به گزارش خبرگزاری شبستان؛ "روسیا الیوم"در مقاله ای به قلم "محمد الطاهر" نوشت؛ به طور طبیعی امکان باور و یا درک اعمال و ذهنیات عناصر تروریستی داعش و دیگر گروه های تروریستی تحت هر نام و شرایط و یا بهانه ای وجود ندارد؛ به ویژه آنکه چنین اعمال وحشیانه ای از ویژگی های این گروه ها بوده که با نام مقدسات مرتکب این جنایات می شوند و دستگاههای تبلیغاتی آنها با الفاظی تحت این عنوان که نماد دین پاک هستند، به آنها مجوز می دهند.
در مجموع و همان طور که درطول تاریخ مرسوم بوده است، انسان مبانی و اصول متعالی را دریافت کرده و درون آن را واکاوی نموده و اصل و جوهر آن را بیرون می کشد و از آنها نردبانی برای جاه طلبی و پوششی برای امیال پست و وجدان های بیمار خود می سازند. چگونه انسانی می تواند حد کفر را در مورد کودکی هفت ساله جاری سازد؟ آیا جدال در این زمینه مهم، امری بیهوده نیست؟
کسی که کودکی بی گناه را میکشد، نمی تواند دینی داشته باشد؛ اما همان طور که می گویند هر کاری از اصل خود شگفت آور نیست، جنایت های «داعش» در واقع، امتداد سلسله جنایت هایی است که این بار تحت عنوان مجازات در قالب اسم خداوند از سوی عده ای جوان وحشی، بی رحم و بی وجدان در پیکر کودکی به اوج خود رسیده است، جنایاتی به نام دین اسلام خوانده می شود.
همان گونه که بر زبان کودک سوری در آخرین لحظات زندگیش در مورد این جنگ وحشیانه پنج ساله این سخن جاری شد که همه چیز را به خدا خواهم گفت». چه بسیار کودکانی که هدف این جنگ کور قرار گرفتند، آسمانیان را از جنایتهایی که بر روی زمین اتفاق می افتد، باخبر می سازند.
افراط گرایی و خشونت کورکورانه ای که در منطقه عربی و اسلامی با نام دین اتفاق می افتد، یک پدیده منحصر به فرد در تاریخ نیست، خاور میانه در حال حاضر در شرایطی شبیه دوره اواخر قرون وسطی است.
آن دوره تاریک و زشت امتداد یافت اما به مرور زمان در پرتو فرهنگ و تمدن و با غلبه معقول بر منقول، متحرک بر ثابت، جوهر بر ظاهر وخیر بر شر از بین رفت. این موضوع با وجود ترسناک بودن آن دوره ها و پیشینه شرم آور کسانی که خود را سایه خداوند بر زمین می دانند، تکرار شد البته، سایه پوچی که در اصل طبق توصیف کتاب مقدس، تصویر شیطان را انعکاس می دهد.
بدتر و تلخ تر از آن اینکه منطقه عربی و اسلامی در حال حاضر وارد تاریکی های قرون وسطی شده و اجازه می دهد تا این وبا جسد او را فاسد کرده و آینده را با افکار خراب و ویرانگری که زندگی را در بیشتر کشورها تبدیل به جهنم کرده است، از او بگیرد.
« داعش» و «القاعده» و مشابه آنها تنها پدیده های رضایت بخشی هستند که پیروانشان آنها را به گمان باطل خویش بیداری می پندارند. آنها به این جلادان قسی القلب و بی رحم مجوز می دهند و بنا بر این زبان و دستهایشان به تازیانه های عذاب تبدیل شده است.
در تمام تاریخ حوادث خوب و بد، نفرت یا عشق وشاهکار و سرافکندگی وجود داشته است که جلب توجه می کند. پس چرا این افراد فقط شر را از پیشینیان خود به ارث برده و فقط، بیماری و نفرت را از گذشته بر می گزینند حتی ادعا می کنند که مبدأ حقیقی نیز همان است؟
بینش این افراد کور شده و به سمت خشونت و توحش تا جایی پیش می ورند که انسانیت خود را از دست داده و ابزار تخریب و خنجر انتقام شده اند که از خون سیراب نمی شود و ازگرفتن جان کودکان ابایی ندارد؛ بلکه جنایاتی را در مورد کودکان مرتکب می شوند که هیچ عقل و وجدانی آن را نمی پذیرد.
نظر شما