به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، آیین بزرگداشت روز جهانی فلسفه با حضور رضا داوری اردکانی رییس فرهنگستان علوم ایران، علی اصغر مصلح، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و محمدرضا حسینی بهشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و جمعی از اندیشمندان و اهل فلسفه از سوی انجمن فلسفه میان فرهنگی ایران و گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران صبح امروز سه شنبه، 19 آبان ماه در دانشگاه تهران برگزار شد.
بنابراین گزارش، محمدرضا حسینی بهشتی، در مراسم بزرگداشت روز جهانی فلسفه با موضوع «پرسش های نو در باب انسان و طبیعت» سخنان خود را آغاز کرد و گفت: با دگرگونی هایی که در عصر جدید پیش آمد، به تدریج شاهد این مطلب بودیم که کمتر در حوزه فلسفه سخن از طبیعت به میان آمد؛ جالب است در سنت فلسفی ما که هنوز در مدارس تدریس می شود طبیعیات به صورت پنهانی و یواشکی به مُحاق رفته و کسی به آن نمی پردازد غافل از اینکه در پرانتز گذاشتن آن ممکن نیست.
وی با بیان اینکه بحث از مفهوم طبیعت در سده هایی که پشت سر گذاشتیم انجام شد و به تحلیل معرفت شناسانه و اصطلاحی رسید، ادامه داد: این موضوع بحثی است درباره شناختِ ما آن هم شناختی که در علم به طبیعت داریم؛ در این نگاه طبیعت به یک مفهوم جامع و حداکثری تبدیل می شود و ایده ای در عقل که برای شناخت تجربه ما از جهان نقش تنظیم کننده ای دارد بدون آنکه ما به ازای بیرونی داشته باشد.
حسینی بهشتی مقصود از شناخت نظری را بدست آوردن یک دریافتی از جهان دانست که قابل اعتماد و اطمینان باشد و در ادامه گفت: به دلیل اینکه حداکثر در مبحثی به کار گرفته شود که بتواند پایه ای برای شناخت قرار گرفته تا در عرصه عملی، بایدها و نبایدها را بشناسیم.
وی با بیان اینکه در عصر سنت بدترین علوم دانش هایی بودند که مطلوب به ذات به شمار می رفتند، تصریح کرد: جستجو برای اینکه بخواهیم چیزی را بشناسیم در این دوره کار دانش نظری نبود و اتفاقا بالاترین مرتبه حیات، حیات نظری است؛ در عصر جدید دگرگونی مهمی در این ماجرا پیش آمد و دانش وقتی دانش تلقی می شود که به ما توانایی و قدرت می دهد.
این استاد دانشگاه توضیح داد: به نظر می رسد در اینجا نظر به خاطر نظر بی معناست و نظر باید در خدمت غایات عملی باشد به منظور اینکه در زندگی انسان سعادتمندی توام با رفاه حاصل شود. در عوض دانش تجربی با طبیعتی روبرو می شود که متعلقِ این دانش می شود و نیروها و موادی را در خدمت ما قرار می دهد که با استفاده از دانش جدید زندگی سعادتمند و بارفاهی بسازیم و البته اینطور نیست که طبیعت گنجینه خود را صاف و ساده در اختیار ما قرار دهد بلکه باید با دانش آن را به زور از دل طبیعت بیرون بکشیم.
وی با تاکید بر اینکه ایده ال های فرانسیس بیکن خواندنی است، اظهار کرد: 400 سال پیش این فیلسوف اموری را پیش بینی می کند و در دیدرس ما قرار می دهد که بسیاری از پیش بینی های او پس از 400 سال تحقق پیدا کرده است.
حسینی بهشتی در ادامه سخنان خود بیان کرد: بنابراین ما با یک برخورد تکنیکی و صنعتی با طبیعت مواجه بوده ایم لذا ما یک مواجهه نظری، علمی و تکنیکی در پیش از چهار دهه اخیر با طبیعت داشته ایم اما مواجهه دوم مواجهه زیباشناختی بود یعنی طبیعت متعلق ذوق است و بحث دیگری نیز در این میان درگرفت که آیا زیبایی طبیعی برتر است یا زیبایی مصنوع، در این میان کانت معتقد است زیبایی طبیعی برتر است اما هگل زیبایی مصنوعی را بالاتر می داند چرا که روح بشر در آن حضور دارد.
وی مواجهه سوم را طبیعت به منزله متعلق اخلاقی خواند و گفت: در این مواجهه آنچه باید و نباید به طبیعت تعلق می گیرد که این نخستین باری بود که این مسئله مطرح می شد به دلیل آنکه اخلاق معمولا به رابطه انسان ها با یکدیگر یا نهایتا رابطه فرد با خدا مربوط می شد و این حداکثر میدانی بود که اخلاق در آن ورود پیدا می کرد و اینکه طبیعت متعلق باید و نباید شود، امری غریب بود.
بهشتی اضافه کرد: این مسئله نیز حاصل مباحث درون فلسفی نبود و فلسفه مجبور شد به صورت ناگهانی با آن روبرو شود بلکه این امر حاصل نظری، علمی و تکنیکی بود که دستاوردهای آن به جای اینکه کمک کننده زندگی باشد، موجودیت طبیعت را به خطر انداخت و از آن پس، بحث بحران طبیعت مطرح شد.
وی با بیان این مطلب که در این دوره گفته شده علم مساوی است با قدرت، بیان کرد: سوال اینجاست آیا هر کاری می توانیم باید انجام دهیم؟ این مبحث بحث جدیدی بود و سوال دیگر آن است که آیا آنچه ما بدان ها رسیده ایم در جاهایی موجودیت انسان و حتی حیوانات و نباتات و ذخایر زمین را تهدید می کند یا خیر؛ این موارد مسایل جدی است که باید در خصوص آن بحث شود.
وی با طرح این سوال که آیا برنامه ریزی ما در این مسیر اشتباه بوده یا نقص داشته ایم یا هدف گذاری ما در آغاز مشکل داشته و طرز تلقی ما به خطا رفته است، تصریح کرد: برخی گفته اند اهداف همان است و اگر جاهایی نقص داشتیم رفع این اشتباه به عهده همین علم و تکنیک است، در مقابل سوال بنیادی تری مطرح شد مبنی بر اینکه آیا بازگشت به این مسایل به خودِ هدف گذاری هاست؛ فرض کنیم که بایدها و نبایدها باید در مواجهه با طبیعت مطرح شود، باید دید این باید و نبایدها بر اساس چه مبنایی باید تعریف شوند و باید دید آیا می توان خود طبیعت را به عنوان یک مرجع قرار داد و بایدها و نبایدها را از آن استخراج کرد.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود ابراز کرد: مباحثی که در طی 40 سال اخیر در این خصوص مطرح شد از تمامی جوانب بررسی شد و یکی از جالب ترین جهاتی که مورد نقد قرار گرفت روند تکنیک از جانب فرهنگ های بیرون اروپایی بود و افرادی بیرون از این مسیر بیان کردند آیا مسیر بشری از همین مسیری بود که طی شد.
وی ادامه داد: دیدگاه های جالبی پس از طرح این مسئله پیش آمد که یکی با صدای ضعیف تری رجوع به سنت های فکری از جمله رجوع به سنت آمریکای جنوبی و سرخپوستان را مطرح کرد و صدای دوم که قوی تر بود سنت آسیای شرقی بود که این نگاه کاملا متفاوت بود و بحث های جالبی از منظر فلسفی در این راستا وجود داشت.
وی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: یکی از موضوعات مهم و حیاتی و مبتلابه جهان کنونی چیزی است که موجودیت ما و اصل بودن آدمی و زندگی سعادتمندانه انسان را مورد تهدید قرار داده و این مسئله در حقیقت نحوه مواجهه با طبیعت است که لازمه آن شناخت خوب مسایل و شناخت اندیشه فلسفه فرهنگ هاست و در اینکه این ماجرای بزرگ مربوط به انسان ها را چطور می توان بررسی و موشکافی کرد.
نظر شما