به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری: این روزها، نام احمد متوسلیان بیشتر از قبل شنیده می شود؛ فرماندهی كه شرح شجاعت های او را می توان در فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» دید و كمپین هایی هم برای آزادی او و سه دیپلمات دیگر كه در دست رژیم صهیونیستی اسیر شده اند، تشكیل شده است.
در این میان، كتاب هایی هم هستند كه به خوبی او را وصف كردهاند؛ یكی از این كتاب ها كه از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری منتشر شده، «فرمانده جدید» است. این كتاب، نهمین كتاب از مجموعه «قصه فرماندهان» است كه حسین نیری آن را بر اساس زندگی احمد متوسلیان به نگارش درآورده است.
نویسنده این كتاب، هرآنچه را می خواسته درباره كودكی، نوجوانی و دوره دانش آموزی حاج احمد متوسلیان بنویسد، در همان فصل نخست – كه آمیزهای از قصه و زندگینامه صرف است – جمع و جور كرده و بلافاصله در نخستین قسمت كاملا داستانی، سروقت فرماندهی او رفته است. نیری خوب می دانسته كه مخاطب آنچه را كه باید بجوید، در دوره فرماندهی این سردار جوان قابل جستوجو است و خیلی زود باید برود سر اصل ماجرا و حكایت روانه شدن حاج احمد به لبنان و اسارتش در چنگ مزدوران رژیم صهیونیستی.
نویسنده تاكید دارد كه حاج احمد متوسلیان، ذاتا یك محور و رهبر برای جامعه پیرامون خودش است. برای همین است كه از 13 فصل داستانی كتاب، عناوین 4 فصل از آن با عنوان «فرمانده» شروع می شود؛ فرمانده بسیجیها، فرمانده جدید، فرمانده من حاج احمد است و فرمانده درمانده.
داستانها سراسر از فروتنی، بزرگواری و تیزچنگی حاج احمد می گویند. او نمی خواهد با بچههای بسیجی گردانش رو به رو شود؛ چون قرار نیست سرداری و فرماندهیاش را به رخ آنان بكشد. قصه دوم نشان میدهد كه او چگونه نیروهای كومله را به دام میاندازد.
ماجرای اسارت شهید متوسلیان البته در داستان ها به بازی گرفته نشدهاند؛ چون آنقدر حضور او در جبهههای نبرد پر از قصه است كه دیگر كتاب، ظرفیت پرداختن به ماجرای لبنان و گروگانگیری او توسط رژیم اشغالگر قدس را ندارد؛ هرچند در نخستین فصل كتاب به این موضوع اشاره شده است.
در بخشی از كتاب «فرمانده جدید» می خوانیم:
اذان ظهر را گفتند، صدای توپها و تانكها یك لحظه قطع نمی شد. نیروها از هر طرف به سوی شهر روان بودند. پسرك قدبلند از بس دویده بود، از نفس افتاده بود. یكدفعه تمام بیسیمها به صدا درآمد.
- من احمد متوسلیان به كلیه واحدها خبر پیروزی را می دهم. خرمشهر آزاد شد. خرمشهر ... .
حركت گردانها تندتر شد. یك گام دیگر در خرمشهر بودند. موشك ها از هر سو شلیك می شدند. دشمن در حال فرار بود.
نظر شما