به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، کتاب « گذر از رنج ها» که در سه جلد و با عنوان های «دو خواهر» ، «سال هجده» و «صبح تیره» به قلم الکسی تولستوی کتابی ارزشمنداست که همه ی تجربه های تاریخی رمان نویسی عظیم قرن نوزدهمی روسیه را در بردارد. این کتاب به واقع پر از تحرک و عمل است وبه دریایی گاه توفنده و مهارناپذیر وگاه آرام و موزون شبیه است . گذر از رنج گاهواره ی آفتاب و آغوش مهربان امید و افق های بازاینده است.
تولستوی این رمان را بر سنت تاریخی و در حال تحول ملت روس بنا کرده است و دامنه ی تاریخی آن(1914 تا 1919) فراز و فرود های جنگ جهانی اول و سپس انقلاب اکتبر و جنگ های داخلی را در بر می گیرد. تولستوی در این رمان عیب و هنر عناصر «سرخ »و «سفید» را به یکسان و بدون تعصب و تحریف بیان کرده است.
ماجرای داستان کتاب « گذر از رنج ها» از شهر «پترزبورگ» آغاز می شود ، شهری که نویسنده این گونه توصیفش می کند:
«پترزبورگ» ، شهری مستقر در کرانه ی جهان و غرق در رویای افتخارات بی پایان و قدرت بی کران، شهری که زندگی در آن نیمه شبانه و افسار گسیخته است، و خودکشی در ان به سان یک بیماری همه گیر شیوع پیدا کرده است.در این رمان تولستوی به طرح زندگی دو خواهر و عشق های آن ها به گونه ای رمانتیک می پردازد و روایت می کند که چگونه در گذر از رنج ها عشق دست نخورده می ماند.
قهرمانان اصلی این اثر، چهار روشنفکر به نامهای «داشا»، «کاتیا»، «تلگین» و «روشچین» هستند. چهرههای داستانی و رویدادهایی که این چهرهها در آن دخیلاند و با حس روانشناسی بسیار عمیقی بررسی شدهاند؛ در حالی که نویسنده، در صحنهپردازیهایی بس موفق، روسیه ی در حال جنگ و ستونهای ممتد سربازان رهسپار کارزار و میلیونها جسد را به ما نشان میدهد. در این صحنهآرایی است که شخصیت مردی شاخص میشود که با دفاع از عشق خود با تمامی عصر خویش به پیکار برمیخیزد.
تولستوی خود درباره این رمان خود می گوید:
«این داستان را در ژوئن سال1941 ، درست روزی که به میهنم اعلان جنگ دادند به پایان بردم. نوشتن این تریلوژی جمعا 22 سال طول کشید. تم اصلی این رمان بازگشت به خویش و به سنت و سرزمین ابا و اجدادی است و این واقعیت که ختام این داستان با به کوره ی جنگ رفتن کشورمان همزمان بود ، مرا مطمئن کرد که مسیر داستان درست بوده است.»
کتاب «گذر از رنج ها» اثری است که همچنین مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفته و ایشان در مورد این اثر و "الکسی تولستوی" چنین می فرمایند:
«این آلکسی تولستوی یک نویسنده بسیار قوی است و رمان های بسیار خوبی دارد و از نویسندگان انقلاب شوروی است و طعم دوران جدید در نوشته اوست؛ همچنین ایشان در دیدار با مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 76 عنوان کردند:«من بارها مثال قصه های انقلاب اکتبر را گفتهام. یکی کتاب «گذر از رنجها»ی الکسی تولستوی است که فوق العاده است...اینها داستانهای انقلابی است.»
در قسمتی از کتاب اول « دو خواهر» می خوانیم:
«نیکلای ایوانویچ که تنها ماند پشت میز نشست و تا سپیده دم آه کشید. بعدها کاتیا پی برد که او در تمام آن مدت به زندگی خود اندیشیده و آن را مرور کرده بود، و حاصل این اندیشه ها نامه ی مفصلی بود خطاب به کاتیا که با استنتاج های زیر پایان می یافت: اری کاتیا ، همه ی ما در یک بن بست اخلاقی گرفتار آمده ایم. من در پنج سال اخیر نه احساس شدیدی داشتم و نه کار بزرگی انجام دادم. حتی عشق من به تو و ازدواجمان گویی توأم با نوعی شتابزدگی بود. نه زندگی ، بلکه موجودیت پیش پا افتاده و نیمه دیوانه ای داشتم انگار که مدام تحت تاثیر داروی بیهوشی بودم. خروج از این بن بست قط به دو طریق میسر است، یا باید به زندگی ام پایان دهم یاپوسته ای که روی افکار و احساسات و ادراکم نشسته است بدرم و به دورش افکنم. اما یارای انتخاب هیچ کدام ازین دو راه حل را ندارم.»
در بخشی از کتاب دوم« سال هجده» می خوانیم:
«مردم روسیه دسته دسته و قطار قطار در توده های میلیونی نفری، از جبهه ی جنگ به روستاها و خانه ها و باتلاق ها و جنگل ها هجوم می بردند، در واگن های شیشه شکسته و بی در و پیکر طوری کیپ هم می ایستادند که اگر کسی هم می مرد جنازه اش را به خاطر تنگی جا نمی شد بیرون کشید و از پنجره بیرونش انداخت. روی پاگرد ها و سپر ها و حتی سقف واگن ها جای سوزن انداختن نبود، مردم از سرما منجمد می شدند، زیر چرخ های واگن ها می افتادند و له می شدند ، سرهایشان به زیر پلها می خورد و خرد می شد...»
درقسمتی از کتاب سوم«صبح تیره»آمده است:
«استپ خلوت با طنین نخستین شلیک ها جان گرفت. اینک شکاف سپیده دم بر فراز استپ و در میان ابرهای دور دست داشت به هم می امد، داشا که هر دو انتهای روسری اش را در دست گرفته بود حتی مجال نیافته بود که از جای خود برخیزد...»
«آلکسی نیکلایویچ تولستوی» در ۱۰ ژانویه ی سال ۱۸۸۳ در خانوادهای اشرافی به دنیا آمد او پسر کنت "نیکولای الکساندروویچ تولستوی" بود و لقب کنت را به ارث برد . در سنپترزبورگ در رشته فنی تحصیل کرد اما بعد به ادبیات روی آورد. نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱۹۰۷ منتشر کرد اما بعدها آن را جزو آثار خود محسوب نکرد. در سال ۱۹۱۱ به داستاننویسی روی آورد اما جنگ جهانی اول در گرفت و او به عنوان خبرنگار به جبهه رفت. پس از جنگ و وقوع انقلاب اکتبر به مخالفان انقلاب پیوست و به فرانسه رفت. در فرانسه با مجله مهاجران روس به نام سالنامه معاصر همکاری میکرد. پس از چند سال زندگی در پاریس و برلین درسال ۱۹۲۳ به شوروی بازگشت و با خود آثاری را که در در دوران مهاجرت نوشته بود آورد.
تولستوی شاعر و نمایشنامه نویس پر کاری بود و غالب آثار او به بسیاری از زبان ها برگردانده شده است وی به دریافت نشان « لنین» و چند مدال علمی و ادبی و همچنین در سال 1942 به دریافت جایزه ی ادبی « استالین» نایل شد.
تولستوی در ۲۳ فوریه ی سال ۱۹۴۵ در حالی که شهرت و محبوبیت زیادی در شوروی داشت درگذشت و «مرگ او ضایعهای بزرگ برای ادبیات و فرهنگ روسی خوانده شد، ضایعهای که شاید فقط مرگ "گورکی " با آن قابل قیاس باشد».
نظر شما