خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ دعوت نامه را خود شهدا در دلمان انداختند، شهدای گمنام را میگویم. قرارمان بعد از نماز مغرب و عشاء بالای مزار شهدای گمنام دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بود به همراه غذای روح... غذایی از جنس ارتباط با خدا آن هم ارتباطی از نوع ارتباطهای شهدا در شبهای عملیات، هر چند هر کار میکردیم حال و هوای آن روزها دیگر ایجاد نمیشود اما... خدا قبول کند ما را.
ساعت ۲۰ دانشجوها یکی یکی آمدن و بعد از دقایقی دعای کمیل آغاز شد، فضا واقعا معنوی بود، باید هم همین طور باشد مگر میشود شهدا میزبان باشند و مراسم خدایی نشود، هر دانشجویی در گوشهای از فضای آزاد و در جوار شهدای گمنام نشسته بود و حال و هوای خود را داشت، حال و هوایی که تنها در شبهای قدر میتوانی آن را ببینی.
دعای کمیل با نوای گرم مداح اهل بیت قرائت میشد، چه زیبا شد آن فرازی که تمام تکبر و غرورت را در زمین فرو میکردیم و مخلصانه و عاجزانه مانندی فقیری دست پیش درگاه خداوند دراز، با چشمانی بارانی از شوق یا ندامت تنها او را صدا میزدیم، یارب، یارب یارب... چقدر سخت بود وقتی خوب و عمیق به دعای کمیل فکر میکردم، ما تاکنون در کجای عالم سیر میکردیم و دنبال چه بودیم و شهدا دنبال چه بودند که خدا آنها را خرید و مال خود کرد.
دعای کمیل تمام شد و نوبت رسید به سخنرانی حاج حسین یکتا، اما پیش از سخنرانی حاج حسین، دقایقی مادر شهید یاسر اکبرزاده با سخنان دلنشین خود خاطراتی از فرزند شهیدش بیان کرد، مادر آنقدر متواضع بود که همه را شرمنده خود میکرد... با خودم گفتم کاش دانشگاهها چند واحد درس بیان خاطرات شهدا میگذاشتند.
مادر شهید یاسر اکبرزاده سخنان خود را با بیان افتخارات فرزند شهیدش آغاز کرد و گفت: یاسر در سن ۱۹ سالگی و در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰مصادف با ۲۷ صفر و سالروز شهادت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) به شهادت رسید.
وی با بیان اینکه شهید اکبرزاده در درگیری با اشرار مسلح در کاشمر به شهادت رسید، ادامه داد: درگیری از عصر روز قبل شهادت آغاز شده بود و تا ساعت زیادی از شب ادامه داشته و بعد از اینکه مهمات این عزیزان تمام میشود، اشرار بیرحم آنها را به اسارت میبرند و بعد از کلی شکنجه به شهادت میرسانند و بدنشان را از بالای کوه به پایین میاندازند.
وی با بیان اینکه قرار بود بعد از ماه صفر برای فرزندم مراسم دامادی بگیرم، گفت: من خیلی دل بسته فرزندم بودم و همه خانواده فکر میکردند که بعد از شهادت یاسر جان می دهم اما توسل پیدا کردم به حضرت علی اکبر (علیه السلام) و آرامش پیدا کردم.
این مادر شهید با بیان اینکه شهادت برای خانواده شهید بسیار شیرین است، افزود: بنده چهار فرزند دارم که یکی شهید شده و دعا میکنم سه فرزند دیگر من هم شهید شوند.
حجت الاسلام مرادی، معاون نهاد رهبری در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند هم در این مراسم با بیان اینکه این مراسم در راستای شناخت معرفت و اهداف شهدا برپا شده است، خاطر نشان کرد: شهدا رفتند تا نظام و انقلاب بماند و ما در راستای خدمت به جامعه بشری قدم برداریم.
وی گفت: باید قدردان نعمتهای نظام باشیم و به وظیفه خود در مقابل خون شهدا و رشادتهای رزمندگان با خدمت به مردم عمل کنیم.
در پایان این مراسم هم سردار حاج حسین یکتا با سخنان شیوا و دلنشین خود دانشجو دانشجوها را مهمان کلام خود کرد.
این رزمنده و راوی دفاع مقدس با بیان اینکه رزمندهها از ماه رجب حواسشان را جمع میکردند که باید به خوبی از برکات این ماه بزرگ استفاده کنند، عنوان کرد: شهید برونسی برای شهادت خودش گریه کرد و خدا هم جواب او را داد.
یکتا با اشاره به اینکه در زمان دفاع مقدس جبهه دانشگاه بود الان دانشگاه جبهه است، افزود: شما دانشجوها باید برای آمدن خود به دانشگاه هدف داشته باشید و نگذارید شیطان بر شما غلبه کند.
وی با بیان اینکه هر کس که گناه نکند امام زمان (عج) به او نظر میکند، ادامه داد: امام زمان به شهدا نظر کرد و استخوانهای نظر کرده اثر کردند و دیدید که یک قطعه استخوان چه با دلهای مردم کرد.
این راوی دفاع مقدس با اشاره به اینکه شهدا وصیت نامه مینوشتند، ما هم وقف نامه بنویسیم که خود را وقف امام زمان عج کنیم، گفت: شهدا خواستند و شد و اگر ما هم بخواهیم میشود.
نظر شما