حکایت از اینجا راندگی و از آنجا ماندگی مساجد ایرانی

خبرگزاری شبستان: یک کارشناس تاریخ، با اشاره به تاثیر حضور در مسجد در تربیت صحیح انسان مسلمان گفت: یک انسان موحد از دل مسجد به باورهای اصل دین خود یقین خواهد یافت.

به گزارش خبرنگار مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان: نقش و جایگاه مساجد در رشد و بالندگی فرهنگ و تمدن اسلامی بر کسی پوشیده نیست. این اماکن الهی از گذشته به عنوان محور اصلی درس و بحث درباره آیات الهی، سخنان پیشوایان دین و مذهب بوده اند و پیش تر از آنکه مدارس به شکل امروزی سامان یابد، مساجد مرکز اصلی علمی به شمار می آمدند. حجم گسترده آموزش ها باعث به وجود آمدن مسجدمدرسه ها شد و شکوه مذهبی و علمی مساجد و مدارس در پرورش استعدادها و بروز خلاقیت ها در جامعه اسلامی همه محققان معاصر را به شگفتی وا داشت. بسیاری از پژوهشگران و اسلام شناسان مسلمان و غیرمسلمان کتاب ها، رساله ها و مقالات متنوعی را درباره تاثیر مساجد در بالندگی فرهنگ و تمدن اسلامی نوشته اند.

 

با توجه به این اهمیت و جایگاه تاریخی نقش مساجد با دکتر یعقوب توکلی به گفت وگو نشسته ایم تا علاوه بر بررسی این جایگاه، دیدگاه او را در مورد تقویت نقش مساجد در سیر تمدن نوین اسلامی جویا شویم.

 

دکتر یعقوب توکلی، محقق، مورخ و کارشناس مسایل سیاسی است، او دارای دکترای کارشناسی علوم سیاسی و کارشناسی ارشد روابط بین الملل است، همچنین تحصیلات حوزوی خود را تا سطح چهار به پایان رسانده است. او در زمینه های جریان شناسی تاریخ نگاری، جریان  شناسی سیاسی، جنبش های اسلامی، تاریخ تحولات معاصر و تاریخ دفاع مقدس فعالیت دارد.

از جمله فعالیت‌های اجرایی وی می‌توان به سردبیری نشریه زمانه، مدیریت گروه تاریخ تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مدیریت گروه ارشاد و تبلیغ مرکز پژوهش‌های مجلس و مدیریت گروه شهدا در پروژه دائره المعارف دفاع مقدس اشاره کرد.

آنچه که در ادامه می خوانید حاصل این گفت وگو است:

 

به عنوان اولین پرسش بفرمایید جامعه ای که نظام تمدنی اش بر اساس مبانی اسلام باشد چه ویژگی هایی دارد؟

در مورد تمدن اسلامی مباحث مختلفی ارایه شده است وقتی فرهنگ و مبانی نظری اسلام بر ساختارهای مختلف جامعه اعم از سیاست، فرهنگ و سبک زندگی غلبه داشته باشد به طوری که وقتی وارد آن جامعه شویم نمادهای حکومت اسلامی قابل رویت باشد در این صورت چنین جامعه ای را می توان جامعه متاثر از تمدن اسلامی قلمداد کرد .

 

امروز سخن از تمدن نوین اسلامی به میان می آید، تا چه میزان در طراحی این سبک تمدنی می توانیم وامدار گذشته این تمدن باشیم؟ برخی اصلا قایل به این مساله هستند که نمی توان به  گذشته برای جامعه امروز و اقتضائات اش اتکایی داشت و آنچه که وظیفه ماست طراحی مدلی نوین است در این زمینه نظرتان چیست؟

برای پاسخ به این سوال باید سیری در تاریخ داشته باشیم بعد از دوره تمدن اسلامی مرحله طولانی مدتی از شکست در جامعه اسلامی دیده می شود، این شکست به گونه های مختلف باعث عقب ماندگی جامعه و نهایتا تسلیم در برابر تمدن های غربی و استثمار از سوی این ممالک می شود. این جریان به گونه ای بود که هیچ چیزی را در جهان اسلام به لحاظ تمدنی نتوانستیم ارایه کنیم و بدنه فکری مدیریتی تمدن اسلامی در برابر غرب تسلیم شده بود.

 

این تسلیم پذیری در عرصه های مختلف اعم از سیاست، فرهنگ و جامعه نمود داشت. بنابراین فاصله ای قابل توجه میان آن اوج و دوره پس از افول در این شکل تمدنی را شاهدیم. طبیعتا مدل ها در این مدت تغییر می کنند پس اتکایی تام و تمام نمی توان به آن دوران طلایی داشت.

 

اما با این وجود همواره شاهد تلاش های متعددی برای احیای تمدن اسلامی بوده ایم که از آن جمله می توان گفت که پس از سال ها انقلاب اسلامی توانست خیزش و بیدارباشی را در جامعه ایجاد کند، انقلاب اسلامی ایران تلاشی محقانه برای احیای هویت اسلامی بود و با وقوع این انقلاب یک بیدارباش جدی در جهان اسلام در راستای تحقق هویت جدید اسلامی شکل گرفت و در آثار و نوشته های امام راحل کاملا تلاش ایشان برای قدرت بخشیدن به این حس «هویت طلبی» آشکار است.

