالت درباره جنایتکاران می گذرد اما پس چرا این دادگاهها همچنان ادامه فعالیت دارند؟
جنبه پنهان فعالیت این دادگاهها اینجا است که کار این دادگاهها دیگر به قوانین جزایی محدود نمی شود بلکه این دادگاهها وارد دنیای سیاست دولتمردانی شده اند که که با مبدل کردن آنها به عروسکهای خیمه شب بازی خواهان تحقق اهداف خود هستند و درحالی برچسب سکوت را بر لب این دادگاهها زده اند که اسب سرکش جنایات خود را با سرعتی هر چه بیشتر پیش برانند.
در دنیای امروز عدالتی کاملا سیاسی با چهره آرایش شده با شعار های عدالت طلبانه در حال توسعه است و همان بلایی به سر عدالت آمده است که امانوئل کانت از دو قرن پیش آن را اینگونه پیش بینی کرد: مردم جهان در سطوح مختلف یک جماعت جای می گیرند و عدالت تا جایی نابود و پایمال می شود که جنایت و خشونت از یک سطح و طبقه جامعه مانند ویروس به تمام مردم جامعه سرایت می کند.

دادگاههای بین المللی نیازمند مبدل شدن به یک ابزار موثر عدالت گرای اجرایی هستند تا از دستان دولت هایی که آن را در خدمت جماعتی خاص برای تحقق اهدافشان در آورده اند، خارج شوند.
کد خبر 56980
نظر شما