خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: مثل این می ماند که کسی با روی نشسته و لباسی مندرس و ظاهری ژولیده در برابر آینه ای صیقلی می ایستد و به خود نظاره می کند. محرم آینه تمام قدی است که ما در برابر آن قرار گرفته ایم و اگر اندکی ادب و اخلاص به خرج بدهیم امام حسین علیه السلام می تواند کژی ها و ژولیدگی های قلبی و معرفتی ما را به ما نشان بدهد یعنی وقتی مثلا به دعای عرفه امام حسین (ع) نگاه کنیم و ببینیم او چگونه با رب و مولا و مراد خویش سخن می گوید چگونه ادب بندگی را به جا می آورد، ما نیز به این قافله ادب می پیوندیم. این ها درس هایی است که ما در ارتباط با محرم و آموزه هایش بسیار به آن محتاجیم. این که موسمی به نام محرم بیاید و ما چند روز در این نسیم قرار بگیریم خیلی خوب است، اما این که کاری کنیم که این نسیم با ما بماند و به شکوفایی ذهن و ضمیر و زندگی ما منجر شود مهم تر است و این ضرورت صد البته با دنبال کردن و تعقیب آموزه های محرم به دست خواهد آمد.
کودک که بودم در رؤیاهای خام دستانه آن روزها امام حسین علیه السلام را یک قهرمان شمشیربازی و شمشیربازی بزرگ می دانستم. همین! بعدها هم که بزرگ شدم دیدم اطرافیان و آدم های دیگر هم در همین تلقی با من اشتراک داشته اند و عجیب است که هنوز هم بسیاری از ما همان کودکانی هستیم که ذهنیت ما درباره امام حسین علیه السلام رشد چندانی نداشته است و هنوز هم حقیقت عاشورا را آن گونه که باید و شاید درک و هضم نکرده ایم.
این که یک اسطوره بزرگی دینی و مذهبی و اخلاقی چگونه زیسته است و در طول حیات طیبه و مبارک خود چه کرده است و چه حماسه ای را رقم زده است یک سوی ماجرا قرار دارد و این که همان اسطوره در ذهن و ضمیر و چشم ما چه رنگ و بویی گرفته است یک سوی ماجراست.
البته هرگز جامعه و اذهان را نمی شود یک دست کامل کرد و تحریفات خواسته و ناخواسته در زندگی انسان ها وجود خواهد داشت چرا که عرف ها و عادت ها و تنگ نظری ها و بینش ها بر همه چیز از جمله حیات اسطوره های دینی هم سایه می اندازد اما نکته این جاست که ما چقدر تلاش می کنیم که یک شخصیت را آن گونه که او بوده بشناسیم یا به آن بودن حقیقی او تا حدی که می توانیم نزدیک تر شویم.
شبکه های موبایلی و تجویز به تعطیلی مجالس امام حسین (ع)
این که وقتی موسم محرم می رسد، تحرکاتی صورت می گیرد و مجالسی برگزار می شود و تکیه هایی برپا می شود جای خود دارد. بسیاری امروز در شبکه های اجتماعی و گروه های موبایلی دانسته یا ندانسته دچار یک غفلت شده اند و به نام تجویز عقلانیت، حکم به تعطیلی این مجالس می دهند چون به زعم خود این مجالس را جولانگاه تحریف و احساس می دانند. اما نکته مهمی که این افراد از آن غافلند این است که اگر همین مجالس نبود یاد و نام امام حسین علیه السلام به نسل های بعد منتقل نمی شد. البته از دیرباز عالمان و مصلحان اجتماعی نگرانی های خود در تحریف سیمای حقیقی سیدالشهدا (ع) و نهضت بزرگ او را یادآور شده اند اما این به معنای تجویز تعطیلی مجالس ذکر سیدالشهدا (ع) نیست.
امید عظیمی که روایت زیبای امیرالمومنین (ع) ایجاد می کند
از طرف دیگر وقتی محرم می رسد ما به این دارالشفای عظیم الهی چنگ می زنیم و به این انسان بزرگ سلام می دهیم و با هر سلام زنده تر می شویم. همه این ها جای خود را دارد. آن عبارت معروف امیرالمؤمنین (ع) وقتی در یکی از جنگ ها می بینند یکی از صحابه شان گریه می کند، شگفت و زیبا و شنیدنی است. وقتی علت آن گریه ها را از آن صحابه جویا می شوند آن صحابه می گوید من برادری داشتم که در یکی از جنگ ها کشته شد، ای کاش او هم امروز در کنار ما بود و شاهد این پیروزی بود و امام به او می گوید برادر تو امروز نزد ما بوده و در این پیروزی سهیم بوده است، نه تنها برادر تو حتی انسان های مؤمنی که هنوز در صلب پدران شان هستند و به دنیا نیامده اند امروز در کنار ما بودند و سهم و بهره ای از این پیروزی دارند.
این روایت امام معصوم علیه السلام دارد به ما می گوید که اگر کسی سلام حقیقی به مولا و مراد و امام خود بدهد در واقع او هم در رکاب حضرت قرار می گیرد و کربلایی می شود، گرچه او به ظاهر در سال 61 هجری در کربلا نبوده باشد . در واقع امیرالمؤمنین به ما می گوید وقتی آدمیان به حقیقت توحید و بندگی ایمان آورند یاریگر راه حق می شوند و به یک قبله و قبیله می پیوندند، بنابراین وقتی در گوشه ای از عالم، در گوشه ای از تاریخ مصاف و رودرویی میان حق و باطل اتفاقی می افتد اگر تو حق باشی و در زمره یاریگران حق تو نیز آن جایی و در آن مصاف حاضری، اگر چه قرن ها بعد از آن حادثه به دنیا آمده باشی.
کربلا، آینه ای که در برابر ما قرار گرفته است
این نکته پس نکته مهمی است که ما اگر می خواهیم ببینیم در صف یاران کربلا قرار گرفته ایم، عیار روشن در اختیار ماست. این عیار روشن چیزی نیست جز این که در احوال و اعمال و رفتارهایمان غور کنیم و ببینیم آیا به واقع ما به زبان و بیان و ذهن و ضمیر و رفتار و موضع از حق طرفداری می کنیم و دغدغه هایمان حق مداری و حق محوری است یا نه؟ از این زاویه اگر نگاه کنیم برپایی مجالس امام حسین (ع) سکوی پرتابی به این دغدغه هاست. مثل این می ماند که کسی با روی نشسته و لباسی مندرس و ظاهری ژولیده در برابر آینه ای صیقلی می ایستد و به خود نظاره می کند. محرم آینه تمام قدی است که ما در برابر آن قرار گرفته ایم و اگر اندکی ادب و اخلاص به خرج بدهیم امام حسین علیه السلام می تواند کژی ها و ژولیدگی های قلبی و معرفتی ما را به ما نشان بدهد یعنی وقتی مثلا به دعای عرفه امام حسین (ع) نگاه کنیم و ببینیم او چگونه با رب و مولا و مراد خویش سخن می گوید چگونه ادب بندگی را به جا می آورد، ما نیز به این قافله ادب می پیوندیم.
این ها درس هایی است که ما در ارتباط با محرم و آموزه هایش بسیار به آن محتاجیم. این که موسمی به نام محرم بیاید و ما چند روز در این نسیم قرار بگیریم خیلی خوب است، اما این که کاری کنیم که این نسیم با ما بماند و به شکوفایی ذهن و ضمیر و زندگی ما منجر شود مهم تر است و این ضرورت صد البته با دنبال کردن و تعقیب آموزه های محرم به دست خواهد آمد. این مهم زمانی به دست می آید که ما مضامین دعای عرفه را در طول سال دنبال کنیم. این مهم زمانی به دست می آید که ما نیز چون مولا و سرورمان حضرت سیدالشهدا (ع) تلاش کنیم رسم ادب بندگی را در برابر خالق به جا بیاوریم وگرنه تصویر امام حسین (ع) در ذهن ما یک تصویر بسته و کوچک خواهد بود و محرم به یک شمشیربازی تقلیل پیدا خواهد کرد.
نظر شما