 

بنابراین بر اساس آنچه گفته شد شاهد این هستیم که با این رویکرد امام خمینی(ره) در جریان انقلاب اسلامی این سبک تمدنی به صورت مطالبه اساسی در می آید و ما از مسیر هویت طلبی به تدریج در فرآیند شکل گیری تمدن جدید مبتنی بر آنچه که یاد شده قرار می گیریم البته به نظر نمی رسد که راه زیادی را رفته باشیم.

 

از نظر من برای تحقق تمدن نوین اسلامی در وهله اول باید از احساسات دوری کنیم این به مفهوم استفاده نکردن از عناصر تمدنی دنیای جدید نیست زیرا بسیاری از موضوعات وجود دارند که همه مردم جهان به آن اعتقاد دارند و عقلایی هم هستند.

 

اما بسیاری از مسایل با هویت فرهنگی ما شباهتی ندارند و اصلا ممکن است با مبانی اسلامی تطابقی نداشته باشند. ما باید تلاش کنیم تا در عرصه های مختلف به مرحله «عقل تاسیسی» برسیم تا این دوگانگی ها در جامعه مان به حداقل برسد.

 

مهمترین دلیل وجود این چندگانگی ها در جامعه ما چیست؟

شاید به لحاظ تاریخی دلیل بخش عمده آن این باشد که طیفی از جامعه اسلامی دچار استثمار شده اند و زیرا ما بدون اینکه بتوانیم سنت های خودمان را با اقتضائات دنیای جدید تطبیق دهیم، به یکباره با تمدن غربی مواجه شدیم.

 

برخی نیز در این بین با التقاط فرهنگی مواجه شدند این تفاوت ها میزان اعتقاد و باور به یک عنصر ناهمگون را در جامعه ما نشان می دهد به همین خاطر شاهد این هستیم که در پاره ای از موقعیت ها مانند یک انسان غربی و در برخی شرایط همچون انسان شرقی رفتار می کنیم و گویی مناسبات ما به سنت های قدیمی و باورهای جدید هنوز تطبیق پیدا نکرده است.

در رسیدن به این تمدن اسلامی مساجد چه جایگاهی دارند؟

در گذشته اسلامی ما مسجد محور بود به گونه ای که شهر حول محور مسجد ساخته می شد و همه جاده ها و خطوط به آن ختم می شد اما اکنون به علت تغییر مدل شهرسازی و برخی الزامات این سبک معماری را شاهد نیستیم. مثلا یک شهرک مسکونی می سازند اما اصلا جایی برای مسجد در آن در نظر نمی گیرند. گویی شهری ساخته شده است و از قضا مکانی برای ساخت یک مسجد اختصاص داده شده یا شخصی آمده و گوشه ای را وقف کرده تا در آن مسجدی بسازند در حالی که در گذشته چنین نبود و مسجد «شیخ لطف الله» نمونه ای در این زمینه است که به عنوان یکی از موفق ترین نمونه های شهرسازی اسلامی شناخته می شود.

 

کسانی که بیشتر به دنبال مدرنیته می روند معمولا نشانه های سنتی را محکوم می کنند مثلا بناهای عصر پهلوی عمدتا با تکنیک های مدرن بنا شدند. حال آنکه معماری اصیل ایرانی تفاوت فاحشی را با این سبک داشت با این وجود حتی مساجد نیز تحت تاثیر این معماری قرار گرفتند.

ما حتی بعد از انقلاب نیز شاهد نوعی باور نسبت به مدرن سازی معماری مساجد هستیم و تا کنون نیز جایگزینی برای این نگاه نداشته ایم در این زمینه باید گفت هر چند که بنای مدنظر توسط یک معمار مسلمان ساخته می شود و آن معمار قطعا به خوبی کار خود را می داند اما از آنجایی که او اساس و پایه دانش خود را بر اساس معماری مدرن به منصه ظهور می رساند نتیجه این می شود که نه آن مدرنیته جدی غربی را در معماری او می بینیم و نه به درستی معماری سنتی خود را شاهد هستیم.

 

به نظرتان مسجد تا چه میزان در ایجاد این تمدن اسلامی و البته وحدت در جامعه ما اثرگذار خواهد بود؟

 

ما اول باید تکلیف مان با مسئله تمدن نوین اسلامی مشخص شود واقعیت این است که جهان غرب نسبت به شکل گیری تمدن نوین اسلامی رضایت نخواهد داد و اصلا نسبت به شکل گیری جامعه اسلامی رضایت نمی دهد چون در جامعه ای که اسلام حاکم باشد طبیعی است که غرب و صهیونیسم جایگاهی ندارند بنابراین اساس شکل گیری جامعه اسلامی و در پی آن تمدن اسلامی در صورتی محقق می شوند که ما با مبنای مهمی که همان تطابق با فرهنگ خودمان است به پیش برویم.

 

البته در عین حال نمی توانیم به الگوی مقاومت در برابر غرب نه بگوییم بنابراین ناچار هستیم تا میان این دو تطابق ایجاد کنیم پس باید به فکر احیای جهان اسلام باشیم.

ما زمانی می توانیم چیزی را در اختیار داشته باشیم که قدرت در دست مان باشد و قدرت مسلمین هم با محوریت مسجد شکل می گیرد. مسجد محل شکل گیری و تربیت انسان مسلمان است و هر انسان موحدی که به باورهای اسلامی اعتقاد داشته باشد می تواند در عمل از دل مسجد به باورهای اصیل این دین برسد. از سوی دیگر بهترین جایی که او می تواند در آن پرورش یابد، مسجد است.

کد خبر 543641

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha